butterfly_majid 243 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۸۹ من مکانیکی ام و از رشته ام - می گریزم من روانی گشته ام دیگر از دینامیکم خم شد کمر - گشته پیشانی چروک و طاس سر هیکلم مثل دماسنج خم است - غر زدن از بهر ترمو 2 کم است دوستان جان خدا یاری کنید - بهر طراحی شما کاری کنید جان من از درس سیالات نگو - نازنین چشمم دگر رفته ز سو روز و شب در پیش هر استاد خویش - می گذارم من گرو ناچیز ریش (جان من نیروگهم را پاس کن - یک نگه بر سر و موی طاس کن) درس موتور از کجا داند که من - بعدها باید بگیرم زیل و زن کین چنین بر سر بلا می اورد - این سئوالات از کجا می اورد کی کنون اخر به من زن می دهد - به اجل دخترش تن می دهد بعد پاسی تمام این دروس - می شوم شاگرد صفر اتوبوس 1 لینک به دیدگاه
butterfly_majid 243 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۸۹ اینم پادزهر شعر اول: من مکانیکم ، ز رشتم راضیم - رشته ی خوبی است، گر من قاضی ام سخت سخت هست درس هایم اولش - این سخن را دیده ام تا آخرش درس سیالات و ترمو نان من - درس دینامیک بود بنیاد من گر تو هم راضی شوی بر رشته ات - در سیالات شود اندیشه ات گر مکانیکی، مکانیک دوست دار - چون نباشد به ز آن در این دیار گر نداری کار، جرم رشته نیست - جرم جایی دیگر است، باید گریست این چنین جایی مگو زین پس سخن - چون ندارد جایی آن در انجمن 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده