.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۸۹ بخش1 هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونههاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درونگرايي. در مجموعه بخش هاي اصول و معماري ايراني سعي در توضيح جزئي هر يك از آنها داريم. مردم واري مردم واري به معناي رعايت تناسب ميان اندامهاي ساختمان با اندامهاي انساني و توجه به نيازهاي او در كار ساختمانسازي است. معماري هميشه و همهجا هنري وابسته به زندگي بوده و در ايران بيش از هر جاي ديگر اين موضوع مورد توجه قرار داشته است. مردم واري در اندام (فضا) ساختمان و اجراي آن چنين نمايان ميشود كه براي نمونه اتاق سه دري كه بيشتر براي خوابيدن بكار ميرود به اندازهاي است كه نياز يك خانواده را برآورده كند. اجزايي چون در و پنجره، تاقچه، رف و نيز پستويي كه براي انبار رختخواب به كار ميرفته نيز اندازههاي مناسب داشتند. معماري ايراني بلندي درگاه را به اندازه قد و قامت افراد در نظر ميگرفته و پنجرهها را نيز چنان ميساخته كه نور خورشيد و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون راه دهد. پهناي اتاق خواب به اندازه يك بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازهاي بوده كه نشسته و ايستاده به آساني در دسترس باشد. روزن بالاي پنجره يا گلجام معمولا داراي شيشههاي رنگي به رنگهاي زرد ليمويي و آبي بوده كه اين شيشهها را از غرابههاي شكسته بدست ميآوردند. براي جلوگيري از ورود گرما به داخل خانه از ارسي بهره ميبردند يا ديوار و آسمانه (سقف) را دو پوسته ميساختند تا لايه پنام (عايق) جلوگير گرما باشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۸۹ هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونههاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درونگرايي. در اين بخش سعي در توضيح جزئي هر يك از آنها داريم. اين قسمت - پرهيز از بيهودگي در معماري ايران تلاش ميشده كار بيهوده در ساختمانسازي نكنند و از اسراف پرهيز ميكردند. اين امر هم پيش از اسلام و هم پس از آن مراعات ميشد. اگر در كشورهاي ديگر هنرهاي وابسته به معماري مانند نگارگري (نقاشي) و سنگتراشي به عنوان پيرايه (آذين) به شمار ميآمده، در كشور ما هرگز چنين نبوده است. گرهسازي با گچ و كاشي و خشت و آجر كه خود معماران به آن آمود و اندود ميگويند، بيشتر به عنوان بخشي از كار بنيادي ساختمان به شمار ميرفته. اگر نياز باشد در زير پوشش سقف پنلي در برابر سرما و گرما ساخته شود يا افراز بنا لازم باشد، با افزودن كاربندي ميتوان آن را كوتاهتر و «بااندام» و مردم وارد كرد. اگر ارسي و روزن با چوب، گچ، و شيشههاي خرد و رنگين گرهسازي ميشود براي اين است كه در مقابل آفتاب تند و گاهي سوزان، پناهي باشد تا چشم را آزار ندهد. اگر گنبدي از پايين تا بالا با كاشي پوشيده ميشود، تنها براي زيبايي نيست. همچنين بايد توجه داشت كه واژه «زيبا» به معني «زيبنده بودن» و «تناسب داشتن» است نه قشنگي و جمال. در زيگورات چغازنبيل از 1250 سال پيش از ميلاد، ميتوان كاربرد كاشي را ديد. در اين ساختمان ازاره ديوارها را با كاشي آبي آمود كردهاند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پاي ديوار بيشتر بوده است و چون خشت در برابر باران آسيب ميديده، نماي ساختمان را با آجر پوشاندهاند. همچنين از كاشي در آمود و گنبدها بهره گيري ميكردند و آن را پر از نقش و نگار ميكردند. اين تكههاي رنگي كاشي، آسانتر تعمير و بازسازي ميشوند. كاشي عمر زيادي ندارد و پس از زماني از جاكنده شده و فرو ميريزد. به ويژه در جاهايي كه برف و يخ هم باشد، اگر رويه آنها يكرنگ باشد، بازسازي بخش كنده شده دشوار ميشود و كار دو رنگ درميآيد. ولي هنگامي كه تكهتكه و چند رنگ باشد كار آسانتر است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۸۹ هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونههاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درونگرايي. در اين بخش سعي در توضيح جزئي هر يك از آنها داريم. اين قسمت - نيارش واژه «نيارش» در معماري گذشته ايران بسيار بكار رفته است. نيارش به دانش ايستايي، فن ساختمان و ساخت مايه (مصالح) شناسي گفته ميشود. معماران گذشته به نيارش ساختمان بسيار توجه ميكردند و آن را از زيبايي جدا نميدانستند. آنها با تجربه به اندازههايي براي پوششها و دهانهها و جرزها دست يافته بودند كه همه بر پايه نيارش بدست آمده بود. «پيمون» اندازههاي كوچك و يكساني بود كه در هر كجا به اقتضاي نياز به كار ميرفت. پيروي از پيمون هرگونه نگراني معمار را درباره نااستواري يا نازيبايي ساختمان از ميان ميبرده، چنانكه يك گلگار نه چندان چيرهدست در روستايي دور افتاده ميتوانست با به كار بردن آن پوشش گنبدي را به همان گونه انجام دهد كه معمار كارآزموده و استاد پايتخت. معماران همراه با بهرهگيري از پيمون و تكرار آن در اندازهها و اندامها، ساختمانها را بسيار گوناگون از كار درميآوردند. هيچ دو ساختماني يكسان از كار درنميآمد و هر يك از ويژگي خود را داشت گرچه از يك پيمون در آنها پيروي شده بود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۸۹ هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونههاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درونگرايي. در اين بخش سعي در توضيح جزئي هر يك از آنها داريم. اين بخش - خودبسندگي معماران ايراني تلاش ميكردند ساخت مايه مورد نياز خود را از نزديكترين جاها بدست آورند و ساختمان سازي را آنطور انجام مي دادند كه نياز به ساخت مابه جاهاي ديگر نباشد و خودبسنده باشد، بدين گونه كار ساخت با شتاب بيشتري انجام ميشده و ساختمان با طبيعت پيرامون خود سازگارتر در مي آمد و هنگام نوسازي آن نيز هميشه ساخت مابه آن در دسترس بوده است. معماران ايراني براين باورند كه ساخت مايه بايد «بومآورد» يا «ايدري» (اينجايي) باشد. به گفته ديگر محصول، مواد، و مصالح همانجايي باشد كه ساختمان ساخته ميشود و تا آنجا كه شدني است از امكانات محلي بهرهگيري شود. براي نمونه در ساخت تخت جمشيد بهترين سنگ را از معدني در نزديكي دشت مرغاب به دست ميآورند و با ارابههاي چوبي به تخت جمشيد ميرساندند. اين سنگ را بيشتر براي روكش ديوارهاي بستر خشتي به كار ميبردند، فرآوردن خشت نيز كار بسيار سادهاي بود. معماران ايراني تا آنجا كه ميشد تلاش داشتند ساخت مايه مرغوب به كار برند و با بهترين گونه خاك، گچ، آهك و سنگ كار ميكردند. اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همانجا شدني نبود از جاهاي دورتر بهره ميگرفتند. براي نمونه چون خاك پيرامون شيراز «ريگ بوم» بود، به كار آجر ساختن نميخورد، پس خاك رس بهتر را از «لاريا» آبادي ميان راه اصفهان بدست ميآوردند. يا در كناره كوير، چون خاك شورهدار بود آجر خوبي بدست نميآمد، پس هنگام كار اين آجرها را ميان چند رج خشت ميچيدند و براي از بين بردن شوره آنها، دوغابي به نام فرش آهك به كار ميبردند كه با ماسه نرم ساخته ميشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۸۹ هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونههاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درونگرايي. در اين بخش سعي در توضيح جزئي هر يك از آنها داريم. اين قسمت - درونگرايي اصولا در ساماندهي اندامهاي گوناگون ساختمان و به ويژه خانههاي سنتي باورهاي مردم بسيار كارساز بوده است، يكي از باورهاي مردم ايران ارزش نهادن به زندگي شخصي و حرمت آن و عزت نفس ايرانيان بوده كه مي توان گفت كه اين امر به نوعي معماري ايران را دگرگون ساخته است. معماران ايراني با ساماندهي اندامهاي ساختمان در گرداگرد يك يا چند ميانسرا، ساختمان را از جهان بيرون جدا ميكردند و تنها يك هشتي اين دو را به هم پيوند ميداد. خانههاي درونگرا در اقليم گرم و خشك، همچون بهشتي در دل كوير بودند؛ فضاي درونگرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد. سردر اين خانهها داراي دو سكو بود و درها داراي دو كوبه ويژه مردان و زنان. دو دالان يكي از بخش بيروني و ديگر از بخش اندروني خانه به هشتي راه داشتند. اندروني جايگاه زندگي خانواده بود و بيگانگان به آن راه نداشتند. بيروني ويژه مهمانان و بيگانگان بود كه جداگانه پذيرايي ميشدند و گاهي مهمانان در بالاخانه (اتاق روي هشتي) كه به اندروني نزديك بود، پذيرايي ميشدند. بخش بيروني آذينهاي بيشتري نسبت به اندروني داشت. معماران حتي در ساختمانهاي برونگرا مانند كوشك ميان باغها نيز درونگرايي را پاس ميداشتند. كوشكها ساختمانهايي برونگرا بودند كه گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بيرون باز ميشدند بيشتر خانههاي غربي يا شرق آسيا چنين هستند. اگر اين ساختمانها را در يك ميان سراي بزرگ هم بسازند باز هم برونگرا هستند ولي كوشك باغ دلگشاي شيراز با اينكه ساختماني برونگراست ولي ورودي غيرمستقيم دارد. خانههاي برونگرا در برخي سرزمينهاي ايران مثل كردستان، لرستان و شمال ايران نيز ساخته ميشوند ولي در سرزمينهاي مياني و گرم خشك خانههاي درونگرا راه حل مناسبي براي خشكي هوا، با دماي آزاردهنده و آفتاب تند هستند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ معـمارى ایرانى را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسى قـرار داد. معماری ایران ، شناسنامه معتبر مردم در این سرزمین از دورترین ازمنه قدیم است . تاثیرگذاری طبیعت اقلیمی ایران طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیرگذار فرهنگهائی که با فاتحین و مغلوبین به این خطه راه گشودند ، در این معماری به بارزترین اشکال خود جلوه کرده است . آداب و رسوم ، مراسم مذهبی ، روحیه ، اخلاقیات ، اندیشه و عقیده نسلها در معماری ایران انعکاس واضحی دارد . نه تنها در بناهای عظیم ، در ابنیه آثار کوچک هم این انعکاس را می توانیم دریابیم . آتشکده و دهکده های شاهی که در گذشته در سراسر این خطه جابجا روئیده بود و اینک به جا مانده است ، باری از فرهنگ معماری ایران باستان را در خویش نهفته اند . مهرپرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جائی دست خود را به آب می زدند و آن را ( مهر آب ) می نامیدند ـ که شاید لغت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد آتشکده ها و دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کردند . در دهکده های شاهی معابد ویژه پرستش مهر و ناهید ( فرشته آب ) وجود داشت . توجه به پاکیزگى پیش از همه جا در معمارى ایران به چشم مىخورد چنان که بیشتر پرستشگاهها یا بر لب چشمه آب بر پا شده یا در پیش آن جائى براى شستشو ساختهاند تا ستایشگران پیش از در آمدن به آتشکده یا مهرابه دست و روى و دیگر اندامها را بشویند و جامهاى سفید و پاکیزه در بر کنند و پیش دهان پنام به بندند . نقاطی را که هم اکنون به پل دختر یا قلعه دختر نسبت می دهند ، همان پرستشگاههای باستانی ناهید یا فرشته آب است . از معابد مهر ( میترا ) که قبل از زرتشت در ایران رواج داشته است ، نمونه های چندی باقی است . معبد ( مصیصر ) در شمال غربی ایران که در کوه تراشیده شده است ... و همچنین صخره ( بی فخریکار ) در جنوب دریاچه رضائیه از جمله این نمونه ها هستند . مهرپرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جائی دست خود را به آب می زدند و آن را ( مهر آب ) می نامیدند ـ که شاید لغت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد ـ معماری ایران حاصل قرنها تطور و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دستاوردهای دیگر ملل است . با آنکه در هر دوره سیمای معماری ایرانی تغییر و تبدیل هائی را پذیرفته است ، روح یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بالنده باقی مانده و همپای زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است . هـنـرمـنـدان ایـرانى بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـى هـاى بالایى دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـاى تـاریخـى مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـى کـه از خـود بـجـاى گـذاشـتـه، هـسـتـند. 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ زاغ تپه یکى از قـدیـمى ترین بـناهاى کـشف شده در فلات ایران مربـوط مى شود به بـناى رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط مى شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـى قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلى این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـراى جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـى شده است. در این بـنا از شومـیـنه براى گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهاى سرد سال اسـتـفاده مى شده است. هـمـچـنـین محـلى بـراى درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل براى نگـهـدارى ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـى کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده مى کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـى از بـز کـوهـى تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلى زیـاد از این مـکـان براى انجـام مراسم مـذهـبـى خـود استـفاده مى کـردنـد. تـپـه سـیالک تـپـه سـیالک در نـزدیکـى کـاشان نـیـز یکى دیگـر از این مکـانهـاى تـاریـخى است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـى گـردد. اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمى دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایى که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـى مى کردند. اما بزودى آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازى قرار دهـند. در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتى جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـاى جـدید، که بخوبى مشخص است. این بناهـا بصورتى یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهاى اولیه کـه بـصورتى بـیـضـى شکـل تهـیه مى شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک مى شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار مى گـرفـتـند. معـمارى این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهاى این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از 90 - 80 سانـتى مـتر نبود. تـپـه حسن در نزدیکى دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در 72 کیلومترى کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غـربى از بـناهایى هـستـند که بوسیله حفارى هاى باستان شناسى از زیر خاک بـیرون آورده شده اند. 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ تپه حسنلو در حفارى هاى تپه حسنلو، سه بناى عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه اى یکسان درست شده بودند. این بـناها به 1000 - 800 سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمى گـردند. تمام آنهـا داراى دروازهً ورودى، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند. در معـمارى تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه هاى چـوبى که بدون برش بصورتى عمودى از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکى از اتاقـهـا بصورتى سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقى دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده مى شده داراى جاهاى مخصوص با شومینه دور آنها بود. معـبد چـغـازنـبـیل یکى از معـماریهاى مهـم ایران مربوط است به قرن 13 قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( 1250 قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روى خرابه هاى شهر باستانى "دور - آنـتـش" ساخته شده بود. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـمارى در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلى کوچکـتر است و نمائى بصورت مخروطى را نشان مى دهـد. معـبد اصلى در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادى که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـاى پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوى بوده است. شاهنشاهان هخامنشی در عرصه وسیع سرزمین خود از مهارت واستادی هنر مندان ممالک زیر فرمان خویش به نحو احسن بهره می گرفتند 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ گـنـبد غـربى معـبد چـغازنـبـیل که بصورتى ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتى عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتى خوب بسر مى برد. ساخـتـن طاقـهـاى هـلالى شکـل برروى راهـروهـا و پـلـکـان هـاى داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـمارى در ایران باستان است. چـیـزى که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـمارى چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنى ساخـتمان را تهـیه مى کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار مى گـرفت. مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدون ما ، در واقع گشاینده شاهراهی به قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است . نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از هستی خود را در بنا و آثاری که آفریده ، به وام نهاد . سنگ شیر همدان ، دکان داود در سرپل ذهاب ، دخمه صحنه در کرمانشاه ، دخمه موسوم به طاق فـرهاد در لرستان ، دخمة ده نو اسحق وند نزدیک کرمانشاه از برگزیده ترین آثار این دوره است . ( پولی یبوس ) در توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده ، یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی این ستونها از لوحه های سیمین و زرین پوشانده شده بود ( دمرگان پرود) و ( شی پیه ) معتقدند که این نشانه ها به آثار تخت جمشید کم و بیش شباهت دارند . قرنها پیش از آنکه بابل و یونان و روم وارد صحنه تاریخ شوند ، تمدنهای عظیمی در سرزمین پهناور ایران وجود داشته است . 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ معماری دوره هخامنشی شاهنشاهان هخامنشی در عرصه وسیع سرزمین خود از مهارت واستادی هنر مندان ممالک زیر فرمان خویش به نحو احسن بهره می گرفتند و از این جهت در آثار معماری و صنعت ایران در دوره هخامنشی تأثیر سایر ملل نیز دیده می شود چنانکه داریوش می گوید در بنای قصر او صنعتگران بابلی ، مادی ، لیدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست می آمده است . استفاده از تجربیات و سنن ملل تابعه ، نه به صورت تقلیدی و پیروی ، بلکه به گونه بازآفرینی و الهام پذیری خلاقه ، مختص دوره هخامنشی نیست . مادها نیز پیش از آن از تجربه و مهارت (( اوراتوئی )) ها استفاده بسیار بردند . معماری دوره هخامنشیان ادامه یک هنر ملی بود . اصالت این هنر در قصر کیاکسار پادشاه ماد ( در همدان ) جلوه کرد و کورش در ادامه آن پس از شکست مادها قصری در پازارگاه یا ( مادر سلیمان ) در هشتاد کیلومتری شمال تخت جمشید بنا کرد که گرچه مانند تخت جمشید دارای ستونهای متعدد و آن عظمت خیره کننده نبود ، ولی می توان گفت که در حقیقت بنای تخت جمشید تکامل آن بنای کهن است . تخت جمشید که به جرأت می توان گفت یکی از بزرگترین و وسیع ترین بناهائی است که قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است ، دارای سقف و ستون های چوبی بسیار بوده است . سقف ساختمان از چوب سدر لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشیه دار که سر ستون هائی آراسته آنها را تزئین می کرد تکیه داشته است . ستونهای چوبی و تزئینات چوبی سقف که نمونه ای از زیباترین مظاهر و رنگ های تیره چوبهای سدر و گردو و بلوط و سرو و رنگهای روشن تر عاج بوده است . ( گوردون جایلد ) می گوید : آثار معماری دوره هخامنشی به طوری متناسب و شبیه است که پس از دوره سومریها در این منطقه از آسیا نـظیر ندارد . به خلاف نقش های بی جان و نازیبای بابلی و آشوری ، حجاریهای ایران همه زنده و جالب اند . تخت جمشید از مهمترین آثار هخامنشیان است . در ساختن این بنای عظیم اکثر پادشاهان هخامنشی هر یک به گونه ای دخالت داشته اند . در این شهره ترین یادگار ایران باستان چوب به عنوان یکی از مصالح اساسی به کار رفته شده است . چوب ساختمان از لبنان ، عاج از هندوستان و سنگ ستونها کوه مهر و زینت دیوارها از اتیوپی ( حبشه ) تحصیل شده است . از دوره اشکانیان آثار پراکنده ای در ایران و خارج وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از خرابه قصر ( هاتره ) ( الحضر ) در ساحل دجله این بنا اساساً اثر ذوق ایرانی است ، ولی تأثیر معماری رومی در طرز ساختن سقف و گچ بریهای آن مشهود است . خرابه معبد ناهید در ( کنگاور ) نیز از آثار به جا مانده این دوره است . از دوره اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گنبد متداول گشت . از همان روزگار گنبدها روی چهار طاق گوشه بنا می شد و تفاوت آن با گنبدهای رومی این بود که گنبدهای رومی روی گوشواره بنا می گشت . 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ معماری ساسانیان در دوره ساسانیان معماری سرشت اصیل تری دارد . قصر شیرین که خسرو پرویز بنا کرد ، کم و بیش به پیروی از ساختمانهای هخامنشیان ساخته شده است . طاق کسری ( ایوان مداین ) در نزدیک دجله در شهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است . این بنا از آجرهای نظامی سفید و بزرگ ساخته شده است . بروی تالار بزرگی که موسوم به ایران است ، هشت تالار کوچک گشوده می شد . طاقها به طور کلی شکل نیم دایره داشت و طاق بارگاه به شکل هلالی ساخته شده و وسعت شگرف آن دیدة هر بـیننده ای را خیـره می سازد . در حـالیکه عناصر و خـطوط اصـلی این بـنا از قریحه ایرانی مایه می گیرد ، دور نیست که الهامی از معماری رومی در پاره ای از قسمت های آن انعکاس یافته باشد . پس از حمله اعراب، معماری ملت ما خود را با لوازم آئین جدید سازگار ساخت . چـنین است کـه پـاره ای از باسـتان شـناسان و مـورخان را عقیده بر آنست که بر جهای آتش ساسانی ، ساختن مناره را که برای دعوت مسلمانان به نماز به کار می رفت ، الهام داده است . عوامل معماری ساسانی با اختلافات کم و بیش ـ اما به وضوح ـ در دوره های اسلامی خود را تحمیل کرد . تزئینات رایج در معماری کهن ایرانی با همه ویژگیهای خود از گچ بری و آرایش با کاشی لعابدار و غیره به معماری اسلامی ایران انتقال یافته است . نقش اسلیمی های مساجد ایرانی همان پیچک های ساسانی است که نمونه آن را در طاق بستان می یابیم ، ولی در هر حال این نقوش و عوامل در اثر پدیدار شدن یک امپراتوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوای یک آئین واحد ، بهره گیریهای مقابلی را سبب شده و تغییر شکل یافته است که در خور مطالعه است . هنر معماری بی شک یکی از بارزترین مظاهر تمدن هر قوم و ملت است و بهترین بازگوکننده نحوه برخورد آن ملت با مسائل مربوط به حیات و بینش وی از جهان خلقت است 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ گرویدن ایران به اسلام از آغـاز گرویدن ایران به اسلام بسیاری از سنتهای ایرانی از جمله سنت معماری آن همگام با تأثیرات ( بـیزانس ) مـیان حـکمرانان اسلامی متداول گشت ، چنانکه بسیاری از قصور خلقای اموی از جمله قصر الحیر و خفاجا و مشاطه خیلی بیش از آنچه از هنر ( بیزانس ) متأثر باشد از اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینت های آن از ایرانی پیروی کرده است … هنر هر قوم بازگوکنندة نحوة اندیشه و جهان بینی و معتقدات و سنت های آن قوم است . هر چه بنیادهای فرهنگی ملتی استوارتر و ریشه دارتر باشد تجلیات هنری آن ملت هم در طی تاریخ تکامل آن یکنواخت تر و از نوسانات و تحولات و گسستگی ها بیشتر برکنار میباشد . هنر معماری بی شک یکی از بارزترین مظاهر تمدن هر قوم و ملت است و بهترین بازگوکنندة نحوة برخورد آن ملت با مسائل مربوط به حیات و بینش وی از جهان خلقت است . همینکه از حدود یک چهار دیواری که سقفی را تحمل میکند و تنها برای پناه دادن انسان از گرما و سرما و باد و باران و برف است فراتر رفتیم و وارد مرحله ای گشتیم که در ساختمانها جز هدفهای سادة اولیه به مسائل دیگری چون تقسیم فضاها بر بنیاد نیازمندیهای گوناگون فردی و اجتماعی و خلق اشکالیکه با ذوق زیباجوئی ما سروکار دارد پرداختیم و در یک ساختمان بدنبال تحقق هدفهائی بالاتر از مصون بودن از سرما و گرما و دیگر عوامل طبیعت رفتیم آنگاه به دنیای هنر قدم گذاشته ایم و در این گفتار ما از آغاز چنین دورانی در معماری ایران سخن می گوئیم . به این ترتیب نه از شهریکه بوسیله ایرانیان در هزار دوم پیش از میلاد بر روی بناهای کهن تر در سیلک ساخته شده گفتگو خواهیم کرد نه از ساختمانها و مساکنی که پیش از این تاریخ در مراکزی چون شوش و گیلان و حصار و صدها حوزة باستانی دیگر ایران بنیاد گشته است بحث خواهیم نمود . زیرا با آنکه آثار معماری این مناطق از نظر شناخت و مطالعه باستانشناسی ایران و نمایش قدمت فوق العاده تمدن در کشور ما حائز کمال اهمیت است ولی از آنجا که در این روزگاران معماری ایرانی هنوز مراحل تکامل خود را نپیموده بود و شکل های خاص خود را ابداع نکرده بود نمیتوان بدرستی پیوندهای آنرا با دورانهای شکوفان فرهنگ و تمدن ایرانی که در طی آن شاهکارهای اصیل بوجود آمده است بازیافت. زیرا اغلب آثار کهن معماری در اثر فرسایش چیزی باقی نمانده است . کهن ترین نمونه قابل ذکر از میان بناهای باستانی که در کشور ما شناخته شده است معبد عیلامی چغازنبیل واقع در خوزستان است . این پرستشگاه با شکوه که در سیزده قرن پیش از میلاد بنیاد گشته است نمونه بسیار باشکوهی از یک معماری تکامل یافته بشمار میرود . ساختمان این معبد که دارای شکلی چهارگوشه است دارای پنج طبقه است که هر یک از آنها نسبت به بخش زیرین خود کوچکتر ساخته شده است و در نتیجه به ساختمان شکل هرمی داده است . برروی آخرین طبقه ساختمان مرکز اصلی معبد بنیاد گردیده و دیگر طبقات تأسیسات وابسته بدانرا تشکیل میداده است . مصالح اصلـی ساختمـانی معبـد عبارتست از آجرهای پختـه بسیـار مرغوب که با ملاط محکمی بهم پیوسته شده اند و در درون دیوارها و مواردیکه منظور پرکردن صفه های بنا بوده است از خشت استفاده شده است . آنچه در این بنای باشکوه از نظر بحث ما قابل اهمیت است وجود طاقهای متعدد ضربی با طرح نیمدایره است که آنچنان با مهارت ساخته شده که پس از گذشت بیش از سه هزار سال هنوز بوضع شگفت انگیزی سالم مانده است . این طاقها که بر روی دالانها طویل و بر فراز پلکانهای داخلی معبد بنیاد گشته حکایت از پیشرفت فوق العاده فن ساختمان در دورانهائی چنین کهن در کشور ما مینماید . بر رویهم این معبد عظیم که در شمار بزرگترین زیگوراتهای جهان محسوب میگردد بهترین نمونه هنر معماری بربنیاد طاق قوسی را در دنیای باستان نشان می دهد . همانطور که میدانیم آنچه از نظر فنی اساس ساختمانهای سنتی بشمار میآید و شیوة آنرا مشخص میسازد موضوع برپاکردن طاق بر روی دیوارها یا عوامل دیگر تحمل کنندة بار آنست که در این میان دیوار و جرز و ستون و غیره اگر فقط برای تحمل وزن سقف ساختمان بوجود نیامده باشد لااقل یکی از مهمترین هدف در بکار بردن آنها همان تأمین پایه های طاق میباشد . 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ انحطاط در معماری ایران دوره قاجاریه را باید انحطاط معماری سبک اصفهانی و یا اصلا معماری ایرانی دانست ظرافت و زیبایی معماری صفوی – سبک اصفهانی –در دوره قاجاریه جای خود را به یک نوع حرکات شتاب آلود و سرهم بندی شده در نوع معماری تزئینات و در پلان داد. سستی قدرت مرکزی و ظهور تمدن غربی و خود باختگی شرق و نفوذ فرهنگ وارداتی چیزی از باقی مانده تمدن خودی نگذاشت و همچون سیلی ویرانگر همه چیز را با خود برد البته سرعت این اتفاق به واسطه سرعت مدرنیزاسیوم در سطح جهانی بود بنا براین در دنیای جدید دیگر نمیتوانستی برای خودت زندگی کنی چون دیگران اراده دیگری کرده بودند. تغییرات برق آسای دنیای جدید پس از پایان دوره قاجار و آغاز پهلوی اول روح معمارذی ایرانی از ساختمانها و شهر های ما رخت بر بست از طرف دیگر تمدن غربی به واسطه غربت و نا آشنایی اش در کالبد معماری ما به درستی حلول نکرد معماری این سرزمین نه به خود مانده م نه چیز تازه شد و در این برزخ طاقت فرسا و جان کاه ماندو تاکنون باقی است . در اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول دکترینی در سطوح بالای حکومت مبنی بر بازگشت و رجعت مطرح شدو معماری بعنوان جاجم رنگارنگ حکومتها و ملتها از این دکترین رجعت به گذشته بی بهره نبود که می بایست آغاز آن را در دوره قاجار در معماری مدرسه سپهسالار سابق -شهید مطهری فعلی- و شمس العماره دانست. و اوج این دکترین فرهنگی سیاسی را در دوره پهلوی اول و ساختمانهای رضا شاهی آن دوره جستجو کرد ساختمانهایی چون کاخ شهر بانی سابق- ساختمان شماره 9 وزارت امورخارجه فعلی – ساحتمان پست در تهران – بیمارستان شاه رضا در مشهد – بیمارستان امام رضا (ع) فعلی – موزه ایران باستان – بانک ملی در خیابان فردوسی – ساختمان دادگستری- عمارت شهر بانی بابل – عمارت شهربانی تبریز – دبرستان البرز – مدرسه انوشیروان دادگر و ... بازگشت به شیوه اصفهانی و گرایش به اسلام در مسجد مطهری فعلی تبلور پیدا میکند و در دوره پهلوی اول نگرش حاکم بر این دکترین اصلا در پی رجعت به نمونه و ریشه های اسلامی خود بسر نمی برد و در پی تحققآمال و ارزوهای قدرت طلبانه و شاهنشاهی به ایران باشتان می نگریست و در هر صورت نمی بایست تحولات جهانی را بر جامعه و ساختار جامعه شناسی منطقه متا استرا توزیکی مانند ایران را فراموش کرد. اصول معماری ایرانی درونگرایی (حفظ کرامت و احترام انسان) نیارش (فن اجرای ساختمان) خود بسندگی (استفاده از مصالح بوم آورد ایدری) مردمواری (تبعیت از نیازها و ابعاد انسانی) پیمون (مدول) پرهیز از بیهودگی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده