رفتن به مطلب

آرامش را ياد بگيريد


ارسال های توصیه شده

آرامش را ياد بگيريد ...

:icon_gol::icon_gol::ws2:

 

هوا سرد است، به بيرون نگاهي مياندازد و از منزل خارج ميشود. شدت بارش برف آنچنان است که چند متر جلوتر از خود را به سختي ميبيند. هنگام رانندگي مدام نگران از دست دادن زمان است. ترافيک صبحگاهي با بارش برف دو چندان شده و انگار تمام شدني نيست. پشت فرمان خودرو از بخت بد خود گلايه و بر ترافيک شهري بد و بيراه ميگويد. ساعت از هشت و نيم گذشته و هنوز در ترافيک گير کرده است، ديگر اميدي براي به موقع رسيدن ندارد. از همين حالا ميتواند نتيجه دير رسيدن به اداره و سرزنشهاي رئيسش را پيشبيني کند. هنگام وارد شدن به محل کار به دنبال بهانه اي ميگردد تا تأخيرش را توجيه کند. به محض ورود، ناگهان رئيس را مقابل خود ميبيند. بر خلاف انتظار رئيسش به خوبي و گرمي با او صحبت ميکند. از برخورد او تعجب کرده و تازه متوجه ميشود رئيس و ديگر همکارانش هم امروز دير به محل کار رسيده اند و به همين خاطر جلسه امروز برگزار نشده است. از اينکه تا اين حد به خودش سخت گرفته و تمام مدت ناراحت و نگران بوده است، خود را سرزنش مي کند.

 

از پنجره نگاهي به بيرون مي اندازد، بارش برف تمام شده است. بچه هايي را ميبيند که با شادي مشغول برف بازي هستند حتي بزرگترها نيز کودکان را همراهي مي کنند. به خاطر مي آورد هميشه بارش برف را دوست داشته اما افسوس که خود را از ديدن آن محروم کرده است.

 

مهارت چگونه زندگي کردن امريست که برخي از افراد حتي با داشتن تحصيلات عالي از آن آگاهي ندارند و خود را از بسياري از زيبايي هايي که پيرامونشان وجود دارد محروم مي سازند. اين گروه از افراد آنچنان درگير مسائل جزئي شغل، تحصيل و... مي شوند که هيچگاه زندگي توأم با آرامش و شادي را تجربه نمي کنند.

 

انسانها در شرايط مختلف زندگي، واکنشهاي گوناگوني را از خود بروز مي دهند. برخي از افراد هنگام مواجه شدن با شرايط سخت زندگي تعادل رفتاري خود را از دست مي دهند و نسبت به همه چيز از جمله خانواده، همکاران و اطرافيان احساس بدي پيدا کرده و دچار نااميدي شديدي مي شوند.

 

نااميدي و نداشتن آرامش در برخي افراد تا حدي شديد است که بخشهاي ديگري از زندگي اين افراد نيز تحت الشعاع اين احساس قرار مي گيرد. از دست دادن تعادل رفتاري تنها هنگامي که افراد با سختي ها مواجه مي شوند به وجود نمي آيد بلکه در برخي از موارد وقتي که انسان به موقعيت بالاتري در زندگي مي رسد، تعادل منطقي رفتار خود را از دست مي دهد.

 

معنويات و نقش آن در زندگي انسان

به دست آوردن يا از دست دادن ثروت، شغل و موقعيت اجتماعي از جمله مواردي هستند که انسانها را دچار احساس پيروزي يا شکست مي کنند. وقوع برخي اتفاقات در زندگي انسانها - صرف نظر از شکست و يا پيروزي - برخي از افراد را دچار آنچنان احساسات و تحولات روحي و رواني عميقي مي کند که قدرت انجام هر کاري را از آنان مي گيرد و يا در بعضي موارد اين افراد را دچار تصميمات اشتباه در زندگي مي کند. اين امر بيشتر به اين دليل اتفاق ميافتد که اين گروه افراد خود را به طور کامل در موقعيت جديدي که برايشان رخ داده است غرق کرده و تنها به يک جنبه از زندگي توجه مي کنند.

 

انسانهايي که به مال اندوزي در اين دنيا توجه زيادي دارند هنگامي که با شکستهاي مالي روبه رو مي شوند، دچار مشکلات بيشتري خواهند شد تا انسانهايي که در حد معقول و نياز به ماديات توجه مي کنند. در حالي که اگر انسان به اين نکته توجه کند که ثروت و ماديات تنها زينتي براي اين دنيا است، هنگامي که آن را از دست دهد، ديگر دچار احساس شکست و نااميدي نخواهد شد.

 

آموزش زندگي از دوران کودکي

بسياري از انسانها شاد زيستن، موفق بودن و به طور کلي چگونه زندگي کردن را از همان دوران کودکي ياد گرفته اند و در سراسر زندگي خود مطابق همان آموزش اوليه پيش مي روند. به همين دليل است اگر فردي آموزش هاي اوليه درستي دريافت نکند و در دوران بزرگسالي نيز در پي تغيير نگرش نسبت به زندگي نباشد، موفقيت و سعادتمندي را تجربه نخواهد کرد.

 

داشتن تعادل در زندگي مستلزم آن است که فرد آموزش هاي استانداردي را در دوران کودکي و هنگامي که شخصيت او در حال شکل گيري است دريافت کرده باشد. آموزش دوران کودکي از اهميت بسزايي برخوردار است بطوري که رفتارهاي انسان در دوران بزرگسالي آينه آموزش هاي او در دوران کودکي است.

 

با وجود اينکه آموزشهاي دوران کودکي از اهميت بسيار زيادي برخوردار است اما اين بدان معنا نيست که افرادي که آموزشهاي استانداردي را در دوران کودکي دريافت نکرده اند ديگر راهي براي تغيير نگرش آنها نسبت به زندگي وجود ندارد بلکه اين افراد نيز مي توانند با مطالعه و افزايش آگاهي نسبت به امور مختلف، نگرش متفاوتي نسبت به زندگي پيدا کنند.

واکنش افراد در برابر رويدادهاي مختلف در زندگي با توجه به تجربه آنها که شامل آموزش توسط والدين، رسانه ها و مدرسه بوده، متفاوت است. اگر پدر و مادري کسب اعتماد به نفس را به فرزند خود آموزش دهند، فرد در آينده هنگام مواجه شدن با سختي ها، موفق تر عمل خواهد کرد و از شکست ترسي نخواهد داشت. علاوه بر آموزش، عوامل ژنتيک و هورموني نيز در افراد مختلف باعث مي شود تا آنان در برابر سختي ها روحيه مبارز داشته و يا از سختيها فرار کنند. به طور کل مجموعه اي از عوامل زيستي، رواني و اجتماعي در واکنش افراد نسبت به موقعيت هاي مختلف زندگي مؤثر است.

 

اگر بخواهيم همه اعضاي جامعه از رفتاري منطقي و متعادل برخوردار باشند نه تنها بايد همه افراد در زندگي شخصي خود تعادل را حفظ کنند بلکه بايد در رفتارهاي اجتماعي خويش با ديگران نيز اين تعادل را رعايت کنند.

 

در پايان ذکر اين نکته حائز اهميت است افراط و تفريط در زندگي سبب مي شود تا انسان آرامش را از دست داده و تمام مدت خود را درگير مسائل جزئي کند و بسياري از فرصت ها و تجربيات شيرين زندگي را از دست بدهد. به همين خاطر است که روان شناسان معتقد هستند، براي داشتن تعادل روحي-رواني نبايد تنها به يک وجه از زندگي توجه ويژه کرد و از ديگر جنبه هاي آن غافل شد....

 

منبع :روزنامه ايران - با تغيير و تلخيص

تنظيم براي تبيان

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...