رفتن به مطلب

معرفی کتاب بیگانه


ارسال های توصیه شده

آلبر کامو بی شک یکی از نوابغ دنیای نویسندگی است مردی که هر کتاب و هر خط از کاتب وی دریچه ورود به دنیایی جدید است. یکی از نوشته های کامو که طرفداران بیشماری دارد "بیگانه" است روایتگر زندگی مردی با دیدگاهی صحیح اما متفاوت به زندگی که اطرافیان آن را "بی تفاوتی" مینامند.
در این مقاله قصد داریم به آشنایی و معرفی بیشتر با "آلبر کامو" و یکی از شاهکار های وی "بیگانه" بپردازیم.
آلبر کامو؛ نابغه فرانسوی
آلبر کامو دور از خاک فرانسه و در خانواده‌ای فقیر و محروم به دنیا آمد. این که او امروز یکی از چهره‌های تابناک ادبیات فرانسه شمرده می‌شود، به معجزه شبیه است.
‌آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در روستایی در نزدیکی شهر امروزین عنابه در شمال شرقی الجزایر، به دنیا آمد. نسب پدرش به جنوب فرانسه می‌رسید. او با آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) به جبهه اعزام شد و همان اول کار جان خود را از دست داد و در فرانسه به خاک سپرده شد. کامو ۱۴ ساله بود که اولین بار بر سر گور پدر ایستاد.
مادر کامو اسپانیایی بود و از جزیره مینورکا به الجزایر کوچ کرده بود؛ زنی کم‌حرف و بی‌سواد که به گفته کامو، "تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف می‌زد". پس از مرگ همسر، سایه فقر سنگین‌تر شد. زن بی‌نوا دو فرزند خود، آلبر و برادر بزرگترش را برداشت و با خود به الجزیره برد و نزد مادربزرگ بیمار آنها در محله‌ای فقیرنشین مأوا گرفت.
کامو طبعی پرجنب و جوش داشت و می‌کوشید جای کمبودهای زندگی را با تفریح و ورزش پر کند. هر روز در آفتاب داغ دنبال توپ فوتبال می‌دوید. آب و هوای کویری، گرمای تابستان، هرم آفتاب، خاک داغ بیابان، بوی بدن‌های سوخته و عرق‌آلود در جسم و جان او ته‌نشین شد و بعدها به تمام کارهای ادبی او نشت کرد.
گوشه‌ی خلوت کتابخانه‌ی الجزیره برای کامو بیشتر استراحتگاهی دنج و آرام بود که گهگاه در گریز از محله‌ی شلوغ و کثیف به آن پناه می‌برد. در دبیرستان آموزگاری دلسوز و فرهیخته داشت که استعداد او را شناخت و چشم او را به دنیای ادبیات باز کرد.
کامو در سال ۱۹۳۱ در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت. همزمان در همکاری با گروه‌های تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد. در دانشگاه چند ترمی بیشتر درس نخوانده بود، که به خاطر ابتلا به بیماری سل از ادامه تحصیل باز ماند. امید به شغل معلمی برای کمک به معاش خانواده، بر باد رفت.

بیگانه؛ روایتگر زندگی مردی بیگانه حتی با خود
کتاب بیگانه از زبان مرسو، شخصیت اصلی، روایت می‌شود. مرسو علاوه بر این‌که در دهکده و میان مردمش غریبه است، شخصیتش برای خوانندگان هم ناشناخته است. او به طور کلی رویکردی درست و حقیقی به زندگی دارد، که مردم این ویژگی را «بی تفاوتی» می‌نامند.
داستان در دو قسمت روایت می‌شود و راوی هر دو قسمت مرسو، شخصیت اصلی داستان است. بخش اول زمانی است که او در مراسم تدفین مادرش شرکت می‌کند اما هیچ احساس تأثری از خود نشان نمی‌دهد که این رفتارش برای بقیه بسیار عجیب است. قسمت دوم این رمان ماجرای ازدواج او با مری و حکم اعدام با اتهام به قتل یک مرد عرب است.
کامو در این کتاب تناقضی را برای خواننده ترسیم می‌کند که اگر در آن عمیق شویم متوجه می‌شویم که مرسو بی تفاوت نیست، بلکه تنها هدفش در زندگی این است که با حقایق روبه‌رو شود. او به شدت منطقی است و این منطق راه را برایش هموارتر کرده ‌است. آلبر کامو درباره شخصیت مرسو می‌گوید: «مرسو نمی‌خواهد زندگی را ساده کند. بلکه او فقط هرچه هست، همان را می‌گوید. در نتیجه‌ی این کارش جامعه برای پیشرفتش به سرعت احساس تهدید می‌کند و او را از خود می‌راند.»
نکته جالب درباره‌ی شخصیت مرسو این است که در طول داستان به نظر می‌آید شخصیت مرسو ثابت می‌ماند، یعنی او همان آدم بی‌تفاوتی است که از ابتدای داستان بوده است. اما وقتی در داستان پیش می‌رویم متوجه رشد شخصیت مرسو می‌شویم. در ابتدای داستان، جامعه مرسو را طرد کرده‌ است و او قادر به درک احساسات مردم نیست. اما در میانه‌ی داستان این رفتارش تغییر می‌کند.
آلبرکامو به وسیله‌ی شخصیت مرسو، یکی از مهم‌ترین مسائل بشری را مطرح می‌کند، اهمیت «انتخاب» در زندگی که از مباحث اصلی اگزیستانسیالیسم و آبسوردیسم است. موضوعاتی که در آثار کامو برجسته و مورد توجه‌اند.
اگزیستانسیالیسم در برابر آبسوردیسم
اگزیستانسیالیسم فلسفه‌ای است که در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد. فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم بر این باورند که هیچ معنای بهتر یا والاتری در دنیا وجود ندارد و جهان از هیچ نظم مشخص و منطقی‌ای پیروی نمی‌کند. خود آلبر کامو برداشت اگزیستانسیالیستی از کتاب بیگانه را قبول ندارد و معتقد است که بیگانه در واقع آبسورد است. فلسفه‌ی آبسورد (absurd) می‌گوید تلاش انسان برای پیدا کردن معنی در جهان بیهوده خواهد بود زیرا دنیا معنی یگانه‌ای ندارد. اگرچه این دو مکتب فکری به هم شبیه هستند اما آبسوردیسم معتقد است که هرگونه تلاش برای پیدا کردن معنا هم کاری عبث و بیهوده است.
می‌گوید: «دروغ گفتن آن نیست که حقیقت را نگوییم، بلکه به زبان آوردن چیزی بیشتر از آن است که واقعا احساس می‌کنید.»
«بیگانه» را چه کسانی فارسی کرده‌اند؟
نام‌های بزرگی چون جلال آل احمد، لیلی گلستان و خشایار دیهیمی کتاب بیگانه را ترجمه کرده‌اند. معرفی بهترین ترجمه این کتاب کار دشواری است؛ جایگاه ادبی مترجمان این کتاب، گویای علت این سختی است.  
بیگانه نخستین بار در سال 1328 توسط علی‌اصغر خبره زاده ترجمه شد. جلال آل احمد ویراستاری و تصحیح آن متن را بر عهده داشت. به دلیل دقت و ظرافت جلال آل احمد در تصحیح این کتاب، این ترجمه اکنون به نام جلال آل احمد شناخته می‌شود. سال‌ها بعد از ترجمه‌ی آل احمد، دو مترجم خبره‌ی دیگر یعنی لیلی گلستان و خشایار دیهیمی در فاصله‌ی دو سال کتاب بیگانه کامو را ترجمه دوباره کردند. نکته شایان ذکر در مورد ترجمه‌ی گلستان این است که کتاب را از متن فرانسوی به فارسی برگردانده است و بعد حدود پنجاه صفحه‌ی اول کتاب را به نقد‌های متفاوت از کتاب بیگانه اختصاص داده است. مطالعه‌ی این نقدها بعد از خواندن متن اصلی کتاب می‌تواند باعث فهم بهتر کتاب شود.
خشایار دیهیمی هم در سال 1388، کتاب بیگانه را از روی متن فرانسه‌ی کتاب در کنار دو ترجمه‌ی انگلیسی و آمریکایی آن ترجمه کرد. دید فلسفی دیهیمی هنگام ترجمه، متن را گیراتر کرده است. 
جلال الدین اعلم، محمدرضا پارسایار، خشایار دیهیمی، عنایت الله شکیباپور،شادی ابطحی، هدایت الله میرزمانی و پرویز شهدی مترجمان دیگری‌اند که سراغ ترجمه‌ی رمان بیگانه رفته‌اند. 
ترجمه‌های جلال آل‌احمد، خشایار دیهیمی، شادی ابطحی و پرویز شهدی را می‌توانید در سایت فیدیبو دانلود کنید و بخوانید. 
درباره فیلم بیگانه
در سال 1967 بر اساس کتاب بیگانه فیلمی در ایتالیا ساخته شد. کارگردان این فیلم لوکینو ویسکنتی است. فیلنامه این اثر را لوکینو ویسکنتی همراه با سوزو چکی دامیکو نوشتند. فیلم ‌بیگانه در کشورهای ایتالیا، فرانسه و الجزیره فیلمبرداری شده‌ است و این تغییر محل فیلم‌برداری باورپذیری فیلم را بیشتر کرده است.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...