Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۷ ممکن است در طی یک مصاحبه استخدامی ، از شما سوالات دشوار و صریحی پرسیده شود. بسته به هر عنوان شغلی یا صنعتی، پرسشهای دشوار متفاوتی مطرح میشود که افراد جویای کار باید بدانها پاسخ دهند. اما میتوان چندین سوال دشوار عمومی و رایج را حدس زد و به دنبال یافتن پاسخ مناسبی برایشان پیش از شروع مصاحبه بود. در ادامه میخواهیم به دلایل پرسیدن سوالات دشوار و سخت از نیروهای متقاضی استخدام اشارهای داشته باشیم و بعد ۱۰ پرسش دشوار رایج را بررسی کنیم: چرا کارفرمایان پرسشهای دشواری در مصاحبه استخدامی طراحی و مطرح میکنند؟ دلایل زیادی برای پرسیدن یک سوال دشوار از مصاحبهشوندهها وجود دارد. یکی از دلایل مهم آن میتوان یافتن اطلاعات مهمی درباره افراد متقاضی کار باشد. مثلا، کارفرمایان از افراد میخواهند درباره خودشان صحبت کنند. خیلی سخت است در یک مدت زمان کوتاهی بخواهید درباره خودتان، تجربیات و سابقهتان، رزومه کاری و تواناییهایی که دارید؛ صحبت کنید. در اینجا، هدف سوالکننده فقط دریافت یک خلاصه و شرح کوتاهی از بیوگرافی است که به درد آنها میخورد. دلیل دیگر مطرح کردن سوالهای سخت و دشوار، آشنایی کارفرمایان با فرآیندهای فکری شما است. مثلا، ممکن است به طور ناگهای از شما سوال شود: «اگر درخت بودید؛ ترجیح میدهید به جای کدام درخت باشید؟» واقعیت این است که کارفرمایان دنبال جواب مشخص و خاصی نیستند؛ بلکه میخواهند فرآیند تفکر و اندیشیدن شما را ارزیابی کنند و اینکه شما با چه سرعتی تصمیمگیری میکنید و چه منطق و توضیحی برای انتخابتان دارید. برای رسیدن به سطح تجربیات شما و ارزیابی تواناییتان در انجام کارهای دشوار یا پذیرش مسئولیتهای سخت و پیچیده، باید سوالهای دشواری در مصاحبه استخدامی مطرح شود. بهویژه، در مصاحبههای استخدامی برای یک کار فنی و تخصصی، پرسشهای سخت و پیچیده مرسوم هستند. رایجترین پرسشهای دشوار مصاحبههای استخدامی در ادامه چندین نمونه سوال سخت را بررسی میکنیم و پاسخهای مناسب آنها را خواهیم گفت. بهتر است پیش از مصاحبه، برای هر سوال دشوار چندین سناریو و جواب مناسب آماده کرده باشید. همینطور، میتوانید پرسشهای دشوار مربوط به حوزه کاری یا صنعتی که در آن میخواهید استخدام شوید را یافته و برای پاسخگویی به آنها آمادگی داشته باشید. ۱- شما بیشتر چه بازخوردهای انتقادی دریافت میکنید؟ این پرسش شبیه به این سوال است: «بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟» کارفرمایان این سوال را مطرح میکنند تا متوجه شود شما چقدر از خودآگاهی برخوردار هستید و آیا تلاشی برای بهبود خودتان انجام میدهید. برای پاسخ دادن به این پرسش، باید شناخت دقیقی از خودتان داشته باشید و روی یک نقطه ضعف تمرکز کنید و آن را شرح داده و نحوه رفع یا بهبود آن را هم بیان کنید. مثال: قبلا به من گفته شده در جلسات دایم با دیگران در حال صحبت کردن هستم. به این دلیل که در جلسات هیجانزده هستم و تمایل داریم سریعا ایدههایم را با دیگران به اشتراک بگذارم. درک میکنم که باید بیشتر گوش کنم و ایدههای دیگر همکاران را هم بشنوم و تجزیه و تحلیل کنم. سعی خواهم کرد ایدههایم را یادداشتبرداری کنم تا در آخر جلسه در صورت نیاز دیگران، مطرح و به اشتراک بگذارم. ۲- درباره زمانی صحبت کنید که یک مانع بزرگ را در کارتان رفع کردید کارفرمایان میخواهند بدانند چگونه با مشکلات مواجه میشوید و برایشان راهحل ارایه میدهید. شما میتوانید با استفاده از متد STAR به این پرسش جواب دهید. خلاصهای از وضعیتی که در آن گرفتار شده بودید را بگویید؛ راهحل خودتان برای رفع مانع را مطرح و نحوه انجام آن را بگویید. مثال: من به عنوان مدیر فروش در یک خردهفروشی کار میکردم. یک روز، مشتری به طور آنلاین لباسی را خریداری کرد ولی به طور تصادفی لباس برای فرد دیگری ارسال شد. من سریعا سعی کردم لباس مورد نظر را از فروشگاهی در نزدیکی خودمان تهیه و همراه با یک کارت هدیه و عذرخواهی برای خریدار اول بفرستم. تلفنی با او صحبت کردم و مشکل اتفاق افتاده را توضیح دادم و عذرخواهی کردم. او هم پذیرفت و حتی امتیازهای خرید بالایی به فروشگاه ما داد. ۳- چگونه استرستان را کنترل میکنید؟ بسیاری از مشاغل در دنیا استرسزا هستند یا با استرس توام خواهند بود. کارفرمایان میخواهند بدانند شما چگونه استرس خود را کنترل و مدیریت کرده و میتوانید یک محیط و فرهنگ خوب کاری ایجاد کنید. مثال: ارتباطات در شرایط استرسزا کلید موفقیت من است. سعی میکنم مدام با دیگران در ارتباط باشم و حتی اگر لازم باشد بیشتر از روزهای عادی ارتباط بگیرم تا مطمئن شوم همهچیز طبق برنامه پیش میرود. به عنوان مثال، من در یک پروژه متوجه شدم یک تیم دیگر کار تکراری ما را انجام داده است. صادقانه با افراد آن تیم جلسه گذاشتم و ارتباطگیری کردم. یک برنامهریزی هفتگی طراحی کردیم تا مطمئن شویم دیگر این اشتباه رخ نمیدهد و همهچیز مطابق اهداف شرکت پیش خواهد رفت. ۴- تجربه مثبت و منفی مدیریت شما چیست؟ این سوال مطرح میشود تا نگرش و سبک مدیریتی شما مشخص شود و بدانند چه چیزهایی را دوست دارید و روی چه چیزهایی حساس هستید یا دوست ندارید انجام شوند. جواب شما به این پرسش نشان میدهد تا چه حدی مدیر خوبی هستید. بهتر است صادقانه جواب دهید و روی اصول مدیریتی خود تاکید داشته باشید. مثال: مدیر قبلی من اگرچه با استعداد بود ولی دوست داشت تیم با انعطافپذیری کمی کارها را انجام دهد. این موضوع باعث شد احساس کنم به من اعتماد ندارد و نمیتوانم برای بهبود کارها حرکتی انجام دهم. اما مدیر بعدی فوقالعاده بود. آزادی بیشتری به اعضای تیم داد و به دقت نیازهای افراد تیم را گوش میکرد. در تیمهایی که اعتماد به نفس بیشتری دارند و امکان بهبود کارها وجود دارد؛ من هم رشد میکنم و برای رسیدن به اهداف بیشتر تلاش خواهم کرد. ۵- بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟ حتما از شما درباره نقطه ضعفها سوال میشود تا بفهمند چقدر از خودتان شناخت دارید یا میخواهید این ضعفها را رفع کنید. حتی به دنبال این هستند که چگونه میخواهید این ضعفها را بهبود دهید. مثال: یک ضعف من در پروژههای قبلی، توانایی در انتقاد سازنده و مثبت بوده است. من درک میکنم ارایه انتقادهای سازنده درباره نحوه انجام کار یا بهبود مراحل پروژه چقدر میتواند مفید و راهگشا باشد اما نحوه انجام آن را نمیدانم و عصبی میشود. سعی خواهم کرد ابتدا نظراتم را روی کاغذ بنویسم و بعد با همکارانم در میان بگذارم. ۶- چرا کار فعلی خود را ترک میکنید؟ کارفرمایان جدید شما به این اطلاعات نیاز دارند. آنها میخواهند بدانند دقیقا چرا شما کار قبلی خود را ترک کردید یا دوست دارید کار فعلیتان را ترک و به شرکت آنها افزوده شوید. بهتر اسن به طور صریح و شفاف به همراه دلایل منطقی، اهداف خود را توضیح دهید و بگویید چه چیزهایی در کار فعلیتان باعث آزار و رنجش یا بروز مشکلاتی برای شما شدند. مثال: در حالی که زمان زیادی را در شرکت قبلی بودم ولی فرصتهای زیادی برای رشد وجود ندارد و با اهداف حرفهای من سازگار نیست. دنبال موقعیت اسخدام بهتری هستم که با تواناییها، اهداف و مهارتهای حرفهای من سازگاری بیشتری داشته باشد. ۷- چرا میخواهید اینجا کار کنید؟ شاید به نظر برسد یک سوال تکراری و کلیشهای است ولی واقعا برای هر شرکت و کارفرمایی اهمیت دارد که بداند چرا شما تصمیم گرفتید با انها همکاری کنید؟ آیا این تصمیم شما از روی تفکر و تحقیق درست بوده یا بیشتر یک تصمیم احساسی است؟ دادن پاسخ درست به این سوال میتواند در استخدام و نقش کاری آینده شما بسیار موثر باشد. مثال: هنگامی که شروع به جستوجوی موقعیت استخدام جدیدی کردم؛ دنبال شرکتهایی رفتم که تعهد، نوآوری، ساختار منظم و انساندوستانه دارند. شرکت شما در بالای فهرست بهترین شرکتها از این منظرها قرار دارد و میتواند تجربه کاری جدیدی برایم رقم بزند. شما از فناوریهای بهروزی برای بهبود تجربه کاربری مشتری استفاده میکنید و من علاقهمندم از این فرصت بزرگ برای بهبود مهارتهای خودم سود ببرم. ۸- چرا ما باید شما را استخدام کنیم؟ چه چیزی شما را از دیگر متقاضیان استخدام مجزا میکند؟ شما باید ثابت کنید تجربه، مهارت و ویژگیهایی دارید که آنها دقیقا به دنبالاش هستند. برای پاسخگویی به این سوال و سوالات مشابه، باید از قبل تمرین کرده باشید و بدانید دقیقا چه جملات و کلماتی استفاده کنید که اغراقآمیز نباشند و باعث افزایش انتظارات کارفرمایان از شما نشوند یا اینکه احساس نشود به دنبال فریبشان هستید. مثال: من ایدههایی برای بهبود فروش در سایتهای آنلاین دارم. در موقعیت شغلی قبلی، پیشنهاداتی دادم که منجر به افزایش فروش ۳۰ درصدی شد ولی چون آن سایت مشتریان بسیار محدود و خاصی داشت؛ امکان رشد بیشتر از آن وجود نداشت. حالا میخواهم در کنار و همراه با شما، ایدهها و طرحهای خود را کاملتر پیادهسازی کنم تا سفارشات بیشتری دریافت کنیم. دنبال یک موقعیت بزرگتری هستم تا خود را محک بزنم و مهارتهایم را به نمایش بگذارم. ۹- آیا در زندگی خود پشیمان هستید؟ میخواهند ارزیابی از کاستیهای زندگی شما داشته باشند و اینکه درباره اتفاقات و تصمیمهای قبلی خود چه قضاوت و برداشتی دارید. بهتر پاسخ دهید در گذشته اشتباهاتی داشتید اما این اشتباهات برای شما درسهایی به همراه داشتند که باعث بهبود زندگیتان شدند. شما کمبود و پشیمانی بسیار بزرگی که مانعی بر سر موفقیت آیندهتان باشد؛ احساس نمیکنید. مثال: سالهای ابتدایی کاری دوست داشتم سریعا رشد کنم و پیشرفتهای بزرگی به دست بیاورم ولی در شغلهایی که تا کنون داشتم، یاد گرفتم بهتر است بیشتر بیاموزم و مهارتهای خود را افزایش دهم تا اینکه موفقیت به تدریج حاصل شود. همینطور، یاد گرفتم نیاز به تجربه بیشتری دارم تا به همه آرزوهایم برسم. ۱۰- بزرگترین دستاورد شما چیست؟ ممکن است شما چندین محصول، دستاورد یا نتیجه ارزشمند در زندگی داشته باشید ولی باید به آن موردی اشاره کنید که متناسب با کار بعدی شما است. ممکن است شما یک کتاب پر فروش نوشته باشید ولی الان برای مصاحبه استخدامی برنامهنویسی اقدام کردید. پس، باید به دستاورد و موفقیتی اشاره کنید که مرتبط با برنامهنویسی باشد. مثال: سال گذشته، تیم استارتاپی من برنده جایزه بهترین ایده بهبود نوآورانه شد. نقش من در این تیم، دسترسی به روشهای فوری افزایش سرعت تولید در کارخانهها بود. ما سه روش اثبات شده را آزمایش کردیم و آن چیزی که بهتر بود را به اجرا درآوردیم. این روش میتواند زمان تولید را ۲۰ درصد کاهش دهد و تقریبا دو برابر خروجی بسازد. منبع: 1پزشک لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده