VINA 31339 ارسال شده در 9 مهر، 2010 چرا مادرمان را دوست داریم؟ چون ما را با درد بدنيامیآورد و بلافاصله با لبخند میپذیرند چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان میریزند چون وقتی توی اتاق پی پی میکنیم زياد با ما بداخلاقی نمیکنند و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی میکنیم آبروی ما را نمیبرند و وقتی بعدها به زندگیشان ترکمون میزنیم فقط میگویند: خب جوونه دیگه، پیش میاد! چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند چون وقتی توی میهمانی خجالت میکشیم و توی گوششان میگوییم سیب می خوام، با صدای بلند میگویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی میکند و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک میزند، با پدر دعوا میکنند چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم چون وسط سریالهای ملودرام گریه میکنند چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان را در هر مرخصی واکس میزند چون وقتي شب عروسي ما داماد ازش خداحافظي ميكند با چشماني پر از اشك سفارشمان را ميكند ما را به داماد ميسپارد چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور میکنیم شاخ غول شکاندهایم چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است ميپرسد:اين عينك منو نديدين؟ چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا بدمان میآید و عاشق كدام غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بسكه مريض داري كرد و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار ميشكنيم،چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون وخودش رو گول ميزنه كه :بخشش از بزرگانه چون مادرند ! -- 20
Fakur 9754 ارسال شده در 9 مهر، 2010 اینا رو از خودت ننوشتی . حرف دل خودت نیست. اما بازم خوبه.مرسی حرفای دل خودتم بنویس لطفآ . جالب تر میشه. 1
Atre Baroon 19624 ارسال شده در 10 مهر، 2010 نه کپی پیسته اما یه جاهاییش به حال خودم میخوره من همیشه دوست دارم شبای امتحان مادرم پیشم باشه یه اعتماد به نفس عجیبی میگیرمیا وقتی میام رشت غذاهای مورد علاقمو درست میکنه باور کن من تا به حال کفشمو واکس نزدم مادرم واسم میزنه حتی زمانی که تهرانم مامانم وقتی میاد همه کفشامو واکس میزنه میزاره لباسامو همه رو اتو میکشه من تا زمانی که رشت بودم مسواکمم مامانم واسم خمیر میزد میاورد یه ادا اطواری داشتم که حد نداشت مامانم خیلی دوسم داره یه نگرانیهای واسم داره که گاهی خودم خندم میگیره مامان خیلی بزرگواره خیلی دوسش دارم اما هیچ وقت نتونستم بگم بهش منم همینطور الان دلم واسه مامانم تنگ شده در حالیکه من اتاقم اونم اشپز خونه 1
spow 44198 ارسال شده در 10 مهر، 2010 به قول زهرا دوست داشتن مادران برخلاف دوست داشتن ادمای عادی خودخواهی ومنفعت طلبی شخصی درکمترین مقدار ممکنشه خدا همشونو به سلامت دارد 3
Fakur 9754 ارسال شده در 10 مهر، 2010 نه کپی پیسته اما یه جاهاییش به حال خودم میخوره من همیشه دوست دارم شبای امتحان مادرم پیشم باشه یه اعتماد به نفس عجیبی میگیرمیا وقتی میام رشت غذاهای مورد علاقمو درست میکنه باور کن من تا به حال کفشمو واکس نزدم مادرم واسم میزنه حتی زمانی که تهرانم مامانم وقتی میاد همه کفشامو واکس میزنه میزاره لباسامو همه رو اتو میکشه من تا زمانی که رشت بودم مسواکمم مامانم واسم خمیر میزد میاورد یه ادا اطواری داشتم که حد نداشت مامانم خیلی دوسم داره یه نگرانیهای واسم داره که گاهی خودم خندم میگیره مامان خیلی بزرگواره خیلی دوسش دارم اما هیچ وقت نتونستم بگم بهش خدا حفظش کنه با سلام و احترام به مادر شما , امیدوارم خداوند براتون حفظش کنه و همیشه سالم و سرحال باشه و به همه آرزو هاش برسه. آمین 1
shaden. 18583 ارسال شده در 12 مهر، 2010 مرسي از مطلب قشنگت دوست داشتن مادر چون و چرا نداره يه چيز ذاتيه البته باباها حسودي نكنن حقيقته ديگه 2
هوتن 15061 ارسال شده در 12 مهر، 2010 مرسي از مطلب قشنگت دوست داشتن مادر چون و چرا نداره يه چيز ذاتيه البته باباها حسودي نكنن حقيقته ديگه برو حجابتو درست کن دختر جان.............دهه 3
VINA 31339 مالک ارسال شده در 29 خرداد، 2014 بد نبود الان نظرم این نیستااا الان مادرمو دوست دارم چون منو تحمل میکنه 1
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 30 خرداد، 2014 الان نظرم این نیستاااالان مادرمو دوست دارم چون منو تحمل میکنه در مورد مامنت نظرت هی عوض میشه وای خدا بعدش که////////////////////////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
VINA 31339 مالک ارسال شده در 30 خرداد، 2014 در مورد مامنت نظرت هی عوض میشه وای خدا بعدش که////////////////////////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خو من که نگفتم دوسش ندارم اون موقع راه دور بودم همش میگفتم کی کارامو بکنه کوجایی مامانالان نزدیک شدم میگم خدا صبرش بده منو داره تحمل میکنه 1
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 31 خرداد، 2014 مادري دارم... کرامتش به بلنداي سرو استقامتش به سختي کوه هاي سخت صبرش طولاني تر از عمر زمين روح بزرگي دارد....گذشت هاي بزرگي را درپرونده ي کوتاه زندگي اش داراست قلب او صاف تر از اينه هاست.........عاري از گرد وغبارو کينه هاست دل نازکش هر از گاه ميشکند گاه بي انکه حواسم باشد به من مي نگرد نگاهش زيباست کلامش پر معناست من لايق اين همه مهر و محبت هستم؟؟ دوستش دارم به اندازه ي تمام خوبي هاي بي انتهايش. 1
ارسال های توصیه شده