رفتن به مطلب

چرایی علاقه مندی دختران مجرد به مردان متاهل


ارسال های توصیه شده

زندگی همه اش معامله است. از هر دستی بدهی از همان دست پس خواهی گرفت. شما که زندگی یک نفر را به نابودی کشاندی، توقع بیجاییست در انتطار خوشبختی برای خود چرتکه بیندازی!

 گفتن این امر که یک دختر مجرد با مرد متاهلی وارد رابطه شود، و دوستی شان تا مرز ازدواج ادامه پیدا کند هم بسیار اسفناک است. دختران در سن های مختلف دل شان به مردانی گره می خورد که نام پدر را یدک می کشند. گاهی خودشان با وجودی زیادی و بار اضافی بودن در زندگی اول آن مرد، تاب تحمل همسر و فرزندان او را ندارند و با ترفندهایی می خواهند آنها را از زندگی همسر تازه پیدا شده خود بیرون کنند.

ارتباط هایی بی تکیه گاه

 عامل اصلی این پدیده تنهایی و کمبود محبت دختران در محیط خانه و رعایت نکردن بعضی اصول اخلاقی توسط زنان در ارتباط‌های اجتماعیشان، بالا رفتن سن ازدواج، سختگیری‌های افراطی و غیر اخلاقی بعضی والدین با قرار دادن شرایط غیر ارزشی برای خواستگاران، از جمله عوامل برجسته و تاثیرگذار در این باره است.

از سوی دیگر، نیاز شدید برخی دختران مجرد و زنان مطلقه به تکیه‌گاه و حامی از میان مردان باعث می‌شود که در مقابل جنس مخالف، قاطعیت خود را برای مخالفت با برقراری ارتباط از دست بدهند و به این نوع ارتباطات تن دهند که در نتیجه ضعف اراده و ضعف شخصیتی بانوان یکی از عوامل اصلی شکل گیری چنین ارتباط‌هایی است. خانمی هر چقدر هم اعتماد به نفس بالایی داشته باشد و احساس استقلال کند، اما غریزه و نجوای دلش چیز دیگری می گوید. او دوست دارد که دوست داشته شود. او دوست دارد سرش را روی شانه های مردی بگذارد و از خاطرات عاشقانه اش داستان سرایی کند. او دوست دارد جایی در قلب کسی داشته باشد. اما در میان این همه دروغ و فریب کاری در عشق، دختر امروزی با این همه رنگ و لعاب، ولی از درون به دنبال مرد رویاهایش می باشد. شاید پسرهای مجرد مرد نما دیگر بوی مردانگی نمی دهند و تنها پناه این دختران دلخسته، مردان متاهلی باشند که هم تجربه دارند و هم علم دلبری را.

توهم عاشقی به جای علاقه

درباره ایجاد علاقه به این مردان، باید بدانید که نه تنها این گونه علاقه‌ها حقیقی نیست بلکه در بیشتر موارد شکل گیری چنین علاقه‌هایی در زنان به دلیل نیاز به همدل، وابستگی شدید و توهم است که به خاطر عواملی از جمله کمبود محبت، عاطفه و تنهایی ایجاد می‌شود و به طور طبیعی باعث وارد شدن خسارت‌های فراوانی هم به خود شخص و هم به خانواده مردان متاهل خواهد شد؛ بنابراین لازم است که توجه بیشتری داشته باشید که این نوع احساسات، هیجانات و علاقه‌ها حقیقی نیست و نخواهد بود.

بازنده همیشگی

چنین ارتباط‌هایی بدون شک، محکوم به شکست است مگر اینکه رسمی و شرعی شود که پس از آن سختی‌ها و مشکلاتش، بیشتر و چند برابر دیگر ازدواج هاست. بنابراین و به ویژه به دخترهای مجرد توصیه می‌شود که هر چه سریع‌تر با بیان شرایط و ویژگی‌های خواستگار و همسر ایده آلشان به اطرافیان و دوستان در لابه لای حرف‌ها و صحبت‌‌هایشان به صورت غیرمستقیم، شرایط را برای ورود و پذیرش خواستگار فراهم کنند و خلاءهای فکری و عاطفیشان را به صورت صحیح و منطقی پاسخ دهند.

سَراب خوشبختی

دوستی با مرد زن دار بیشتر حسرت می آورد تا آرامش!! دیر یا زود شما وابسته می شوید و تقاضای ماندن های بیشتر و وقت گذارنی بی قید وشرط برای شما تبدیل به آرزو می شود. حسرت اینکه هر وقت خواستید با هم باشید. مرد متاهل چیزی را از دست نمی دهد. او خانواده ای دارد و لحظات عمدۀ خود را با خیال راحت با آنها می گذراند و این شمایید که حسرت هر ثانیۀ با هم بودن، روی دلتان سنگینی می کند. احساس، برنامه ریزی و وقت شناسی سرش نمی شود. شما می دانید دیر یا زود باید غزل خدا حافظی را بخوانید و در این مسابقه جایگاهی جز نفر دوم ندارید. ولی نفستان می گوید بمان! بمان و انتقام این همه سختی و تنهایی را بگیر. در بهترین حالت اگر برنده شوید و مرد رویاهایتان از همسر خویش جدا شود، چون شما حاصل یک خیانت بودید به راحتی احتمال خیانت مجدد برای شوهر خائن وجود دارد. از سوی دیگر اثرات منفی افکار آن زن بیچارۀ شکست خورده قطعا سایه سنگینی را بر وجدان شما خواهد افکند.

هرزگی های مردانه

خب بر کسی پوشیده نیست که مردان بعد از ازدواج ممکن است دچار دلسردی از ازدواج شوند و یا اینکه همسرشان مثل سابق برایشان جذاب نیست. و کم کم روابط احساسی و جنسی آنها رو به سردی می رود. زنی که او هم به نوبه ای مقصر است و دیگر حوصلۀ خود آرایی و طنازی برای شوهر خود که با کوله باری از خستگی وارد خانه می شود را ندارد. شوهری که استرسهای جامعه از یک سو و دختران رنگارنگ شهر از سوی دیگر او را به فکر وا می دارد. چرا باید به همسر خسته و بی انگیزه خود وفادار باشم؟ چرا باید زیرآبی نروم؟ یک بار که هزار بار نمی شود !! و…

البته برخی مردان هم از سر هوس و تنوع طلبی بیمار گونه شب و روز به دنبال فرصتها و لطافتهای جدید هستند که به جز درمان فکری راه علاجی در پیش نخواهد بود. بالا رفتن سن ازدواج دخترها و عدم کمیابی در دسترسی و رواج بی اخلاقی در جامعه فرصت را برای هرزگی به شدت راحت کرده و دختری که تا دیروز از آزادی روابط و پوشش های تحریک آمیز دفاع می کرد، امروز شوهر خود را در معرض خطر بواسطه ترویج این افکار در جامعه می بیند.

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

عدم آگاهی دختر از متاهل بودن مرد

اینکه بدانیم فردی مجرد است یا متاهل، تاثیر زیادی بر دیدگاه و حریمی که در ارتباط با جنس مخالف حفظ میکنیم میتواند داشته باشد. پس وقتی فردی از ابتدا اذعان نمیکند که ازدواج کرده است، امکان شروع رابطه عاطفی بیشتر است.

در بسیاری از روابط عاشقانه که بین یک دختر مجرد و مرد متاهل شکل میگیرد، دختر در ابتدای آشنایی و رابطه از موضوع متاهل بودن مرد آگاهی نداشته است. درواقع به احتمال زیادی اگر دختر میدانست که او متاهل است اصلا وارد رابطه عاطفی نمیشد.

مرد متاهلی که رابطه با دختر را شکل میدهد نیز این موضوع را خوب میداند و دقیقا به همین خاطر معمولا اجازه میدهد، ابتدا رابطه وارد مرحله وابستگی شود، سپس موضوع را مطرح میکند. زمانی که دیگر کار از کار گذشته و دختر عاشق شده است.

دلیل تراشی مردان متاهل

مردان متاهلی که رابطه خارج از ازدواج با دختری را شکل میدهند معمولا بهانه ها و دلیل های مشابهی برای این کار دارند. اگر به این دلایل توجه داشته باشید تمامی آن ها تنها بهانه و توجیه هستند. مرد متاهل جهت قانع کردن شما برای ماندن در رابطه عاطفی به شما خواهد گفت:

  • به همسرش هیچ علاقه ای ندارند و آن ها دچار طلاق عاطفی هستند.
  • زنش سرد و بی عاطفه است، به او توجه ندارد و رابطه زناشویی مناسبی برقرار نمیکند.
  • به اجبار والدین یا شرایط خاصی که در آن زمان بوده تن به ازدواج داده است.
  • تنها به خاطر سنگین بودن مهریه، دلسوزی برای همسر یا وجود فرزندان به زندگی متاهلی ادامه میدهند.

آن ها همواره افراد دیگر را برای مشکلاتی که در زندگی مشترکشان وجود دارد مقصر میدانند و با مظلوم نمایی، خیانت خود را توجیه می کنند.

لینک به دیدگاه

هیجان زیاد رابطه

او باید شما و رابطه عاشقانه ای که با هم دارید را از دیگران مخفی نگه دارد، برای دیدن شما و یا برقراری تماس ریسک کند و این هیجان انگیز است! به طور کلی روابط ممنوعه و پنهانی، میتوانند برای فرد هیجان انگیز باشند. زیرا انسان از هر چیز منع شود نسبت به آن حریص تر میشود. وقتی دو نفر برای با هم بودن باید در خطر و ریسک قرار گیرند، احساس اشتیاق و هیجان زیادی را تجربه خواهند کرد. این شرایط هیجان انگیز، میتواند موقتا حس عشق زیادی بین دو نفر ایجاد کند.

تنهایی، خشم و انتقام

برخی از دختران از ابتدا به متاهل بودن مرد واقف هستند و حتی ممکن است با همسر او فرزندانش در ارتباط باشند. اما باتوجه به بهانه تراشی های مرد، فکر میکنند همسر او لیاقت این مرد را ندارد. درواقع بسیاری آن ها برای انتقام از زنان دیگر و اثبات برتری و شایستگی خود نسبت به آن ها وارد یک رابطه ممنوعه و پنهانی میشوند. دخترانی که دچار کمبود محبت هستند، بنا بر شرایطی روابط سالم موفقیت نداشته اند و شایستگی های آن ها به عنوان یک دختر به اندازه کافی دیده نشده است، بیشتر جذب این نوع روابط میشوند.

احساس حفظ استقلال و آزادی

مردان خائن معمولا در رابطه فرازناشویی خود زیاد سختگیری نمیکنند و آزادی زیادی به طرف مقابل میدهند. درواقع به این علت که درگیر مسائل خانوادگی نیز هستند زیاد نمیتوانند وقت برای رابطه بگذارند و متقابلا از طرف مقابل نیز چنین انتظاری ندارند. به همین علت این رابطه دخترهایی که به دنبال رابطه عاطفی همراه با حس استقلال و آزادی نسبی هستند و به عبارتی میخواهند در رابطه مسئولیت زیادی در قبال طرف مقابل نداشته باشند را، جذب خواهد کرد. به خصوص دخترانی که در گذشته تجربه رابطه عاطفی نهاموفق با مرد کنترلگر داشته اند.

لینک به دیدگاه

تنهاییتان بیشتر می شود

اگر برای فرار از تنهایی وارد رابطه با مرد متاهل شده اید باید بگوییم، از آنجایی که چنین رابطه از سوی هیچکس به جز شریک عاطفیتان حمایت نمیشود، احتمالا شما به شدت احساس تنهایی بیشتری خواهید داشت. در یک رابطه پنهانی و ممنوعه شما نمیتوانید احساسات، تجربیات و مشکلات رابطه تان را با کسی در میان بگذارید. اگر دلتنگ باشید باید مدت ها منتظر بمانید که او فرصت مناسب برای تماس با شما را پیدا کند و احتمالا بسیاری از مواقع نیازهای عاطفیتان بی پاسخ خواهد ماند.

علاقه و هیجان به زودی فروکش خواهد کرد

همانطور که گفتیم هیجان ایجاد شد در این روابط موقتی هستند و احتمال زیادی وجود دارد که پس از اینکه رابطه از فاز هیجان خارج شد علاقه و عشق در رابطه تان به شدت کاهش یابد یا حتی نابود شود. زمانی که رابطه برملا شود یا شما وارد یک رابطه رسمی شوید(مثلا با او صیغه کنید) یا او کلا از همسرش طلاق گرفت، احتمالا احساسات فروکش میکنند. اما دیگر راهی برای بازگردادن آبروی شما و خانواده از هم پاشیده شده او وجود ندارد.

دروغ، پنهان کاری و خیانت تکرار می شود

بهترین حالت ممکن که تصور میکنید احتمالا این است که مرد از همسرش به خاطر شما جدا شود و با شما ازدواج کند. اما به هرحال رابطه و ازدواج شما حاصل یک خیانت است. هیچ تضمینی نیست که در ازدواج شما این خیانت تکرار نشود. مردی که اکنون نمیتواند به همسر و خانواده اش متعهد بماند، در آینده نیز با کوچکترین مشکل به سمت زن دیگری خواهد رفت و پایبند نخواهد ماند. ضمن اینکه او اکنون برای خیانت پنهانیش باید هزاران دروغ به همسرش بگوید و پنهان کاری را خوب بلد باشد. آیا میتوانید به چنین مردی اعتماد داشته باشید؟

شما هرگز اولویت اول او نخواهید بود

در رابطه پنهانی با مرد متاهل محدودیت های زیادی وجود دارد. او نمیتواند توجه و وقت زیادی برای شما بگذارد. شما در بسیاری از مناسبت ها در کنار هم نخواهید بود، خیلی از مواقع به او احتیاج دارید ولی او نمیتواند در کنار شما باید. دلیل آن واضح است، ازدواج و خانواده رسمی و شرعی او، نسبت به یک رابطه عاشقانه شاید گذرا، اولویت و اهمیت بیشتری دارد. چرا که او در برابر شما از لحاظ قانونی، شرعی و اخلاقی هیچ تعهد و وظیفه ای ندارد.

 حتی اگر صیغه او شده باشید و رابطه تان را به نحوی شرعی کرده باشید، شما همیشه نفر دوم هستید و رابطه تان همواره در حاشیه زندگی او قرار خواهد داشت. درواقع در این رابطه شما امنیت، ثبات و آرامش نخواهید داشت. مخصوصا اینکه ممکن است همسر مرد بعد از با خبر شدن از موضوع برای نجات زندگی مشترکش تلاش کند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

سوال:

سلام، من۲۹ سالمه، شش ساله با آقایی دوست هستم، بعداز یک ماه متوجه شدم که ایشون زن داره با چهارتا بچه. می خواستم جدا بشم که یه اتفاقی افتاد و مجبور شدم چند ماه دیگه باهاشون بمونم، بین ما علاقه زیادی ایجا شد، به حدی هم دیگرو دوست داشتیم که اصلا نمیتونستیم جدا بشیم. اون موقع من۲۳ سالم بود،الان ۲۹ سالمه. بخاطر ایشون همه موقعیت های ازدواجو رد کردم. چون نمیتونستم جز ایشون به کسی فکر کنم. اونقدر که من به ایشون علاقه نشون دادم، شاید ایشون صد برابر ابراز علاقه می کرد. میدونم که اشتباه کردم وارد یک زندگی متاهل شدم. الان می خوام ازشون جدا شم، هرچند که خیلی برام سخته… ایشون اصلا قبول نمی کنه، هرچقدر می خوام قانعش کنم که این دوستی یه روزی باید تموم بشه ولی ایشون پافشاری میکنن که باید ازدواج کنیم. وقتی خیلی اصرار به جدایی میکنم حتی تهدیدم میکنه که بلایی سرم میاره و بعدش میگه نه، همش یه تهدیده الکیه که ولش نکنم و میگه حتی قبل از من همیشه هدفش این بوده که ازش جدا شه و ازدواج مجدد کنه. قطعا خانواده من هرگز به این ازدواج رضایت نخواهند داد. من نمیدونم چکار کنم، آیا ادامه بدم یا اینکه چجوری قانعش کنم که تمومش کنیم. خواهش می کنم سرزنشم نکنید فقط چاره من چی هست؟/

پاسخ:

پرستو قندی(روانشناسی تربیتی،دانشگاه تهران)

سلام بر شما

۶ سال رابطه، زمان بسیار طولانی ست که بشه یک نفر رو شناخت.

و متوجه شرایط اون شد!

خودتون را لحظه ای جای همسر این آقا بگذارید، شاید در این صورت بتونید بهتر تصمیم بگیرید!

شرایطی که شما در آن قرار دارید آنقدر واضح و شفاف است که هیچ شک و شبه و تردیدی برای تصمیم گیری قاطع شما باقی نمی گذارد!

مردان خیانتکار عموما با دلیل تراشی و توجیه کردن خود سعی در مجاب کردن افرادی مانند شما دارند.

اینکه با همسرم اختلاف شدید دارم!

همسرم رو دوست ندارم! مدتهاست باهاش رابطه جنسی ندارم، بدون تو می میرم، بلایی سر خودم میارم و…

دوست عزیز همه اینها بازی با کلمات است و هدف ایشون فقط حفظ و نگه داشتن رابطه دوم است!

نکته مهم اینکه حتی اگر شما نمی دونستید که ایشون متاهل هستند، خودشون که می دونستن متاهل هستند و باید به همسرشون وفادار باشند! اما وفادار نبوده اند!

اگر او بی وفاست لزومی نداره شما وفادار باشید!

او ممکنه سالها و مدتها شما را پنهانی در کنار خود داشته باشه  و از رابطه با شما لذت ببره در حالی که همسر و فرزندان خودش رو هم داره! بعد از یه مدت از شما هم سیر خواهد شد و شما رو به بهانه ای کنار خواهد گذاشت و نهایتا این شمایید که زندگی خودتون رو باخته اید!

با یه بررسی کوتاه می تونید از تجربه زنان و مردانی که با فردی متاهل رابطه داشته اند، آگاه بشید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
در 5 ساعت قبل، آذر شفق گفته است :

همسرم رو دوست ندارم! مدتهاست باهاش رابطه جنسی ندارم، بدون تو می میرم، بلایی سر خودم میارم و…

سلام دوست من ، این پست آخر شما جالب بود و شخصا زیاد دیدم این مدل افراد رو ، حالا شاید برای یکی مثل من درک ازدواج کلا سخت باشه و  هر وقت عشقم بکشه با یکی دوست میشم و نکشه هم نمیشم اما اینم والا تا یجایی جذابیت داره بعدش مسخره میشه ، مخصوصا زمانی که زیاد تجربه کرده باشی ... ولی جدا از بحث جالب شما این قسمتی که نقل قول گرفتم باعث شد بلند بخندم ، البته نه خنده تمسخر آمیز نسبت به شما ، نه یک لحظه داشتم تصور میکردم یک آدم لندهور بیاد بگه ای میمیره و کار دست خودش میده  :ws28:

خرس گنده پاشو جمع کن تن لشتو آخه این چه مزخرفاتیه ....

عین همین تاپیکی که شما زدی برای من تو دوران نوجوانی برعکس اتفاق افتاد ، 15 سال پیش و روزی هم که اتفاق افتاد بیشتر خندم گرفته بود و باور کنید درک نمیکردم این خانم چی تو مخش میگذره و منم نوجوان بودم زیاد جدی نمیگرفتم .....
 

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
در در 21 مرداد 1399 در 01:38، D.yates گفته است :

 

عین همین تاپیکی که شما زدی برای من تو دوران نوجوانی برعکس اتفاق افتاد ، 15 سال پیش و روزی هم که اتفاق افتاد بیشتر خندم گرفته بود و باور کنید درک نمیکردم این خانم چی تو مخش میگذره و منم نوجوان بودم زیاد جدی نمیگرفتم .....
 

درود

هم اکنون نیز ارتباط خانم های متاهل با پسران مجرد و ابراز علاقه دختران به پسران کوچکتر از خود افزایش یافته مشکلات بسیاری را در جامعه ایجاد کرده

لینک به دیدگاه
در در 21 مرداد 1399 در 02:40، lexi 5n گفته است :

 

spacer.png

ولی علاقه و عشق ب متاهل ها کار احمقانه ای هست 

نفر سوم ی رابطه :ws46:

درود

lexi گرامی از دیدگاه تو آیا دختری که به صورت مداوم با مردان متاهل گفتگو و شوخی تبادل عکس و غیره انجام می دهد در حالی که همسر آن مرد بی خبر است مرتکب آن کار احمقانه نشده و نفر سوم یک رابطه محسوب نمی شود و آن مرد خائن به همسر خود نیست؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
در 17 ساعت قبل، آذر شفق گفته است :

درود

lexi گرامی از دیدگاه تو آیا دختری که به صورت مداوم با مردان متاهل گفتگو و شوخی تبادل عکس و غیره انجام می دهد در حالی که همسر آن مرد بی خبر است مرتکب آن کار احمقانه نشده و نفر سوم یک رابطه محسوب نمی شود و آن مرد خائن به همسر خود نیست؟

همینطوره 

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه

سوال:

سلام

من ٣١سالمه يكسال پيش بامردي اشنا شدم وبعداز چند ماه متوجه شدم متأهله،كات كردم ولي اون باچرب زبوني واينكه قسم خود داره زنشو طلاق ميده منو نگه داشت.بشدت بهم وابسته شديم من هر دفعه بهش ميگفتم كار طلاق به كجا رسيد واسم دليل مياورد ولي من هيچكدوم رو باور نميكردم تااينكه چندروز پيش تحت فشار گذاشتمش كه همين امروز متاركه كن و به زنت بگو ازخونه بره اگه تو واقعا نميخوايش،ميخواستم تير اخر رو بزنم ولي باز بهانه اورد و دادوبيداد كرد كه تو نميدوني چي به چيه.من چند روزه كات كردم ولي بشدت افسرده شدم اونقدر كه شبا تو خواب جيغ ميكشم لرزش دست گرفتم وبسيار بي اشتها شدم.تورو خدا كمكم كنيد چطور بااين مسئله كنار بيام،اگه دوباره خواست خامم كنه چطور برخورد كنم حالم خيلي بده فكر نميكردم يه روز به اين حال بيفتم من هميشه خط قرمزم مرد متاهل بوده ولي خودم گرفتارش شدم

 

الهام متقی ( مشاور و روانشناس، دانشگاه علوم تحقیقات تهران)

سلام به دوست عزیز،

حقیقت اینه که شما وارد یک رابطه ممنوعه شدین و بعد از اینکه متوجه شدین طرف مقابل تون با صداقت پیش نرفته باز هم انتخاب کردین که بهش اعتماد کنید و خودتون نتیجه گرفتید که این فرد به وعده هاش پایبند میمونه در حالی که اغلب مردان متاهلی که به روابط موازی با ازدواج شون رو میارن جوری همسرانشون و برای فرد جدید توصیف می کنند که گویی این مرد حق داره که رابطه جدید بخواد و در واقع میخوان که هر کسی هم مجوز نمیده اون فرد جدید مقابلش در ذهنش این مجوز و به اون مرد بده بنابراین توصیفاتی شبیه اینها خیلی مصطلح هست و از زبان مراجعین مختلفی که چنین تجربیاتی داشتند شنیده میشه که گفته:

لینک به دیدگاه

سوال:

سلام وقتتون بخیر

من ۲۶سالمه و همسرم ۲۹ و ۹ ماهه ازدواج کردیم و تو عقد هستیم. یکسال و دو ماه هم قبل ازدواج دوست بودیم، با این حال که به هم علاقه داشتیم ولی برای ازدواج با چشم باز هم دیگه رو انتخاب کردیم. به همسرم اعتماد دارم و دختر حساسی نیستم که بخوام همسرم رو مدام چک کنم. همیشه سعی کردم چه اون موقع که دوست بودیم و چه الان که ازدواج کردیم با هم رفیق باشیم و با من راحت باشه و به نظرم تا الان همین طور هم بوده. خیییلی خیلی کم پیش میاد باهم بحث یا قهر کنیم. راجب هر چیزی که می‌خوایم تو رابطه باهم حرف میزنیم درخواستمون رو راحت بهم میگیم و خلاصه اینکه از ازدواجم و انتخابم راضیم و اون هم گفته از اینکه منو انتخاب کرده راضیه. اما مشکلی که هست اینه فهمیدم شوهرم تو تلگرام با یک خانومی که متأهل و بچه داره چت میکنه. نمیدونم چرا این کارو میکنه؟تو رابطمون هیچ مشکلی نداریم با هم خوبو خوشیم و می‌دونم دوستم داره عشقش به من بی نهایته. چیزی واسم کم نمیزاره اگه میبینه ناراحتم یا گرفته زود متوجه میشه هرکار می‌کنه که تا رفعش کنه براش مهمم اما نمی‌فهمم چرا این کارو می‌کنه و منم چیزی واسش کم نزاشتم حتی چندین بار ازش پرسیدم اگر تو رفتارم، گفتارم، ظاهرم، تیپم، سکس و هرچیزی مشکلی دارم کمبودی احساس می‌کنی یا دوست نداری بگو تا رفعش کنم اما هر بار منو تایید کرده و گفته چیزی کم نداری و من راضیم. شوهرم از اون خانوم فقط درخواست داشت که عکسشو بفرسته و حضوری همو ببینن و ابراز دلتنگی میکرد و همسرم خودش رو مجرد معرفی کرده. وقتی چتا رو دیدم تمام بدنم میلرزید من به روی شوهرم نیاوردم ولی فهمید گرفته ام ازم پرسید ولی من چیزی بروز ندادم. حال دلم اصلا خوب نیست و حس بدی دارم. شما بگید چیکار کنم؟ آیا امقصر منم یا مشکل از جای دیگه است؟ آیا به روش بیارم که فهمیدم یا نه؟ دارم دیوونه میشم چون احساس میکنم داره به احساسم به وفاداریم به شعورم توهین میشه. شماره اون خانوم رو دارم به نظرتون آیا درسته بهش اخطار بدم؟

الهام متقی (زوج درمانگر،مشاوره پیش از ازدواج و فردی،مدرس مهارت های والدگری)

سلام دوست عزیز یا در ارتباط تون مشکلی وجود داره که انکار میشه و شما دو وفر ازش مطلع نیستید که در این صورت تقصیر همه چیز با شما نیست و لازم هم نبوده و نیست که کامل باشید. و وجود مشکل هم به همسرتون مجوز برای خیانت نمیده یا مشکل ایشون فردی هست و تعهدشون نقص داره که باز هم در اون صورت مقصر همه چیز شما نیستید و ایشون حق خیانت نداره و باید پیگیری کنه تا مشکلاتش و رفع کنه که به زندگیش آسیب نرسه. پس، الان وقت خودخوری و سرزنش کردن خودتون نیست، شما لایق زندگی متعهدانه هستید و باید راجع به این موضوع شفاف با همسرتون صحبت کنید و تا متوجه نشدید علت این خیانت چی بوده با عذرخواهی و بار آخرم بود کوتاه نیاید. پس همدلانه و شفاف ولی قاطع برید برای بررسی مشکل در این مسیر یه آدم خبره می تونه کمکتون کنه. ضمناً ارتباط با نفر سوم هیچ کمکی نخواهد کرد.

 

حتما مطالعه کنید و حس یک زن پس از اطلاع از ارتباط همسر خود در فضای مجازی رو ببینید

@Mohammad Aref

لینک به دیدگاه

دوست من آذر شفق ، من قبلا هم تو یکی از تاپیکهاتون در مورد تجربیاتم که در راستای موضوع تاپیک شماست اشاره هایی داشتم ، آخرینش هم همون خانم دکتری تود که تو همین تاپیک گفتم ... همونطور که گفتم من نوجوان بودم ولی من یک متنی شب داخل انجمن میذارم از اون اتفاق که علاقه دارم این موضوع رو به شکل عمیق ، ژرف و با راهکار توضیح بدید که چه عامل یا عواملی باعث میشه این موارد در جوامع مختلف دنیا رخ بده ...البته من چون مجبورم همیشه با ریز اتفاقات همه چیز رو بگم همین اول کار عرض میکنم که معمولا متنهای من طولانی میشه و اگر خارج از حوصله بود عذرخواهی میکنم ....

من تو حوزه هورمون شناسی مدعی نیستم اما به شدت هم مطالعه داشتم و هم کار کردم ، زمانی که خارج از کشور بودم آزمایشاتم رو در شرکت مرحوم شرینگ انجام میدادم که الان با بایر ادغام شده ...تا حد زیادی به نتایجی رسیدم که خلق و رفتار آدمها بیشتر از تینکخ ریشه عصبی داشته باشه ریشه هورمونی داره و در اصل هورمونها سیستم عصبی رو تحت تاثیر قرار میدن ولی خب به هر حال اختلال های مختلف عصبی هم وجود داره ...من پیشنهاد میکنم اگر تمایل دارید در مورد این موضوع و ارتباطش با موضوع تاپیک شما یک گفتگوی عمیق تر داشته باشیم ...عوامل دخیل در خلق و رفتار شناسی و ریشه یابی ...و اینکه من از کیبورد مجازی استفاده میکنم که ویس رو به متن نوشتاری تبدیل میکنه و اگر در متنم قسمتی دیدید که اشکال تایپی داشت بهم اطلاع بدید ...ممنونم 

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
در در 25 مرداد 1399 در 21:31، D.yates گفته است :

دوست من آذر شفق ، من قبلا هم تو یکی از تاپیکهاتون در مورد تجربیاتم که در راستای موضوع تاپیک شماست اشاره هایی داشتم ، آخرینش هم همون خانم دکتری تود که تو همین تاپیک گفتم ... همونطور که گفتم من نوجوان بودم ولی من یک متنی شب داخل انجمن میذارم از اون اتفاق که علاقه دارم این موضوع رو به شکل عمیق ، ژرف و با راهکار توضیح بدید که چه عامل یا عواملی باعث میشه این موارد در جوامع مختلف دنیا رخ بده ...البته من چون مجبورم همیشه با ریز اتفاقات همه چیز رو بگم همین اول کار عرض میکنم که معمولا متنهای من طولانی میشه و اگر خارج از حوصله بود عذرخواهی میکنم ....

من تو حوزه هورمون شناسی مدعی نیستم اما به شدت هم مطالعه داشتم و هم کار کردم ، زمانی که خارج از کشور بودم آزمایشاتم رو در شرکت مرحوم شرینگ انجام میدادم که الان با بایر ادغام شده ...تا حد زیادی به نتایجی رسیدم که خلق و رفتار آدمها بیشتر از تینکخ ریشه عصبی داشته باشه ریشه هورمونی داره و در اصل هورمونها سیستم عصبی رو تحت تاثیر قرار میدن ولی خب به هر حال اختلال های مختلف عصبی هم وجود داره ...من پیشنهاد میکنم اگر تمایل دارید در مورد این موضوع و ارتباطش با موضوع تاپیک شما یک گفتگوی عمیق تر داشته باشیم ...عوامل دخیل در خلق و رفتار شناسی و ریشه یابی ...و اینکه من از کیبورد مجازی استفاده میکنم که ویس رو به متن نوشتاری تبدیل میکنه و اگر در متنم قسمتی دیدید که اشکال تایپی داشت بهم اطلاع بدید ...ممنونم 

درود
موجب افتخار بنده بوده که با شما انسان فرهیخته که بی شک در خانواده محترم و سالمی رشد داشته اید گفتگو نمایم.
مواردی را خدمتتان ارسال می کنم.

لینک به دیدگاه
در در 23 مرداد 1399 در 22:51، آذر شفق گفته است :

سوال:

سلام وقتتون بخیر

من ۲۶سالمه و همسرم ۲۹ و ۹ ماهه ازدواج کردیم و تو عقد هستیم. یکسال و دو ماه هم قبل ازدواج دوست بودیم، با این حال که به هم علاقه داشتیم ولی برای ازدواج با چشم باز هم دیگه رو انتخاب کردیم. به همسرم اعتماد دارم و دختر حساسی نیستم که بخوام همسرم رو مدام چک کنم. همیشه سعی کردم چه اون موقع که دوست بودیم و چه الان که ازدواج کردیم با هم رفیق باشیم و با من راحت باشه و به نظرم تا الان همین طور هم بوده. خیییلی خیلی کم پیش میاد باهم بحث یا قهر کنیم. راجب هر چیزی که می‌خوایم تو رابطه باهم حرف میزنیم درخواستمون رو راحت بهم میگیم و خلاصه اینکه از ازدواجم و انتخابم راضیم و اون هم گفته از اینکه منو انتخاب کرده راضیه. اما مشکلی که هست اینه فهمیدم شوهرم تو تلگرام با یک خانومی که متأهل و بچه داره چت میکنه. نمیدونم چرا این کارو میکنه؟تو رابطمون هیچ مشکلی نداریم با هم خوبو خوشیم و می‌دونم دوستم داره عشقش به من بی نهایته. چیزی واسم کم نمیزاره اگه میبینه ناراحتم یا گرفته زود متوجه میشه هرکار می‌کنه که تا رفعش کنه براش مهمم اما نمی‌فهمم چرا این کارو می‌کنه و منم چیزی واسش کم نزاشتم حتی چندین بار ازش پرسیدم اگر تو رفتارم، گفتارم، ظاهرم، تیپم، سکس و هرچیزی مشکلی دارم کمبودی احساس می‌کنی یا دوست نداری بگو تا رفعش کنم اما هر بار منو تایید کرده و گفته چیزی کم نداری و من راضیم. شوهرم از اون خانوم فقط درخواست داشت که عکسشو بفرسته و حضوری همو ببینن و ابراز دلتنگی میکرد و همسرم خودش رو مجرد معرفی کرده. وقتی چتا رو دیدم تمام بدنم میلرزید من به روی شوهرم نیاوردم ولی فهمید گرفته ام ازم پرسید ولی من چیزی بروز ندادم. حال دلم اصلا خوب نیست و حس بدی دارم. شما بگید چیکار کنم؟ آیا امقصر منم یا مشکل از جای دیگه است؟ آیا به روش بیارم که فهمیدم یا نه؟ دارم دیوونه میشم چون احساس میکنم داره به احساسم به وفاداریم به شعورم توهین میشه. شماره اون خانوم رو دارم به نظرتون آیا درسته بهش اخطار بدم؟

الهام متقی (زوج درمانگر،مشاوره پیش از ازدواج و فردی،مدرس مهارت های والدگری)

سلام دوست عزیز یا در ارتباط تون مشکلی وجود داره که انکار میشه و شما دو وفر ازش مطلع نیستید که در این صورت تقصیر همه چیز با شما نیست و لازم هم نبوده و نیست که کامل باشید. و وجود مشکل هم به همسرتون مجوز برای خیانت نمیده یا مشکل ایشون فردی هست و تعهدشون نقص داره که باز هم در اون صورت مقصر همه چیز شما نیستید و ایشون حق خیانت نداره و باید پیگیری کنه تا مشکلاتش و رفع کنه که به زندگیش آسیب نرسه. پس، الان وقت خودخوری و سرزنش کردن خودتون نیست، شما لایق زندگی متعهدانه هستید و باید راجع به این موضوع شفاف با همسرتون صحبت کنید و تا متوجه نشدید علت این خیانت چی بوده با عذرخواهی و بار آخرم بود کوتاه نیاید. پس همدلانه و شفاف ولی قاطع برید برای بررسی مشکل در این مسیر یه آدم خبره می تونه کمکتون کنه. ضمناً ارتباط با نفر سوم هیچ کمکی نخواهد کرد.

 مهدی وفانوش ( مشاور و رواندرمانگر دانشگاه علامه طباطبایی )

با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز رنج و ناراحتی شما از شرایطی که براتون پیش اومده قابل درکه و میشه متصور شد که چقدر سخته که فردی که رابطه رضایت بخش و خوبی با همسرش داره و کاملا با هم راحت و صمیمی هستند ناگهان متوجه رابطه همسرش با فرد دیگری بشه و با حقیقت دروغ و خیانت همسرش مواجه بشه و این شرایط هم طبیعیه که در این جور مواقع احساسات متفاوتی همچون خشم ، نفرت ، بهت و حیرت داشته باشید و حتی خودتون رو سرزنش بکنید و خودتون رو مقصر این ماجرا بدانید و حتی ممکنه که احساس حقارت به شما دست بدهد! اما در نظر بگیرید که برای رسیدن به حقیقت این ماجرا چاره ای جز این نیست که با صراحت با ایشان صحبت بکنید و از ایشان بایت این موضوع توضیح بخواهید و بخواهید که به سرعت این رابطه رو خاتمه بدهند و بگید که چقدر براتون سخت بوده و چه صدمه ای خوردید و چه احساساتی پیدا کرده اید. توضیحات ایشان مشخص می کنه که آیا نیازی در زندگی ایشان بوده که برآورده نشه و در این رابطه به دنبال برآورده کردن این نیاز هستند و یا یا شاید هم فقط یک بوالهوسی و یک تنوع جدید فقط بوده است. با هر دلیلی آنچه که از دست رفته متاسفانه بحت اعتماد بوده است و ایشان باید همه سعی خود را برای بازسازی اعتماد از دست رفته انجام بدهد و به شما اجازه هر اقدامی که می تواند باعث شود که اعتماد شما دوباره به دست بیاید را بدهند. اقدام برای بدست آوردن اعتماد اقدامی طولانی و زمانبر هست و نمی توان انتظار داشت که به سرعت بدست بیاید. اما می توان انتظار داشت که هر دو طرف برای بازسازی رابطه نهایت سعی خودشون رو داشته باشند و هر اقدامی که به بهبود رابطه کمک می کنه رو انجام بدهند. هیچ لزومی هم به تماس گرفتن با اون خانم نیست چرا که تا زمانی که این مشکل شما حل نشود ممکن است که حتی در صورت رفتن این فرد ، فرد دیگری وارد زندگی همسر شما بشود و دوباره همین ماجراها تکرار شود. سعی کنید که پس از مدتی با کسب آرامش از احساساتی که موجب خودسرزنشگری شما در پی این اتفاق شده است دوری کنید و تفکراتی که در پشت این احساسات هست و رو شناسایی کنید و تغییر بدهید و این کار با کمک گرفتن حضوری از یک مشاور سریعتر و بهتر می تونه بیافته . خوشبخت و سرفراز باشید

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...