رفتن به مطلب

نقش جریان ها‌ی فلسفی و اجتماعی در برنامه ریزی مدرن


ارسال های توصیه شده

در نیمه اول قرن بیستم، پوزیتیویسم و برنامه ریزی عقلانی دیدگاه مسلط می شود و دیدگاه های زیر در نقد آن به وجود می آیند:

نئوپوزیتیویسم

نظریه پردازان اولیه این مکتب به حلقه وین شهرت دارند. (معروف ترین آن ها کارل پوپر است) این گرایش جدید با عنوان خردگرایی انتقادی به یکی از با نفوذترین مشرب های فکری و معرفت شناسی بدل می شود.

جوهر اندیشه خردگرایی انتقادی این است که انسان نمی تواند به شناخت کامل و یقینی برسد. بنابراین وظیفه دانش کشف حقیقت نیست بلکه نزدیک شدن تدریجی به حقیقت است.

نفوذ اندیشه های پوپر در دانش برنامه ریزی به حدی است که شین مک کونل در عرصه برنامه ریزی شهری ، سه مفهوم اساسی در برنامه ریزی فضایی یعنی کمربند سبز، واحد همسایگی و صنایع ناسازگار را از وی وام می گیرد.

پارادایم

نخستین کسی که اصطلاح پارادایم را به عنوان یک مفهوم اساسی در تبیین نظریه ها به کار برد، توماس کوهن است. پارادایم به عنوان یک تصور بنیادی و اساسی از موضوع علم تعریف شده است که هر نوع نظریه و تبیین علمی بر اساس داده ها و احکام اصلی آن استوار می شود و در واقع تحول الگوهای برنامه ریزی نیز بر ناشی از تحول پارادایم ها است.

پدیدارشناسی و هرمنوتیک

پدیدار شناسی در اصل توسط ادموند هوسرل و ماکس شلر پایه گذاری گردید و با آثار مارتین هایدگر پدیدارشناسی تاویلی پدید آمد. به نظر هوسرل، انسان برای رسیدن به شناخت درست و معتبر باید به خود چیزها و امور یعنی دانش مستقیم روی آورد. این نخستین و بنیادی ترین قاعده روش پدیدارشناسی است. یعنی رجوع به خود واقعیت که حاصل شهود یا ادراک مستقیم است.

نظریه عمومی سیستم ها

توسط برتالنفی مطرح می شود و دانش های همبسته با آن را نیز سایبرنتیک می نامند. مفاهیم اصلی نظریه سیستم ها به این قرار است: کلیت، ارتباط، سازمان، ساختار، کارکرد، تعادل و پویایی.

معروف ترین طبقه بندی انواع سیستم ها از جهت شناخت کیفیت و میزان مداخله که توسط بودلینگ ارائه شده عبارت است از:

  • سطح مکانیکی: شامل سیستم های ماشین گونه
  • سطح زیستی: شامل سیستم های جاندار
  • سطح اجتماعی: شامل سیستم های اجتماعی و فکری مانند سیستم شهر

در سیستم های اجتماعی و از جمله شهر بالاترین حد از پیچیدگی و پویایی را شاهد هستیم. لذا این سیستم ها دارای ویژگی های زیر هستند:

  • با تغییر و تحول و تکامل زیادی روبرو هستند
  • به صورت باز عمل کرده و در جست و جوی تعادل پویا می باشند
  • نسبت به جهان زیستی از تنوع و وسعت بیشتری برخوردار هستند
  • دارای شبکه ارتباطی و مکانیسم های پس خوراند هستند
  • در آن ها تعادل گرایی جای خود را به شکل زایی و تعادل گریزی می دهد
  • وجود انحراف از ساختار

نظریه های اجتماعی و کیفی توسعه

از دهه‌ی ۱۹۶۰ به بعد تغییرات اساسی در نحوه نگرش به توسعه و اهداف آن به وقوع پیوسته و مفاهیمی چون کیفیت زندگی، رفاه اجتماعی و عدالت اجتماعی به وقوع پیوسته و شاخص های اجتماعی- فرهنگی، جایگاه محوری در برنامه ریزی و مدیریت یافته اند. از جمله مفاهیم عمده تغییر در مفهوم توسعه را می توان پدید آمدن توسعه پایدار دانست. در توسعه انسانی پایدار، کاهش سطح فقر، اشتغال مولد، یکپارچگی اجتماعی و تجدید حیات زیست محیطی بالاترین اولویت را پیدا می کند.

همچنین برنامه ریزی رفاه اجتماعی نیز در این راستا بر آن تاکید دارد که برنامه ریزی شهری می تواند از طریق راه های مختلف، مثل سیاست های مسکن، نوسازی، توسعه فضاهای عمومی، توسعه خدمات بهداشتی و آموزشی و.. به رفاه و عدالت اجتماعی کمک کند. در واقع در این دیدگاه تأمین عدالت اجتماعی شرط لازم برای حرکت به سمت جامعه مدنی و کثرت گرایی سیاسی است. پیدایش عرصه های جدید در برنامه ریزی شهری و منطقه ای مانند برنامه ریزی حمایتی و برنامه ریزی عدالت خواه نیز در راستای جهت گیری به سمت اهداف انسانی و ارزش های اخلاقی و رفاه و عدالت اجتماعی مطرح شده اند.

جنبش محیط زیست و زیست بوم گرایی

محیط زیست گرایی به دنبال رهیافتی است که از طریق آن بدون هرگونه دگرگونی بنیادی در ارزش های کنونی مسائل زیست محیطی را از میان بردارد. حال آن که زیست بوم گرایی دگرگونی بنیادی را لازمه حیات پایدار می داند.

فلسفه زیست بوم گرایی که پشتوانه جنبش سیاسی سبزها نیز هست می توان بر ۲ راهبرد استوار دانست.

  • اگر رشد اقتصادی و اجتماعی محدودیت هایی دارد پس مصرف نیز باید محدودیت هایی داشته باشد.
  • توجه به تغییر انگیزه ها و تأمین رضایت معنوی به جای جامعه مصرفی و تأمین نیازهای مادی

جنبش مدرنیسم و پسا مدرنیسم

اساس جامعه مدرن بر روند صنعتی شدن و پیشرفت علوم و فناوری نوین استوار است و مظاهر عمده آن عبارت است از توسعه شهرنشینی، رشد اومانیسم، رواج خردگرایی، گسترش دموکراسی و نوگرایی. اما پسا مدرنیسم بنا به خصلت خود که با نظریه پردازی و ترویج روایت‌های کلان مخالف است، یک جریان فکری منسجم و سازمان یافته نیست بلکه مجموعه ای از اندیشه های رنگارنگ و متضاد است که در عرصه های مختلف به ظهور رسیده و به آسانی نیز تن به تغییر و دگرگونی می دهد.

منبع: کیمیافکر بزرگ

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...