رفتن به مطلب

پیتر هال


ارسال های توصیه شده

سر پيتر هال ، جغرافي دان و محقق علوم شهري، به علت پژوهشهايش در زمينه هاي اقتصاد شهري ، جمعيت شناسي، و مطالعات فرهنگي و مديريتي به وجهه علمي قابل توجهي در سطح اروپا و جهان دست يافته است. وي هم اكنون رئيس مدرسه برنامه ريزي دانشگاه بارتلت در لندن مي باشد. هال تنها برنامه ريز و شهرسازيست كه موفق به كسب لقب سر (Sir) شده است. وي در سال 1998 به خاطر خدمات عملي اش اين موفقيت را به دست آورد.

هال مدرك فوق ليسانس و دكتراي خود را از دانشگاه كمبريج اخذ نمود و سپس بين سالهاي 1968 تا 1988 به مدت 20 سال در مدرسه اقتصاد دانشگاه ريدينگ (University of Reading)  به تدريس پرداخت و همچنين از سال 1980 تا 1992 رئيس دانشكده برنامه ريزي شهري و منطقه اي دانشگاه كاليفرنيا در بركلي  (University of California, Berkley)  بوده است.

هال يك برنامه ريز شهري با پيش زمينه جغرافياست. وي در دوران فعاليت علمي خود تحقيقات متعددي در مورد وضعيت فيزيكي، اجتماعي، فرهنگي ، اقتصادي و ساختار كلي شهرها و به طور اخص شهرهاي اروپا نموده است. او شهرهاي انگلستان و اروپا را از ديد كاركردهاي چند مركزي و تك مركزيتي مورد بررسي قرار داده. همچنين طي مطالعات دامنه داري، در مورد پيشينه و آينده شهرها و مناطق شهري اروپا پژوهش نموده است . از علايق ديگر وي اقتصاد شهريست. هال به اين موضوع مي پردازد كه به چه صورت و چه ميزاني مي بايست از طريق پروژه هاي توسعه شهري، به شهر نقدينگي و سرمايه تزريق كرد و چگونه و در چه زماني اين سرمايه بازگشت و صرفه اقتصادي خواهد داشت.

اولين كتاب مطرح هال، «شهرهاي جهان» (The World Cities)، كه در سال 1966 همزمان به 6 زبان منتشر شد از نيمه دهه 1980 به صورت كتاب مرجع دانشگاهي مورد استفاده قرار گرفت. در كتاب «اعمال محدوديت به شهرهاي انگلستان» (The Containment of Urban England) ، كه در سال 1973 چاپ شد، وي روشهاي كنترل و هدايت توسعه شهري انگلستان از پايان جنگ جهاني دوم به اين سو را مورد تحليل قرار داد. در سال 1998 پيتر هال يكي از مهمترين كتب خود به نام «شهرهاي متمدن : فرهنگ ، فن آوري و نظم شهري» (Cities in Civilization: Culture, Technology and Urban Order)  را به چاپ رساند كه در اين كتاب مشخصات و ويژگي هاي شهرهاي برجسته جهان در هر دوره تاريخي را مورد توجه و بررسي قرار داده است.    

وي از سال 1963 تا كنون نويسنده بيش از 40 كتاب در زمينه برنامه ريزي شهري و منطقه اي و علوم مرتبط به تبع رسانده است كه تعدادي از آنها امروزه به مراجع معتبر دانشگاهي تبديل شده اند.

اين كتب توسط هال نوشته و يا ويرايش شده اند و يا هال در تهيه آنها همكاري داشته است:

  • London 2000, London, 1963
  • The World Cities, 1966
  • The Containment of Urban England, 1973
  • Planning and Urban Growth: An Anglo-American Comparison, 1973
  • Urban and Regional Planning, 1975
  • Europe 2000, London, 1977
  • Great Planning Disasters, 1980
  • Growth Centres in the European Urban System, 1980
  • The Inner City in Context, 1981
  • Silicon Landscapes, 1985
  • Can Rail save the City? The Impact of Rail Rapid Transit and Pedestrianisation on British and German Cities, 1985
  • High-Tech America: The What, How, Where and Why of the Sunrise Industries, 1986
  • The Carrier Wave: New Information Technology and the Geography of Innovation 1846-۲۰۰۳, 1988
  • Cities of Tomorrow: An Intellectual History of Urban Planning and Design in the Twentieth Century, 1988
  • London 2001, 1989
  • The Rise of the Gunbelt: The Military Remapping of Industrial America, 1991
  • Technopoles of the World: The Making of 21st-Century Industrial Complexes, 1994
  • Sociable Cities, 1998
  • Cities in Civilization: Culture, Technology, and Urban Order, 1998

پيتر هال همچنين در تحقيقات متعددي در مورد شهرهاي اروپا شركت داشته است كه يكي از مهمترين آنها كه در سال 1998 پس از دو سال به پايان رسيد به بررسي مناطق شهري چند مركزي در هفت كشور اروپا اختصاص داشت . اين پروژه گسترده كه در چندين دانشگاه اروپا به طور همزمان انجام شد ، توسط اتحاديه اروپا حمايت و سازماندهي شده بود و با بودجه اي معادل 4/2 ميليون يورو به انجام رسيد .

هال تا كنون جايزه هاي متعددي كسب كرده است كه معتبر ترين آنها عبارتند از :

  • مدال بين المللي جغرافياي واترين لود (Vautrin Lud International Geography Prize) در سال2001.
  • مدال طلاي انستيتوي سلطنتي برنامه ريزي شهري انگلستان (Royal Town Planning Gold Medal)  در سال 2003.
  • جايزه انجمن سلطنتي جغرافيا (Royal Geographical Society)  در سال 2003.
  • جايزه نهاد بين المللي بالزان (International Balzan Foundation Prize)  در سال 2005.
لینک به دیدگاه

مقاله فوق برگرفته از مقاله منتشر شده در شماره 22 ماهنامه ساختمان و کامپیوتر است که توسط هوشمند ابراهیم پور معصومی تهیه شده است و به صورت PDF از لینک زیر می تونید دانلود کنید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

نظریه همجواری پیتر هال در کتاب بعد پنهان

ادوارد تی هال انسان‌شناس آمریکایی در کتاب بعد پنهان به بررسی رابطه انسان و فضا می‌پردازد. او این موضوع را زیر عنوان همجواری (proxemics) توضیح می‌دهد. هال موضوع همجواری را فضای شخصی، فضای عمومی و درک انسان از فضا معرفی می‌کند. پیش از هال کسانی مانند ورف (Benjamin Lee Whorf) به ارتباط میان زبان و ادراک اشاره کرده‌اند و زبان را نه تنها ابزار ارتباط انسان‌ها که طراح و بنیان ادراک انسان می‌دانند. آن‌ها معتقدند که زبان‌های گوناگون ادراک‌های متفاوتی را از مفاهیم برای متکلمانشان درپی خواهند داشت. هال این موضوع را درباره فضاهای حسی انسان نیز گسترش می‌دهد و با بیان مثال‌هایی از تفاوت در ادراک اندام‌های حسی و یا شیوه چیدمان وسایل در فرهنگ‌های مختلف به بیان نظریات خود می‌پردازد.
هال برای توضیح همجواری سه سطح یا نمود را مطرح می‌کند. او از بنیادهای زیستی درک فضا، یعنی حواس پنج‌گانه و بیان قابلیت‌ها و محدودیت‌های آن‌ها شروع می‌کند. هال این موضوع را سطح زیربنای فرهنگی (Infraculture) می‌نامد و در بیان آن جابجا از مطالعات رفتارشناسان حیوانی یاد می‌کند. مانند نظریات هدیگر (H. Hediger) در تقسیمبندی حیوانات به گونه‌های تماسی و غیرتماسی و درپی آن تعریف دو فاصله شخصی و اجتماعی. هدیگر فاصله شخصی را متعلق به حیوانات گونه غیر تماسی می‌داند و فاصله‌ای است که این گونه از حیوانات در زمانی که به صورت گروهی هستند نسبت به هم رعایت می‌کنند. در مقابل فاصله اجتماعی متعلق به حیوانات گونه تماسی است؛ مانند شیرهای دریایی. در این گونه فاصله اجتماعی فاصله‌ای است که حیوان در آن احساس جدایی از جمع و اضطراب می‌کند. این فاصله‌ها بیشتر از آن که جنبه فیزیکی داشته باشند بعد روانشناختی دارند. هال در بیان همجواری از این مفاهیم استفاده برده است و از آن به نمود دوم مدل همجواری یعنی آنچه پیش فرهنگی (Precultural) می‌نامد می‌رسد. اینجا نیز مطالعات رفتارشناسان حیوانی کمک زیادی به هال در شکل دهی به نظام همجواری می‌کند. هال در این قسمت به ارتباط ادراک فضا با مسائل روان‌شناختی می‌پردازد. مانند مثال‌هایی از مطالعات رفتارشناسان حیوانی که ارتباط رفتار حیوانات را با تراکم جمعیتی آن می‌سنجند. هال سومین نمود را با عنوان سطح خردفرهنگی (Microcultural) معرفی می‌کند. این سطح در واقع بررسی سیمای فضا یا نمود بیرونی فضا است. هال سه نوع از فضا را در این سطح معرفی می‌کند. اول فضا با سیمای ثابت، یعنی بخشی از فضا که توسط انسان به صورت پایدار تغییر کرده یا ساخته شده است. مانند ساختمان‌ها و خیابان‌های شهر. دوم فضا با سیمای نیمه ثابت که در ارتباط با سیمای ثابت است. برای نمونه شیوه چیدمان وسایل در یک اطاق فضایی را می‌سازد با سیمای نیمه ثابت. هال سومین نوع را فضای بی‌شکل می‌نامد.
هال در کتاب “بعد پنهان” در فصلی با عنوان “فواصل در انسان” (Distance in Man) به تشریح فضای بی‌شکل می‌پردازد. او آن فصل را اینگونه آغاز می‌کند،”پرندگان و پستانداران نه تنها سرزمینی دارند که آن را اشغال کرده‌اند و از آن در مقابل هم نوع خود دفاع می‌کنند، بلکه یک دسته از فواصل یک نواختی را هم بین خود خفظ می‌کنند. هدیگر این فواصل را به نام‌های فاصله گریز، فاصله بحرانی، فاصله شخصی و فاصله اجتماعی طبقه‌بندی کرده است. انسان نیز روش‌های مشابهی برای برقراری فاصله از دیگران دارد. فاصله گریز و فاصله بحرانی بجز در چند مورد، از واکنش‌های انسانی حذف گردیده است. اما فاصله شخصی و اجتماعی هنوز بطور آشکاری وجود دارد. سئوال اینست که تعداد فواصل در بین انواع انسان‌ چندتا می‌باشد و نحوه تشخیص و تمایز بین آن‌ها چگونه است؟ … ” هال درک انسان را از فضا نه ایستا و بر اساس پرسپکتیو خطی دوره رونسانس بلکه درکی پویا می‌داند. او درک نادرست از فضا را ناشی از دو عامل اصلی می‌شناسد. اول اینکه برای هر معلولی درپی یک علت واحد و معین می‌گردیم و دوم آنکه آغاز و پایان حدود انسانی را با پوست یکسان می‌شماریم. هال بر اساس آزمایش‌هایی که انجام داده چهار فاصله را شناسایی و نامگذاری می‌کند و هرکدام را هم به دو بخش دور و نزدیک تقسیم می‌کند.

تقسیم بندی فضای بی‌شکل از دیدگاه هال

فاصله صمیمی (Intimate Distance):

فاصله صمیمی نزدیک (close phase): معاشقه، نوازش و درگیری از رفتارهای معمول در فاصله صمیمی نزدیک هستند. در این حالت قوانین رعایت فاصله به شدت کاهش می‌یابند. حس بویایی و احساس گرما افزایش می‌یابند و جزئیات بصورت خارق العاده‌ای دیده می‌شوند. در این فاصله گفتگو نقش بسیار کمی در ارتباط دارد و اکثر فرآیند ارتباط از طرق دیگر است.
فاصله صمیمی دور (far phase): فاصله بین ۶ تا ۱۸ اینچ، هال می‌گوید در این فاصله سر، ران و لگن به راحتی با هم تماس ندارند اما در مقابل دست‌ها به راحتی می‌توانند به هم برسند.

فاصله شخصی (Personal Distance): هدیگر از آن برای بیان فاصله ثابتی استفاده کرده است که حیوانات گونه غیر تماسی را از هم جدا نگه می‌دارد. به عبارتی حباب حفاظتی که یک موجود زنده برای خود قائل است.

فاصله شخصی نزدیک (close phase): فاصله بین ۱٫۵ تا ۲٫۵ فوت که در این فاصله شخص می‌تواند افراد دیگر را نگهداشته یا بگیرد. در این فاصله انحراف چشم محسوس نیست.
فاصله شخصی دور (far phase): فاصله بین ۲٫۵ تا ۴ فوت که خارج از دسترس است و تماس فیزیکی سهل نیست. بحث‌ها پیرامون موضوعات مورد علاقه و سطح صدا متعادل است. هر چند حرارت بدن افراد احساس نمی‌شود اما بوی نفس و عطری که استفاده کرده‌اند قابل تشخیص است.

فاصله اجتماعی (Social Distance): خط مرزی بین فاصله شخصی دور و فاصله اجتماعی نزدیک خطی را مشخص می‌کند که به آن خط تسلط (limit of distance) می‌گوییم.

فاصله اجتماعی نزدیک (close phase): فاصله بین ۴ تا ۷ فوت که کارهای غیر شخصی در این فاصله انجام می‌گیرد. برخوردها در فاصله اجتماعی نزدیک بیشتر است. افرادی که با هم کار می‌کنند و یا کسانی که در گردهم‌آیی‌ها شرکت کرده‌اند از این فاصله استفاده می‌کنند.
فاصله اجتماعی دور (far phase): فاصله بین ۷ تا ۱۲ فوت و فاصله‌ای است که مردم در آن جابجا می‌شوند. میزهای اداری افراد مهم نسبت به مراجعه کنندگان این فاصله را ایجاد می‌کند. در این فاصله ظرایف صورت محو می‌شود اما بافت پوست و موها قابل تشخیصند. در ارتباط‌ها تماس بصری برای تداوم ارتباط اهمیت دارد و سطح صدا افزایش می‌یابد. قرارگرفتن در این فاصله امکان جدایی را فراهم می‌کند.

فاصله عمومی (Public Distance):

فاصله عمومی نزدیک (close phase): فاصله بین ۱۲ تا ۲۵ فوت. در این فاصله یک فرد هوشیار در صورت تهدید می‌تواند فرار کند و یا حالت تهاجمی یا دفاعی به خود بگیرد. صدا بلند است اما نه در آخرین سطح آن. انتخاب کلمات و جملات دقیق صورت می‌گیرد و به این دلیل زبان‌شناسان آن را سبک رسمی (formal style، توسط مارتین جوز Martin Joos) نام نهاده‌اند.
فاصله عمومی دور (far phase): فاصله ۲۵ فوت و بیشتر فاصله عمومی دور است. از خصوصیات مهم آن اغراق، استفاده از حرکات دست و بدن و کاهش سرعت کلام است. هر چه دورتر شویم امکان ارتباط برقرار کردن به عنوان یک انسان کم‌رنگ‌تر می‌شود.

باید دقت کرد که هال بارها تاکید می‌کند که این فواصل را بنابر نمونه‌های آمریکایی که بر آن‌ها مطالعه کرده‌است بیان می‌کند و به هیچ عنوان مدعی جهان شمول بودن آن‌ها نیست. در نهایت او اضافه می‌کند که پشت هر سیستم طبقه‌بندی یک فرضیه یا تئوری نهفته است و فرضیه نهفته در سیستم طبقه‌بندی مدل همجواری این است که بروز رفتارهایی که ما آن را تایین مرز، قلمرو یا مالکیت می‌نامیم در سرشت تمامی حیوانات و انسان وجود دارد و برای این کار آن‌ها از حواس خود به منظور تشخیص یک فاصله یا فضا از فضای دیگر استفاده می‌کنند و انتخاب یک فاصله بستگی به کنش متقابل و ارتباط افراد کنشگر، احساس آن‌ها و آنچه انجام می‌دهند دارد. مشخصا منظور از همجواری در مدل هال، در کنار هم قرارگرفتن دو یا چند انسان در فرهنگی مشخص است. هال با در نظر گرفتن مبانی زیستی و روان‌شناختی ادراک، بر مسائل فرهنگی درک فضا و چگونگی بکارگیری آن خصوصا در فضای بی‌شکل تاکید دارد. خصوصیت دیگر مدل هال توجهی است که او به عوامل دیداری و بصری نسبت به دیگر حواس دارد. هرچند که از فواصل دقیقی استفاده کرده اما در توضیح آن‌ها بیشتر به عوامل بصری تکیه و تحلیل فضا از این منظر تاکید دارد.

منبع: شهرسازی آنلاین

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...