mehdipesse 99 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مردی دختر سه ساله ای داشت. روزی مرد به خانه امد و دید که دخترش گرانترین کاغذ زرورق کتابخانه اورا برای آرایش یک جعبه کودکانه هدر داده است. مرد دخترش را به خاطر اینکه کاغذ زرورق گرانبهایش را یه هدر داده است تنبیه کرد و دخترک آن شب را با گریه به بستر رفت وخوابید. روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته است و ان جعبه زرورق شده را به سمت او دراز کرده است. مرد تازه متوجه شد که آن روز ،روز تولدش است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه تولدش مصرف کرده است . او با شرمندگی دخترش رابوسید و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز کرد اما با کمال تعجب دید که جعبه خالی است مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست وباید چیزی درون آن قرار داد. اما دخترک با تعجب به پدرخیره شد وبه او گفت که نزدیک به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تاهر وقت دلتنگ شدباباز کردن جعبه یکی از این بوسه ها را مصرف کند میگویند پدر آن جعبه را همیشه همراه خودداشت و هرروز که دلش می گرفت درب آن جعبه راباز می کرد وبه طرز عجیبی آرام می شد. هدیه کار خود را کرده بود 17 لینک به دیدگاه
ayhan 2309 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ مردی دختر سه ساله ای داشت. روزی مرد به خانه امد و دید که دخترش گرانترین کاغذ زرورق کتابخانه اورا برای آرایش یک جعبه کودکانه هدر داده است. مرد دخترش را به خاطر اینکه کاغذ زرورق گرانبهایش را یه هدر داده است تنبیه کرد و دخترک آن شب را با گریه به بستر رفت وخوابید. روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته است و ان جعبه زرورق شده را به سمت او دراز کرده است. مرد تازه متوجه شد که آن روز ،روز تولدش است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه تولدش مصرف کرده است . او با شرمندگی دخترش رابوسید و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز کرد اما با کمال تعجب دید که جعبه خالی است مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست وباید چیزی درون آن قرار داد. اما دخترک با تعجب به پدرخیره شد وبه او گفت که نزدیک به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تاهر وقت دلتنگ شدباباز کردن جعبه یکی از این بوسه ها را مصرف کند میگویند پدر آن جعبه را همیشه همراه خودداشت و هرروز که دلش می گرفت درب آن جعبه راباز می کرد وبه طرز عجیبی آرام می شد. هدیه کار خود را کرده بود تحت تاثیر قرار گرفتم. تصمیم گرفتم که زود زن بگیرم و یه دختر خوشگل مشگل داشته باشم..... 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مردی دختر سه ساله ای داشت. روزی مرد به خانه امد و دید که دخترش گرانترین کاغذ زرورق کتابخانه اورا برای آرایش یک جعبه کودکانه هدر داده است. مرد دخترش را به خاطر اینکه کاغذ زرورق گرانبهایش را یه هدر داده است تنبیه کرد و دخترک آن شب را با گریه به بستر رفت وخوابید. روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته است و ان جعبه زرورق شده را به سمت او دراز کرده است. مرد تازه متوجه شد که آن روز ،روز تولدش است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه تولدش مصرف کرده است . او با شرمندگی دخترش رابوسید و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز کرد اما با کمال تعجب دید که جعبه خالی است مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست وباید چیزی درون آن قرار داد. اما دخترک با تعجب به پدرخیره شد وبه او گفت که نزدیک به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تاهر وقت دلتنگ شدباباز کردن جعبه یکی از این بوسه ها را مصرف کند میگویند پدر آن جعبه را همیشه همراه خودداشت و هرروز که دلش می گرفت درب آن جعبه راباز می کرد وبه طرز عجیبی آرام می شد. هدیه کار خود را کرده بود مهدی.................... آی .................. اشکها................... 3 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ تحت تاثیر قرار گرفتم. تصمیم گرفتم که زود زن بگیرم و یه دختر خوشگل مشگل داشته باشم..... واي نگو منم دنبال همينم حالا دخترم نبود فرقي نداره به هر حال بچه دوست داشتنيه 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ وایییییییییییییییییییییییییی......................خیلی قشنگ بود گلیه می کنم :ws44: 4 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ مهدی.................... آی .................. اشکها................... راستش نفهميدم جاي خالياش زياد بود 2 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ واي نگومنم دنبال همينم حالا دخترم نبود فرقي نداره به هر حال بچه دوست داشتنيه اما دخمل شیلین تله 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ راستش نفهميدمجاي خالياش زياد بود فاصله زیاده 2 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ وایییییییییییییییییییییییییی......................خیلی قشنگ بودگلیه می کنم :ws44: :ws44: من كه دوست داشتم جاي پدره بودم با اين دختر نازش 3 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ اما دخمل شیلین تله باسه تو دخمل داسته باس خدايا بعدا به اين آقاهه يه دخمل ناز و دوست داستني بده 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! … مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی برزبان نیاورد.. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود، جلوی ماشین نشست و به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود: «« دوستت دارم بابایی»» ….. ….. روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!!!!! عصبانیت و دوست داشتن هیچ حد وحدودی ندارند. دوست داشتن را انتخاب کنید تا همیشه یک زندگی زیبا و دوست داشتنی داشته باشید. این را نیز به یاد داشته باشید که: وسایل برای استفاده کردن هستند وانسانها برای دوست داشتن. امامشکل جهان امروزاینست که انسانهامورداستفاده واقع میشوندوبه وسایل عشق ورزیده میشود،بیاییدهمواره این گفته رابه یادداشته باشیم: وسایل برای استفاده کردن هستند،،انسانها برای دوست داشتن هستند. مواظب افکارتان باشید ، آنها به کلمات تبدیل می شوند. مواظب کلماتی که به زبان می آورید ، باشید ، آنها به رفتارتبدیل می شوند . مواظب رفتارتان باشید ، آنها به عادت ها تبدیل میشوند ، مواظب عادت هایتان باشید ، آنها شخصیت شما را شکل می دهند مواظب شخصیت تان باشید ، چون سرنوشت شما را می سازند. 6 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ فاصله زیاده شايد فاصله زياد باشه ولي دلهامون بهم نزديكه حالا واضح ميگي چي گفتي؟ لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! …مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی برزبان نیاورد.. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود، جلوی ماشین نشست و به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود: «« دوستت دارم بابایی»» ….. ….. روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!!!!! عصبانیت و دوست داشتن هیچ حد وحدودی ندارند. دوست داشتن را انتخاب کنید تا همیشه یک زندگی زیبا و دوست داشتنی داشته باشید. این را نیز به یاد داشته باشید که: وسایل برای استفاده کردن هستند وانسانها برای دوست داشتن. امامشکل جهان امروزاینست که انسانهامورداستفاده واقع میشوندوبه وسایل عشق ورزیده میشود،بیاییدهمواره این گفته رابه یادداشته باشیم: وسایل برای استفاده کردن هستند،،انسانها برای دوست داشتن هستند. مواظب افکارتان باشید ، آنها به کلمات تبدیل می شوند. مواظب کلماتی که به زبان می آورید ، باشید ، آنها به رفتارتبدیل می شوند . مواظب رفتارتان باشید ، آنها به عادت ها تبدیل میشوند ، مواظب عادت هایتان باشید ، آنها شخصیت شما را شکل می دهند مواظب شخصیت تان باشید ، چون سرنوشت شما را می سازند. :ws44::ws44: 3 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:«« دوستت دارم بابایی»» ….. ….. آهاي آقايوني كه فردا پسفردا پدر ميشيد يادمون باشه هيچ چيز مهمتر از خانواده نيست نه كار نه هيچ چيز ديگه 3 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ آهاي آقايوني كه فردا پسفردا پدر ميشيديادمون باشه هيچ چيز مهمتر از خانواده نيست نه كار نه هيچ چيز ديگه مرسی مهدی بهتر شدی 1 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ مرسی مهدی بهتر شدی من از اولشم بهتر بودم تو هم اخلاقت خوب شده:ws2: چقدر دوست داشتني شدي نكنه پدر شدي كلك 2 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ آهاي آقايوني كه فردا پسفردا پدر ميشيديادمون باشه هيچ چيز مهمتر از خانواده نيست نه كار نه هيچ چيز ديگه چقدر عوض شدی.تو باشگاه یه جورای دیگه بودی.سرت به جایی خورده؟ 1 لینک به دیدگاه
mehdipesse 99 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ چقدر عوض شدی.تو باشگاه یه جورای دیگه بودی.سرت به جایی خورده؟ ضمن عرض خسته نباشيد اونجا چجور بودم الان چجورم؟ لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۸۹ ضمن عرض خسته نباشيد اونجا چجور بودم الان چجورم؟ هر جوری بودی اینجوری نبودی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده