Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ جوابو نمیدونم ولی منم خیلی دچار این حس شدم .نمیشه ادم خودشو گول بزنه . وقتی زمین و زمان ما رو گول میزنه. چطور خودمون نتونیم خودمونو گول بزنیم. میتونیم. 2 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ وقتی زمین و زمان ما رو گول میزنه. چطور خودمون نتونیم خودمونو گول بزنیم. میتونیم. یعنی جی زمینو زمان ادمو گول میزنه؟ اگه فک میکنی با گول زدن مشکلت حل میشه اینکارو بکن ولی بعد در اینده همه اینا رو هم جمع میشه حالتو میگیره.من که اینجوریم 1 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ دقیقا نفهمیدم چی نوشتی ولی خوب گاهیش مشکلی نیست 1 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ ... ....... ............ وقتی که واقعیت زیستی پی در پی، انسان را پس می راند و بر زمین می زند، چگونه می توان در چنبره ای از فقدان آگاهیهای لازم به زندگی، دلبسته و امیدوار بود؟ در بهار دو تا بذر در خاک حاصلخیز کنار هم نشسته بودند . اولین بذر گفت : می خواهم رشد کنم . می خواهم ریشه هایم را در خاک زیر پایم بدوانم و ساقه هایم را از پوسته خاک بیرون بکشم . می خواهم غنچه های لطیفم را باز کنم و نوید فرا رسیدن بهار را بدهم ... می خواهم گرمای آفتاب را روی صورتم و لطافت شبنم صبحگاهی را روی گلبرگهایم احساس کنم ! و رشد کرد و قد برافراشت . بذر دوم گفت : می می ترسم . اگر ریشه هایم را در خاک زیر پایم بدوانم از کجا معلوم که در تاریکی به چه چیزی برنخورم . اگر راهم را از میان پوسته سخت بالای سرم بیابم ، از کجا معلوم که جوانه های لطیفم از بین نروند ... و اگر بگذارم که جوانه هایم باز شوند ، از کجا معلوم که یک مار نیاید و آنها را نخورد . و اگر بگذارم که غنچه هایم باز شوند ، از کجا معلوم که طفلی مرا از زمین بیرون نکشد . نه بهتر است منتظر بمانم تا همه جا امن و امان شود . و این طور بود که او منتظر ماند . مرغی خانگی که در خاک دنبال دانه می گشت ، بذر منتظر را دید و او را خورد . نتیجه اخلاقی داستان : زندگی ، از میان ما ، آنهایی را که قدرت خطر کردن و رشد کردن ندارند ، می بلعد . 3 لینک به دیدگاه
*--T--* 1699 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ همینو بر عکس بگی , میبینی که خود بخود حالت بهتر میشه. باور کنمثلآ الکی هم باشه بگو: خوب زندگی شانس های خوبی هم داره . اصلآ این زندگی با همه فراز و فرود هاش به زنده بودن می ارزه. اینو بگی , احساس میکنی حالت بهتر میشه. ما باید یعضی وقتا سر خودمونم کلاه بذاریم. وقتی من این حرفو میزنم بی اختیار حالت تهوع بهم دست میده . . . جالب اینجاست این حرف رو یه روانپزشکم بهم گفته بود منم مجبور شدم نیمه کاره بیام بیرون . . .! تنها کاری که ازم بر نمیاد گول زدن خودمه که بگم شانس زیاده . . .!!! وقتی میدونی نمیشه وضعی رو تغییر داد یا باید به رنگ اون وضعیت در بیای یا باید اونقدر بی تفاوت برخورد کنی که انگار چنین وضعی اصلا وجوود نداره . . . نه اینکه با این حرفای بی اساس خودتو چشم به راه چیزی بزاری که به این زودیا امکان وقوعش نیست . . .! این بود جفنگیاتی از مردی به نام تی . . .! 3 لینک به دیدگاه
mamadj 1361 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ ... ....... ............ وقتی که واقعیت زیستی پی در پی، انسان را پس می راند و بر زمین می زند، چگونه می توان در چنبره ای از فقدان آگاهیهای لازم به زندگی، دلبسته و امیدوار بود؟ آر یو سپیک انگلیش؟؟؟؟؟؟ من فارسیم زیاد خوب نیست....زبون مادریم انگلیسیه .......اگه انگلیسی بلدی بگو که با هم انگلیسی حرف بزنیم.......الان دارم به انگلیسی بات حرف میزنم:ws6: تا شقایق هست...زندگی رو باید کرد........... 1 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ پيش از آنكه واپسين نفس را برآرم پيش از آنكه پرده فروافتد پيش از پژمردن آخرين گل برآنم كه زندگي كنم برآنم که عشق بورزم برآنم كه باشم، در اين جهان ظلماني در اين روزگار سرشار از فجايع در اين دنياي پر از كينه نزد كساني كه نيازمند مناند کسانی که نیازمند ایشانم كساني كه ستايش انگيزند تا دريابم، شگفتي كنم، بازشناسم، كهام؟ كه ميتوانم باشم؟ كه ميخواهم باشم؟ تا روزها بي ثمر نماند ساعتها جان يابد لحظهها گرانبار شود، هنگامي كه ميخندم، هنگامي كه ميگريم هنگامي كه لب فرو ميبندم. ** در سفرم به سوي تو به سوي خود به سوی خدا كه راهي است ناشناخته، پُرخار، ناهموار. راهي كه باري در آن گام ميگذارم كه قدم نهادهام و سر بازگشت ندارم بيآنكه ديده باشم شكوفايي گلها را بيآنكه شنيده باشم خروش رودها را بيآنكه به شگفت درآيم از زيبايي حيات اكنون مرگ ميتواند فراز آيد اكنون ميتوانم به راه افتم اكنون ميتوانم بگويم كه زندگي كردهام. 3 لینک به دیدگاه
wwwolf 274 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ اگه قرار باشه ادما تو این جور موقع ها به مشکل بر بخورن که فرقی با دیگر مخلوقات ندارن تو انسان هستی عقل داری!!! می تونی تصمیم بگیری. این رو هیچ وقت فراموش نکن که این زندگی نیست که بده و مشکلات داره بلکه ما ادما هستیم که با بدی هامون زندگی رو طاقت فرسا می کنیم. انسان هر کاری که بخواد می تونه بکنه این رو حتما خودت هم بش پی بردی!!! تو که این سوال رو می پرسی در درجه اول باید به این رسیده باشی که بتونی بی هیچ تردیدی از هر چیزی مهم یا بی ارزش به راحتی بگذری اون وقت چیزی از زندگی واست مهم نیست جزامیدبه این که یه روز از خواب بیدار شی به امید این که فقط اون روز خنده رو به لب یه بچه که سر چهار اره گل میفروشه بنشونی......!!!!!! 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ اگه قرار باشه ادما تو این جور موقع ها به مشکل بر بخورن که فرقی با دیگر مخلوقات ندارن تو انسان هستی عقل داری!!!می تونی تصمیم بگیری. این رو هیچ وقت فراموش نکن که این زندگی نیست که بده و مشکلات داره بلکه ما ادما هستیم که با بدی هامون زندگی رو طاقت فرسا می کنیم. انسان هر کاری که بخواد می تونه بکنه این رو حتما خودت هم بش پی بردی!!! تو که این سوال رو می پرسی در درجه اول باید به این رسیده باشی که بتونی بی هیچ تردیدی از هر چیزی مهم یا بی ارزش به راحتی بگذری اون وقت چیزی از زندگی واست مهم نیست جزامیدبه این که یه روز از خواب بیدار شی به امید این که فقط اون روز خنده رو به لب یه بچه که سر چهار اره گل میفروشه بنشونی......!!!!!! انشای خوبی بود. نمره 14:ws28: 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ وقتی میدونی نمیشه وضعی رو تغییر داد باید اونقدر بی تفاوت برخورد کنی که انگار چنین وضعی اصلا وجوود نداره . . . همین کار رو میگیم: خود گول زنی 3 لینک به دیدگاه
*--T--* 1699 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ همین کار رو میگیم: خود گول زنی این خود گول زنی خیلی خیلی بهتر از چشم انتظار اتفاق محال بودنه . . .! 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ این خود گول زنی خیلی خیلی بهتر از چشم انتظار اتفاق محال بودنه . . .! من اصلآ راجع به وقوع اتفاق محال و انتظارش چیزی نگفتم. 1 لینک به دیدگاه
*--T--* 1699 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ من اصلآ راجع به وقوع اتفاق محال و انتظارش چیزی نگفتم. نمدونم شاید من بد برداشت کرده باشم . . .! 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ نمدونم شاید من بد برداشت کرده باشم . . .! آخه تو کی برداشت خوب داشتی که این دومیش باشه. همیشه یه جورایی حال منو میگیری . البته این یک طنز بود. به دل نگیر:icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
*--T--* 1699 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ آخه تو کی برداشت خوب داشتی که این دومیش باشه. همیشه یه جورایی حال منو میگیری . البته این یک طنز بود. به دل نگیر:icon_gol: البته منظور من از چیزای محال همون شانسای زندگی بود که گفتی . . .! کلا منظورم از گول زدن خودمون این بود که منتظر این شانس بودن وقتی میدونی نیست یه نوع حماقته پس بهتره کلا بی تفاوت باشی . . . من کجا حال تورو گرفتم . . !!!؟ اصلا کسی حریف تو یکی میشه . . .!!!؟ 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ البته منظور من از چیزای محال همون شانسای زندگی بود که گفتی . . .! کلا منظورم از گول زدن خودمون این بود که منتظر این شانس بودن وقتی میدونی نیست یه نوع حماقته پس بهتره کلا بی تفاوت باشی . . . من کجا حال تورو گرفتم . . !!!؟ اصلا کسی حریف تو یکی میشه . . .!!!؟ :ws28::ws28: شما سروری داداش لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۸۹ ... ....... ............ وقتی که واقعیت زیستی پی در پی، انسان را پس می راند و بر زمین می زند، چگونه می توان در چنبره ای از فقدان آگاهیهای لازم به زندگی، دلبسته و امیدوار بود؟ استاد سوالای سختی می دونی که !! نمی دونم اما یاد دیالوگ فیلمی افتادم ..که میگفت . با زخم بايد ساخت. طول ميكشه، ولي خوب ميشه.. خوب میشه همه چی ..شک نکن . . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده