Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اسفند، ۱۳۹۶ مقاله شرحی بر اصول و قواعد شهرسازی بومی در ارتباط با نظریه های معاصر شهرسازی توسط محسن حبیبی، مهدی تحصیلدار و نوید پورمحمدرضا در سال 1390 نوشته شده که در فصلنامه مسکن و محیط روستا دوره 30، شماره 135 در صفحات 3 تا 22 به چاپ رسیده و به صورت PDF از لینک داده شده می تونید دانلود کنید. چکیده هدف اصلی نوشتار حاضر نیل به تصویر و تصوری بیش و کم روشن از اصول و قواعد شهرسازی بومی (ایرانی - اسلامی) است. از یک سو، مکتب شهرسازی اصفهان بهدلیل تبیین روشن و دقیق مضمونی، در تاریخ معماری و شهرسازی ایران، بهعنوان نمادی از شهرسازی بومی معرفی گردیده و شرح و بسط یافته است، و از سوی دیگر دو جنبش «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» Urban Village)) به مثابۀ نمادی از نظریههای معاصر شهری و روستایی، که ریشه در انگاره پایداری دارند، بازخوانی شدهاند. در هر بخش، در کنار مروری بر برخی از مهمترین منابع مکتوب مرتبط با موضوع، سعی گردیده در قالب جداولی مشخص، سیاههای از مهمترین اصول و آموزههای هر مکتب ارائه و در صورت لزوم با یکدیگر مقایسه گردند. در انتها نیز، از طریق مقابلۀ آموزههای مستخرج از مکتب شهرسازی اصفهان (آموزههای بومی) با مؤلفهها و مشخصههای جنبشهای «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» (مؤلفههای جهانشمول)، افتراقات و اشتراکات میان آنها مورد تحلیل قرار گرفته و بر مبنای چنین قیاسی، آموزههای پیشنهادی نوشتار تحت عنوان اصول و قواعد شهرسازی بومی در قالب بیست محور ارائه گردیده است. یافتههای پژوهش نشان از آن دارند که میان انگارههای مکتب شهرسازی اصفهان و اصول و قواعد نظریههای معاصر شهرسازی، بالاخص «نوشهرگرایی» و «هستههای سازمند شهری» ، تمایزهایی اندک و قرابتهایی بی-شمار وجود دارد. در واقع تحلیل قیاسی این دو جریان، بیش از آن که مبین تعارض و ناهمخوانی میان ویژگیهای شهرسازی بومی و مؤلفههای معاصر و جهانشمول شهری باشد، قرین و همسو بودن این و آن را یادآور میشود. گو این که در ارتباط با موضوعاتی همچون «حمل و نقل و ارتباطات»، «زمان سفر»، «فشردگی بافت» و ... تمایزاتی میان این دو جریان مشاهده میشود، نگاهی دقیقتر حکایت از آن دارد که ریشۀ این تفاوتها به ناهمزمانی جریانهای مذکور باز میگردد؛ به بیان ساده، این مصادیق تناقضزا، بنا به مقتضیات و شرایط زمانه و با عطف به زیست جهان ایرانیان عصر صفویه، هرگز در مکتب شهرسازی اصفهان بهعنوان چالشی جدی مطرح نبودهاند. در مقابل ریشه داشتن ذات مفهوم پایداری در سویهها و ویژگیهای شهر سنتی - ماقبل مدرن، زمینهساز شکلگیری قرابتهای بسیاری میان جریانات معاصر شهرسازی و مکتب شهرسازی اصفهان شده است. این تشابهات محملی مناسباند برای استخراج اصول و قواعد شهرسازی بومی؛ اصولی که از یک سو سر در درون دارند و رگههایی از آموزههای مکتب شهرسازی اصفهان را در خود دارند و از دیگر سوی نگاه به بیرون دارند و پژواکی از مؤلفهها و مشخصههای مکاتب معاصر شهرسازی را بیان میکنند. حوزه شمول این اصول، تنها، شهر و عرصههای شهری نیست، بلکه روستا و قلمروهای روستایی را نیز میتواند در برگیرد. واژههای کلیدی: مکتب شهرسازی اصفهان، توسعۀ پایدار، نوشهرگرایی، هستههای سازمند شهری، شهرسازی بومی. دانلود مقاله لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده