Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۷ ساختار فضایی شهر سنتی ایرانی را می توان در ۳ مقیاس مطرح کرد مقیاس کلان=چگونگی قرارگیری شهر در بستر طبیعت ساخت ساختمان های مسکونی و همگانی در نا مرغوب ترین زمین ها برای کشاورزی استفاده از زمین هایی که آبیاری مصنوعی آن دشوار و یا خاک آن برای کشاورزی نا مناسب تر از دیگر زمین ها بود برای ساخت و ساز شهری انتخاب زمین های در ارتفاع برای ساخت و ساز شهری در حلقه بیرونی بخش ساخته شده آبادی، بسته به شرایط طبیعی و پستی و بلندی پیرامون آن حلقه یا هلالی از باغ ها شکل می گرفت و پس از آن زمین های کشاورزی آغاز می شد. زمین های دورتر به آبادی، خواه شهر یا روستا، به صورت طبیعت دست نخورده یا موات باقی می ماند و تا پیرامون آبادی های دیگر که همین سلسله مراتب را داشتند ادامه می یافت. مقیاس میانی=شیوه قرارگیری ارگ، شارستان و آبادیهای بلافصل تشکیل شده از ۳ بخش: مقر حکومتی محل زندگی شهرنشینان (محلهها) آبادی یا محله هایی در بیرون از باروی شهر ارگ یا دژ به عنوان نطفه اولیه پیدایش و هسته اصلی شهر و مقر حکومتی مقیاس خرد = چگونگی قرارگیری مهم ترین عناصر شهر (مقر حکومتی، بازار، مسجد جامع، محله های مسکونی نسبت به یکدیگر اگر بخواهیم عناصر کالبدی شهرهای ایرانی را در طول تاریخ تقسیم بندی کنیم می توان آن ها را بر اساس کارکرد غالبی که داشتند در ۳ گروه قرار داد: عناصر حکومتی نظامی قلعه: قلعه بیشتر کاربرد نظامی و دفاعی داشته اما ارگ قلعه ای بوده که افزون بر دارا بودن جنبه دفاعی، مکان استقرار حاکم یا پادشاه نیز بوده. ارگ: قلعه های بزرگ و مهمی که مکان سکونت امیران و پادشاهان بودند. به طور معمول درون باروی شهر ساخته می شد و تنها عنصر کالبدی در شهرهای ایرانی است که در روستا موجود نبوده. برج: از نظر کارکردی به ۲ گروه تقسیم می گردند: برج های نظامی: ساختمان هایی بلند، باریک و استوانه ای یا چند پهلو، برای دیده بانی و دفاع. کاربرد برج به عنوان عنصری استحکامی و دفاعی به دوران شکل گیری سکونت در فلات ایران باز می گردد. شکل برج ها به فراخور زمان تغییر می کرد. پس از رواج استفاده از منجنیق در جنگ ها برای استحکام بیشتر برج ها، شکل مستطیل مقطع برج ها به شکل دایره تغییر یافت. برای دفاع بهتر ساخت برج های کنگره دار نیز به تدریج رواج یافت. مستحکم ترین برج های ایران در دوره اسلامی را می توان در قلعه های اسماعیلیه دید. برج های غیر نظامی: شماری از میل ها برای بر افروختن آتش بر فراز آن ها و راهنمایی گمشدگان، برای دیده بانی و مراقبت در دو سوی درب ورودی، نامیدن کبوترخانه ها به برج کبوتر، شهرت برخی از مقبره ها به میل یا برج بارو: پیشینه ساخت بارو را می توان تا آغاز سکونت انسان ردیابی نمود. شکل بارو همگام با پیشرفت سلاح های تهاجمی و تدافعی تکامل یافت. پس از ایجاد شاهنشاهی در ایران استحکامات بیشتر برای محافظت از ارگ ها ساخته می شد. شهر و باروی آن را تا جای ممکن روی ارتفاعات می ساختند تا هم از خطر حمله مهاجمان بیشتر در امان باشد و هم برای دشمن بردن ادوات محاصره ای به پای دیوار دشوار باشد. در برخی شهرها مانند هرات روبروی باروها دیواره هایی به نام فصیل قرار می گرفت تا رسیدن دشمن به بارو سخت تر شود. دروازه: نقش مفصل میان درون و بیرون شهر یا محله را بازی می کرد از دروازه های شهر برای کنترل رفت و آمد و گرفتن عوارض نیز استفاده می شد. در برابر دروازه و خارج از بارو در صورت نبود میدان در ورودی شهرها، خرید و فروش اجناس ارزان قیمت روستاییان صورت می گرفت. عناصر محله ای – سکونتی اهالی هر محله بیش از آن که با محله های دیگر پیوند داشته باشند با روستا و قبیله ای که بدان متعلق بودند، رابطه داشتند. محله ها هر چند ارتباط اقتصادی محدودی با هم داشتند اما جلوه گاه تضادها و پراکندگی های قومی و مذهبی بودند. اوج این اختلاف ها را می توان در دوره صفویان و درگیری های حیدری و نعمتی دید. اختلاف های قومی و مذهبی میان محله ها در شهر نمود کالبدی می یافت و محله ها به صورت واحدهایی منزوی از هم شکل می گرفتند. خانه: خانه واحدی بود اداری، اجتماعی، اقتصادی که در پیوند مستقیم با محله و شهر کار می کرد. ارتباط فضاهای بیرونی و درونی خانه از طریق هشتی برقرار می شد. ساباط: به علت عوامل اقلیمی و یا ایستایی، مسیرهایی سقف دار نیز وجود داشت که به آنها ساباط می گفتند. ساباط ها از نظر کارکردی به دو قسم تقسیم میشوند: ساباط هایی که روی سقفشان کاربری مسکونی داشتند. ساباط هایی که تنها کارکرد سازه ای داشتند. هشتی: فضاهای کوچک و سقف داری بودند که درب کوچه را با یک یا دو خمیدگی به فضای درون خانه متصل می کردند. در دو سوی درب کوچه دو سکو به نام پیرنشین ساخته می شد که گذشته از استفاده اهالی خانه، مکانی بود برای پناه گرفتن رهگذران در برابر تابش آفتاب و بارش باران مرکز محله: در تقاطع راسته های محله، فضایی شکل می گرفت که مرکز محله نامیده می شد. در این مکان نیازمندی های عمومی و کوتاه مدت ساکنان محله در سطحی وسیع تر از سرگذر تامین می شد. سرگذر: در مکان برخورد چند کوچه میدانچه ای شکل می گرفت که سرگذر نامیده می شد. واشدگاه: در تقاطع کوچه های فرعی، میدانچه ای کوچک به کمک عقب نشینی خانه ها به وجود می آمد. عناصر خدماتی بازار: از ویژگی های اصلی شهر در دوره اسلامی بازارهای آن بود که به صورت مجموعه ای یکدست و به هم پیوسته در فضایی فشرده و در میان شهر جای داشت و به صورت جمعی در شهر از آن استفاده می شد. این مجموعه به طور معمول از پیش و به طور کامل طراحی شده نبود و از نظر کارکردی و کالبدی بسیار انعطاف پذیر بود. مهم ترین عناصر بازار:راسته های اصلی و فرعی: این گذرها به طور معمول محل اتصال مرکز شهر به مسیرهای اطراف و جاده های خارج از شهر بودند. ساختمان راسته ها به جز بازارهای جدیدتر به طور معمول یک طبقه بودند. به طور معمول در میان راسته ها خانههای مسکونی وجود نداشت. میدان: در درون و گاه در حاشیه برخی از بازارها فضای بازی به نام میدان وجود داشت. دالان: دالان یا بند به راسته فرعی بازار گفته می شد که بیشتر در ورودی سراها قرار داشت. دالان نسبت به راسته های اصلی از نظر تجاری به مراتب اهمیت کمتری داشت. خان: فضایی درون گرا و دارای یک حیاط مرکزی بود که حجره هایی در ۴ سوی آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد. این فضا مکان اقامت کاروان های خارجی و داد و ستد آن ها با اهالی شهر بودند. خان ها افزون بر کارکرد اقامتی موقت، کارکرد تجاری نیز داشتند. عملکرد خان ها بیشتر به تجارت و داد و ستد با اجناس غیر بومی وابسته بود. یکی از علل پیدایش خان ها، محدود بودن طول راسته های بازار برای ایجاد حجره های جدید بود. چهارسو: مکان برخورد دو راسته اصلی که مرکز تجاری ممتازی در بازار بود. در برخی شهرها نقش هسته مرکزی اقتصاد شهر را بازی می کرد. به طور معمول ۸ گوش بودند و سقف همه آن ها گنبدی شکل بود. در برخی دوره ها مکان استقرار داروغه و محتسب بودند. گاه نیز مرکز شهر محسوب می گردیدند مانند هرات. قیصریه: مجموعه های تجاری سرپوشیده در بازارها با شکل ها و معماری های متفاوت که به طور معمول ویژه داد و ستد یک نوع کالای مرغوب بود و فضای اقامتی نیز نداشت. از نظر کارکردی بیشتر به داد و ستد کالاهای گران بها اختصاص داشت. تیمچه: تیم به معنای سرا و تیمچه به معنای سرای کوچک می باشد. سرپوشیده بودن تیمچه یک ضرورتت اقلیمی بود. فضای تیمچه ها اغلب از نظر سزقفلی نسبت به سراها گران تر بود. چند ویژگی این نوع ساختمان را از تیم و خان متمایز می کرد: معماری زیباتر و مجلل تر سرپوشیدگی فضای آن تجارت تک کالایی گاه بدون انبار و بارانداز بهرهمندی از سکوت و آرامش حجره (دکان): ساده ترین و کوچک ترین سلول بازار. حجره ها به طور معمول در و ویترین نداشتند و پرده ای جلوی معازه کشیده می شد. مسجد: کارکردهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اداری و آموزشی داشت. حضور مردم و بزرگان شهر در مسجد جامع بهترین نشانه وفاداری به حکومت تلقی می شد. مسجد جامع، مسجد کبیر نمی باشد. مسجد کبیر مسجدی است که از نطر مساحت بزرگ ترین مسجد شهر به شمار می رفت. مسجد جامع محل برگزاری نماز جمعه بود و ممکن بود بزرگ ترین مسجد نباشد. تکیه: پیش از آن که واژه تکیه برای مکان برگزاری مراسم سوگواری شیعیان به کار رود، به مکان گردآمدن صوفیان، مزار شیخ های صوفیه و اقامتگاه وقت صوفیان در سفر گفته می شد. ایرانیان دیر یا صومعه درویشان را تکیه می گفنه اند. از اواخر دوره صفوی و با رواج تشیع، کاربرد تکیه در ایران به تدریج دگرگون شد (به ویژه در شهرهای مرکزی ایران) و بیشتر تکیه ها با فضای گسترده ای که برای برگزاری سماع و رقص و چرخش درویش ها داشتند، برای برگزاری مراسم سوگواری در ماه محرم به کار رفتند. در دوره قاجار با رونق تعزیه، تکیه به عنوان مکانی برای برگزاری مراسم تعزیه امام حسین اهمیت یافت، در این دوره تکیه به مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی نیز تبدیل شد. فضای داخلی ساختمان تکیه اغلب به ۳ بخش تقسیم می شد: حیاط موسوم به عباسیه فضای سرپوشیده حسینیه اتاق های پشتی موسوم به زینبیه خانقاه (دویره یا رباط): کرامیان در خراسان و ماورالنهر خانقاه یا خانه گاه را برای مکان تجمع و مدرسه های خود به کار می بردند و سپس از میانه سده پنجم ه.ق صوفیه نیز این واژه را برای دویره ها و رباط های خود به کار بردند. برپایی دویره ها یا خانقاه های صوفیه باعث شد که صوفیان از نظر اجتماعی انسجام بیشتری پیدا کنند. سقاخانه: سقاخانه ها در شهرهای شیعی نشین شکل می گرفت و ساخت سقاخانه از دوره صفویه رونق گرفت. مصلی: مکان روباز و گسترده ای در حاشیه شهرها که تنها برای برگزاری نمازهای عید فطر و عید قربان آماده می شد. نیایشگاه ادیان دیگر: نقش مسجد برای مسلمانان معادل بود با نقش آدریان و آتشکده برای زرتشتیان و کنیسه برای یهودیان و کلیسا برای مسیحان. بیمارستان: بیمارستان جندی شاپور کهنترین بیمارستان ایرانی است که به دوره ساسانی تعلق دارد.سازمان اداری و علمی بیمارستان های ایران در دوره اسلامی از جندی شاپور ریشه گرفته. همیشه بیمارستان ها مطلوب مردم نبوده و در اواخر دوره صفویه کشمکش های خارجی باعث شد تا بیمارستان ها رو به زوال رفته و مردم از آن ها رویگردان شوند و حتی آن را دارالمرگ بخوانند. زورخانه: مهمترین زورخانه در بازار قرار داشت اما بیشتر زورخانه ها در کوچه پس کوچه های شهر و درون محله ها ساخته می شدند. مدرسه: سابقه مدرسه به اواخر سده سوم ه.ق و اوایل سده چهارم ه.ق می رسد اما در واقع مدرسه دارای تشکیلات ویژه و منظم در سده پنجم شکل گرفتند. گورستان: با آمدن اسلام به ایران گوستان ها همواره در بیرون از بارو ساخته می شدند. وجود برخی گوستان های قدیمی در شهرهای امروزین بدین خاطر است که بعد از آن که شهر گسترش پیدا می کرد این گوستان ها درون شهر قرار می گرفتند. بنابراین یکی از راههای پیدا کردن محدوده ساخت و سازهای شهر در هر دوره، یافتن جایگاه گوستان های آن دوره شهر است. گرمابه (حمام): به طور معمول در کنار ساختمان های مهم مانند مسجد و دارالاماره قرار می گرفتند. همچنین به طور معمول پایینتر از منبع تامین آب قرار می گرغتند تا آبرسانی به آن ها به شیوه ثقلی صورت گیرد. الگوی اولیه گرمابه ها از حمام های رومی و بیزانسی بوده است. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده