فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۷ با درود،امروز با یکی از عزیزان عضو انجمن گپ و گفتگو داشتم و طبق معمول ابتدا از علایق همدیگه صحبت ها کردیم و تو یه موردی ،صحبت بر سر تطابق انسان با محیط بمیان آمد و من نظرم این بود که ما خیلی مواقع از پذیرش شرایط محیط(منظورم محیط کار هست) یه جورائی سر باز میزنیم و دلمون میخواد که بجای مچ شدن با محیط ، شرایط محیط رو بسود علایق یا سلیقه خودمون تغییر بدیم. (حالا چه بحق و چه بناحق). طبیعی است که این تغییر اتفاق نخواهد افتاد و ما هم اگه اصرار کنیم, بیشتر به چالش کشیده میشیم. البته منظور من پیشنهاد دادن برای تغییر یه فرآیند در محیط کار نیست ،منظورم تغییرات ساختاری یا تفییرات رویه و رویکرد های محیط کار است. در ادامه نه تنها موفق نمیشویم بلکه حتی ممکنه که از اون محیط هم کنار گذاشته بشیم. این نوع طرز فکر بیشتر در کشور ما رواج داره که کارکردن ما رو مشگل میکنه. ولی با اینحال برامون سخته که خودمونو با محیط تطبیق بدیم. قبول دارید؟ 2 لینک به دیدگاه
فکور 352 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۷ هر یک از ما ،اگه رفتار هامونو با بیطرفی تحلیل کنیم ، دقیقا همین عادت رو داریم. حتی خیلی ها بدون اینکه راه و روش یا برنامه خاصی برا جایگزینی داشته باشن ،باز هم اصرار دارن که شرایط عوض بشه. موقعی هم که موفق نمیشن ،دلزده شده و انرژی کارکردن رو از دست میدن. غیر اینه ؟ لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۷ به نظرم این برمیگرده به همون فرهنگ ما ایرانیا از جمله خود من که فکر کنم از این قاعده مستثنی نیستم. اینکه من نسبت به ما ارجحیت داره. من تو جامعه خیلی قویه. هرچی من میگم درسته. هرکاری من میکنم درسته. هرچی من دوست دارم. من خوشم نمیاد و ... این مسئله باعث میشه خودمونو در هر شرایطی نسبت به محیطمون (فیزیکی یا اجتماعی) ترجیح بدیم. (البته افرادی که عاشقشون هستیم یا دوستشون داریم جدا از این قضیه هستشا که گاهاً اونا رو به خودمون ترجیح میدیم. منظورم جامعه کلی هست) واسه همین خیلی سخت راضی میشیم که خودمونو با شرایط محیط سازگار کنیم و چون خودمونو بالاتر میدونیم، خیلی سخت تلاش میکنیم که محیط و شرایط و جامعه رو تغییر بدیم. و اگر نتونیم به قول تو دلزده میشیم. 1 لینک به دیدگاه
فکور 352 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۹ در در 17 مهر 1397 در 10:18، Mohammad Aref گفته است : به نظرم این برمیگرده به همون فرهنگ ما ایرانیا از جمله خود من که فکر کنم از این قاعده مستثنی نیستم. اینکه من نسبت به ما ارجحیت داره. من تو جامعه خیلی قویه. هرچی من میگم درسته. هرکاری من میکنم درسته. هرچی من دوست دارم. من خوشم نمیاد و ... این مسئله باعث میشه خودمونو در هر شرایطی نسبت به محیطمون (فیزیکی یا اجتماعی) ترجیح بدیم. (البته افرادی که عاشقشون هستیم یا دوستشون داریم جدا از این قضیه هستشا که گاهاً اونا رو به خودمون ترجیح میدیم. منظورم جامعه کلی هست) واسه همین خیلی سخت راضی میشیم که خودمونو با شرایط محیط سازگار کنیم و چون خودمونو بالاتر میدونیم، خیلی سخت تلاش میکنیم که محیط و شرایط و جامعه رو تغییر بدیم. و اگر نتونیم به قول تو دلزده میشیم. الان به این نکته مهم رسیدم که علت مهم بودن ، من ، نسبت به ، ما ، میتونه اینام باشه. اعتماد به نفس بالا و بی اعتمادی به غیرخود 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۹ سلام جناب فکور ضمن احترام به نظرتون ولی باید بگم این مسئله درباره من صدق نمیکنه با شناختی که از خودم دارم . و همیشه این رویه در دیگران برام تعجب آور بوده. . اما گذاشتم به حساب اعتماد بنفس پایین خودم در ابراز وجود 1 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۹ برا من صدق میکنه . کلا از محیط راضی نیستم . اونم به دلیل اینکه اذیت میشم و شدم . خیلی سعی کردم عوض کنم یا درست نشده یا خرابش کردن یا دیگه سعی فایده نداره . ما درخت نیستیم ! 2 لینک به دیدگاه
فکور 352 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۹ در در 19 مهر 1399 در 23:29، نفحات گفته است : سلام جناب فکور ضمن احترام به نظرتون ولی باید بگم این مسئله درباره من صدق نمیکنه با شناختی که از خودم دارم . و همیشه این رویه در دیگران برام تعجب آور بوده. . اما گذاشتم به حساب اعتماد بنفس پایین خودم در ابراز وجود بله. درک میکنم. اما بحث شناخت از خود که پیش میاد ، موضوع کمی پیچیده تر میشه. بخاطر اینکه ما هنوز ناشناخته ها و ندیدنی هایی از خودمون داریم که تا بحال بهش پی نبرده ایم. 1 لینک به دیدگاه
فکور 352 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۹ در در 20 مهر 1399 در 06:47، Rose5 گفته است : برا من صدق میکنه . کلا از محیط راضی نیستم . اونم به دلیل اینکه اذیت میشم و شدم . خیلی سعی کردم عوض کنم یا درست نشده یا خرابش کردن یا دیگه سعی فایده نداره . ما درخت نیستیم ! هرگاه به انسانهای محیط کار و محیط اجتماعی مون بیش از ظرفیت ها و امتیازاتشون ارزش بدیم ، این احساس اذیت دیدنتون در ما زنده میشه . خیلی ها ، همونی اند که هستند و قابلیت ارتقاء ندارند ، اگه با این زاویه نگاه کنیم ، راحتشون میذاریم و خومونم راحت زندگی میکنیم. 3 1 لینک به دیدگاه
Anabolic 250 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۹ در 7 ساعت قبل، فکور گفته است : هرگاه به انسانهای محیط کار و محیط اجتماعی مون بیش از ظرفیت ها و امتیازاتشون ارزش بدیم ، این احساس اذیت دیدنتون در ما زنده میشه . خیلی ها ، همونی اند که هستند و قابلیت ارتقاء ندارند بیگ لایک ...... 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۹ در در 20 مهر 1399 در 20:03، فکور گفته است : بله. درک میکنم. اما بحث شناخت از خود که پیش میاد ، موضوع کمی پیچیده تر میشه. بخاطر اینکه ما هنوز ناشناخته ها و ندیدنی هایی از خودمون داریم که تا بحال بهش پی نبرده ایم. خب براساس تجربه هام گفتم خدمتتون در در 20 مهر 1399 در 20:09، فکور گفته است : هرگاه به انسانهای محیط کار و محیط اجتماعی مون بیش از ظرفیت ها و امتیازاتشون ارزش بدیم ، این احساس اذیت دیدنتون در ما زنده میشه . خیلی ها ، همونی اند که هستند و قابلیت ارتقاء ندارند ، اگه با این زاویه نگاه کنیم ، راحتشون میذاریم و خومونم راحت زندگی میکنیم. یکم جهت داشت این حرفتون و فکت علمی نبود . با حرف اصلیتونم تناقض داره . اما خب رویه ی منم در قبال چالش هام همینه . تا حدی تلاش میکنم و بعد ذهنم رو دور میکنم و بی تفاوت میشم. خیلی از تغییرات فقط در حد یک ایده آل ذهنی هستن . اما ممکنه وقتی عملی بشن اون کارکرد مورد انتظار مارو نداشته باشن. خصوصا زمانی که سلیقه و میل شخصی درصد زیادی توش دخالت داشته باشه. بطور کلی حالت متعادل و دینامیک یه سیستم رو ترجیح میدم دست توش نبرم :دی خصوصا درمورد روابط انسانی در یک مجموعه . چیزیه که به مرور فرم میگیره تا به حالت استیبل خودش برسه . سازگاری های پایدار یه شبه که حاصل نمیشه در خصوص قوانین، روال کار و عرفِ موجود در یک مجموعه هم همین هستم. نارضایتی جمعی هم البته به همون نسبت برام مهمه اما نارضایتی فردی در چنین شرایطی برام بی معنیه . اگر قصد موندن داشته باشم خودمو وفق میدم 1 لینک به دیدگاه
فکور 352 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۹ در در 22 مهر 1399 در 02:19، نفحات گفته است : خب براساس تجربه هام گفتم خدمتتون یکم جهت داشت این حرفتون و فکت علمی نبود . با حرف اصلیتونم تناقض داره . اما خب رویه ی منم در قبال چالش هام همینه . تا حدی تلاش میکنم و بعد ذهنم رو دور میکنم و بی تفاوت میشم. خیلی از تغییرات فقط در حد یک ایده آل ذهنی هستن . اما ممکنه وقتی عملی بشن اون کارکرد مورد انتظار مارو نداشته باشن. خصوصا زمانی که سلیقه و میل شخصی درصد زیادی توش دخالت داشته باشه. بطور کلی حالت متعادل و دینامیک یه سیستم رو ترجیح میدم دست توش نبرم :دی خصوصا درمورد روابط انسانی در یک مجموعه . چیزیه که به مرور فرم میگیره تا به حالت استیبل خودش برسه . سازگاری های پایدار یه شبه که حاصل نمیشه در خصوص قوانین، روال کار و عرفِ موجود در یک مجموعه هم همین هستم. نارضایتی جمعی هم البته به همون نسبت برام مهمه اما نارضایتی فردی در چنین شرایطی برام بی معنیه . اگر قصد موندن داشته باشم خودمو وفق میدم با شما موافقم. همه راهکار ها و الگو هایی که بهشون اشاره داشتید ، برنامه هایی است که از سوی شما اجرائی میشه که دلائل مطمئنی هم براش دارید و بسیار عالی هم هست. نکته مهم تغییر رویه هایی است که مخاطبان انجام میدن و هر بار انسان را به چالش های ناخواسته ای میکشند که لازم میشه هر بار تو تصمیمات و برنامه هامون تغییراتی بدیم که اجباری و تحمیلی هستند و زندگی اجتماعی رو برا انسان سخت میکنند. 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۹ در 2 ساعت قبل، فکور گفته است : با شما موافقم. همه راهکار ها و الگو هایی که بهشون اشاره داشتید ، برنامه هایی است که از سوی شما اجرائی میشه که دلائل مطمئنی هم براش دارید و بسیار عالی هم هست. نکته مهم تغییر رویه هایی است که مخاطبان انجام میدن و هر بار انسان را به چالش های ناخواسته ای میکشند که لازم میشه هر بار تو تصمیمات و برنامه هامون تغییراتی بدیم که اجباری و تحمیلی هستند و زندگی اجتماعی رو برا انسان سخت میکنند. تا چه حد زیر بار تغییر توی برنامه ها و تصمیم هاتون می رید ؟ توی همه ی محیط ها و شرایط زیر بار می رید ؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده