رفتن به مطلب

الگوی شهرسازی ترقی گرا ( مدرنیسم ) تعبیری نو از الگوی ترقی گرا


ارسال های توصیه شده

تعبیر نو الگوی ترقی گرا، اولین بیان خود را در شهر صنعتی تونی گارنیه باز می یابد. با این حال تفکرات مدرن در نزد معماران و شهرسازان پیش از وی نیز کم و بیش رسوخ کرده بود. تفکر ترقی گرا (مدرن) ابتدا در هنر و معماری متولد می گردد.

 

 

سبک های آرت نوو، کوبیسم، و فوتوریسم چالش هایی بودند برای پیدا کردن فرم هایی در خور شرایط زمان. دوران محافظه کاری در نظریه‌ پردازی به سر آمده بود و هنرمندان و معماران ملت های اروپا به دنبال ارتباط و یادگیری از یکدیگر بودند.

 

 

اتو واگنر معمار اتریشی، نقش اساسی در تدارکات معماری مدرنیستی داشت. آدولف لوس که می توان وی را جزو نخستین نظریه پردازان معماری نوگرا دانست و نیز لویی سولیوان تأثیر شگرفی بر معماری نوگرای پس از خود داشتند.

 

 

اندیشه‌ی ساده کردن حجم و فرم تا حد ممکن و ضروری را می‌توان در آثار معمار دیگری از هلند به نام هنریک پتروس برلاگه نیز دید وی نیز بر معمار هم وطن خویش میس وان در روهه تأثیر می گذارد و در نهایت معماری و شهرسازی مدرن با آوای دو تن از نامدارانش والتر گروپیدس و لوکوربوزیه ، به سبک بین الملل بدل می گردد.

 

 

واژه معماری خردگرا را مورخان معماری برای جنبشی به کار بردند که پس از جنگ ۱۹۱۴ از اشکال خالص (در مقابل باهنر نو و متأثر از کوبیسم) برخاست. این جنبش هرگونه آرایش و تزئین بنا را مردود ساخته و بهره برداری قاطع از منابع فنی و صنعت را توصیه می کند. بانیان اصلی این جنبش گروپیوس، لوکوربوزیه، میس واند درروهه، اود و ماندلسون بودند. معماری خردگرا درست پیش از جنگ جهانی دوم با موجی نو در امریکا رونق گرفت ولی به خصوص پس از جنگ گسترش یافت. معماران خردگرا سبک بین الملل را بدعت نهادند.

 

 

تأثر شهر صنعتی «تونی گارنیه» بر اولین نسل معماران خردگرا چشم گیر بود. بنا به گفته لوکوربوزیه در این اثر تلاشی برای تنظیم و تلفیق زمانی راه حل های تجسمی یافت می شود. نظمی وحدت بخش در تمامی محلات شهر توزیع می گردد و انتخاب همانند حجم های اصلی صورت می گیرد، فضاها بنا بر ضرورت های نظم علمی و نظم شکلی ناشی از یک احساس شاعرانه خاص معمار تثبیت می گردند.

 

 

علی رغم شرایط اقتصادی–سیاسی بسیار متفاوت پس از جنگ جهانی دوم در تحقیقات همزمان اود ، ریتولد، و وان ایسترن در هلند، و باهاوس گروپیوس در آلمان، کنستروکیتویست ها در شوروی سابق و اوزان فان و لوکوربوزیه در فرانسه، تصور مشابهی از شهر آتی داده اند.

 

 

از ۱۹۲۸ الگوی ترقی گرا ارگان انتشاراتی خود را در جنبش بین المللی، یعنی گروه «سیام» می یابد. در ۱۹۳۳ این گروه جمع بندی نظریه ای خویش را تحت عنوان «منشور آتن» پیشنهاد می‌کند. این منشور اندوخته مشترک شهرسازان ترقی گرا ست.

99cqbjwyw8bq7pbm9kxd.jpg

 

مفاهیم شهرسازی ترقی گرا

 

  • انگاره اصلی که بنیاد شهرسازی ترقی گرا ست انگاره نو گرایی است. لوکوربوزیه در ۱۹۱۹ با اوزن فان، اعلام می دارد : «عصر بزرگی آغاز شده است، اندیشه ای نوموجود است» او این نوگرایی را اساساً در دو زمینه عملی می بیند: صنعت و هنر پیشرو (با پایداری کوبیسم و جنبش‌های منشعب آن)
  • برش تاریخی قاطع با گذشته– در حالی که توجه شهرسازان از ساختمان های اقتصادی- اجتماعی به ساخت های فنی و زیبایی شناختی برگشته است، شهرهای بزرگ قرن بیستم غیر تاریخی است.
  • به کارگیری مصالح جدید بتن ،فولاد و استاندارد کردن و مکانیزه کردن مصالح نو
  • آغاز ناب گرایی در معماری و شهرسازی توسط لوکوربوزیه و اوزن فان
  • پیوند هنر و صنعت در نگرش ترقی گرایان
  • تأیید مفهوم انسان گونه پیش شهرسازی ترقی گرا به معنای انسان تکرار شونده– در هر موقعیت جغرافیای و در هر فرهنگی برای لوکوربوزیه، انسان با مجموعه ای از بدیهیات روانی-جسمی شناخته‌شده تعریف می گردد که توسط نخبگان فهرست برداری شده است. این تصور انسان- گونه الهام‌بخش منشور آتن است.
  • منطقه بندی شهر (Zoning) در پاسخ به ۴ عملکرد اصلی انسان – گونه ، سکونت، اشتغال، آمد و شد و اوقات فراغت که گروپیوس آن را گونه مطلوب استقرار انسانی می داند. این مفهوم (منطقه بندی) توسط گارنیه بنیان گذاری می گردد.
  • رهایی از موقعیت زمین و نادیده گرفتن پستی و بلندی های زمین – معماری بولدوزر تولد یافته است، نوعی معماری که کوه را صاف و تپه‌ها را پر می‌کند.
  • یکسان بودن طرح شهر ترقی گرا در تمامی نقاط دنیا بنا بر اعتقاد به انسان تکرار شونده و نادیده گرفتن سنت های فرهنگی ملل
  • نفی فرهنگ و هنر و تأکید صرف بر زیبایی شناسی عملکردی
  • توجه به فضاهای سبز و پرنور که از ضروریات بهداشت است. این اهداف شهرسازی ترقی گرا را بر آن داشت تا فضاهای قدیمی بسته را به منظور تراکم زدایی از میان بردارند و این یعنی تخریب فضاهای شهری.
  • استقرار تفکیک شده ساختمان ها در فضا در جهت بهره گیری از نور خورشید و فضاهای سبز و برای اینکه هر یک واحدی مستقل باشد.
  • توده در فضا جایگزین فضا در توده می شود. (مغلوب شدن شکل و محتوا)
  • از بین رفتن مفهوم خیابان– خیابان به عنوان میراثی از بربریت با عملی تکان دهنده بد نام می گیرد و چسبندگی ساختمان ها به خیابان از بین می رود. (مطرح شدن شهرسازی علیه خیابان) و مفهوم سه بعدی خیابان تبدیل به مفهوم دو بعدی راه می شود.
  • شهر رفته رفته تبدیل به یک پارک بزرگ می شود (تفکر روستا-شهر) مانند باغ شهر عمودی لوکوربوزیه و شهر در ارتفاع هیلبر زایمر
  • تبدیل شهر به یک ابزار کار در جهت بازدهی و کارایی بیشتر اقتصادی (شهر-ابزار)
  • خیابان به عنوان نماد بی نظمی عبور و مرور ، ویژه‌ این چارپایان و به عنوان فاضلاب شهری از بین می رود. لوکوربوزیه می گوید: استقلال متقابلی میان احجام ساختمانی و راه های ارتباطی وجود دارد و این بدین معناست که ساختمان ها بی ارتباط با محل گذر راه و فقط در جهت جذب نور کافی استقرار می یابند.
  • توجه به هنر مترقی و از بین رفتن بافت ها و محلات قدیمی در اثر شهرسازی چاقویی
  • تبدیل شهر به شهر-تابلو و شهر-نمایش بنا بر اصل کوبیسم و ناب گرایی (کوخ‌گَردی) در این حالت تمامی جزئیات در جهت رسیدن به اشکال ساده و عریان از بین می رود. (کنار گذاشتن زینت و تزئین)
  • مسکن به عنوان نخستین عامل شهری به سوی حداقل می رود و مجموعه های مسکونی شکل می گیرد.
  • شکل گیری مجموعه های مسکونی و نه محلات مسکونی
  • برای غالب شهرسازان ترقی گرا، چون لوکوربوزیه و پیروانش ، هندسه نقطه برخورد زیبایی و حقیقت می گردد و هنر به وسیله منطقی ریاضی تعیین می شود. ره بردن به کمال مطلوب هندسه، رویای این عصر است.
  • تأکید بر هندسه ای بسیار ساده و ابتدایی و مطرح شدن «زاویه قائمه گرایی» به عنوان اصل طلایی شهرسازی و معماری مدرن بنابراین احجامی به شکل مکعب مستطیل یا متوازی السطوح ، احجام پایه می گردند. لوکوربوزیه تأکید می کند: «فرهنگ نوعی تفکر زاویه دار است» و چون معماری مدرن فارغ از هر فرهنگی است، بهترین زاویه قائمه است.
  • فرم از سنت تبعیت نمی کند و الگوسازی می شود و همه چیز عقلانی ، مکانیزه و استاندارد می شود و گونه شناسی معنای خود را از دست می دهد.
  • اشکال جهانی مطرح می شود که به منطق یک تولید صنعتی کاملاً درک شده، تعلق دارد (به ویژه در مکتب باهاوس). گروپیوس می نویسد: یک محدودیت دقیق در تنوع چند نمونه ساختمان استاندارد کیفیت این ساختمان ها را بالا برده و قیمت تمام‌شده آن را پایین می آورد.
  • واژه مجموعه به جای شهر شکل می گیرد زیرا شهر معنای خویش را نسبت به گذشته از دست داده است.
  • توجه فرد–گونه و از این سو اهمیت دهی به مقوله مسکن به عنوان نخستین عملکرد شهری
  • عدم وجود یک فضای حقیقتاً شهری در شهر ترقی گرایان. بنا به گفته لوئس مامفورد فضاهای موجود در شهرهای ترقی گرایان، فاقد عملکرد بوده و به هیچ وجه معادل یک فضای عملکردی که در آن زندگی جریان دارد، نمی باشد.
  • مطرح شدن شهرسازی اقتدارگرایانه و تحمیل مکان های اجباری بر ساکنین.
  • نقش ایستای شهرسازی و غیرقابل‌ تغییر بودن هر یک از فعالیت های انسانی.

 

1gighlm7ingmciybl2r.jpg

 

اصول شهرسازی مدرن عبارت‌اند از:

– استاندارد کردن

 

 

– مکانیزه کردن

 

 

– استحکام

 

 

– هندسه گرایی

 

 

اندیشمندان نحله شهرسازی ترقی گرا عبارت اند از :

 

  • تونی گارنیه
  • لودویک میس واندروهه
  • آلوارآلتو
  • هیلبر زایمر
  • اوزن فان
  • اتو واگنر
  • راینهارد باومایستر
  • لوکوربوزیه
  • آنتونیوسنت الیا
  • بنه والوی
  • والتر گروپیدس
  • هرمان یوزف اشتوبن

 

منبع: کیمیافکر بزرگ

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...