رفتن به مطلب

سوگند همراه در کونگ فو توآ


ارسال های توصیه شده

matto.jpg

 

 

سوگند همراه بفرمان نهاد

 

Kung-Fu%20-%201976.jpg

از روي مروت و دادگري به روان راستي سوگند ياد ميکنم

از روي پاکي و پاکدلي، از روي مروت و رادمردي، از روي وفا و مردمي و سرانجام بفرمان خون و سرشت انساني و ناموسهاي ازلي که در چشم انداز تاريخ ما همه جا پيشتاز و جان پناه انسانيت بوده و هست منشاء اثرنيک و پديدآرنده تواناترين توانائي نيک برتر که بازتاب کننده هستي هستا است سرافراز گردم.

من با ژرف انديشي و دوربيني جوياي اين هنرم هنري بزرگ با دانشي سامانگر با شناخت نيکيهاي دروني خويش يعني "هنرخود شناسي، هنر خودسازي، هنرخودياري و هنر انسان سازي، هنر ساختن ساختمان بدني و آفريدن هم‌آهنگهاي راستين" از دروازه انديشه که پيوسته به جهان معني و هستي ناشناخته مي‌ريزد. من به دريافتن "گيتک " به کليد ارزند خودشناسي دست مي‌يابم، از سپهرستانهاي ايمان، آزمايش، دانش، خرد، هنر و مهر ميگذرم تا به دروازه‌ها‌ي خود يعني وراء انديشه‌ها " کاخ انسا نيت " در آيم. درسکوتم .......... ره‌يافته سفري به درون خود ميکنم

بفرمان ازلي : مويه و زاري را ننگ دارم، تملق نمي‌گويم، فرياد ننگ آميزفريب خوردگا ن را نمي‌شنوم، حق ناشناسان و پيمان شکنان را پادافره سخت ميدهم، از دروغ و ناسپاسي و نيرنگ بيزارم، خواب آلودگي را گناه مي‌شناسم،. بدون تلاش و نبرد جاودانه حق هيچگونه درخواستي ازخدا ندارم، مي‌جويم تا زندگاني يابم، بيدارم، هشيارم، خسته نمي‌شوم، مي‌کوشم تا همچون فرهنگ درخشان و ديرينه خود " روان مردم گيتي را به نيروي راستي و منش پاک توانا سازم تا آشتي پديد آورم". دروغ را زشت‌ترين گناه مي‌دانم، هيچ نشانه‌اي به خود کم‌بيني وکهتري نمي‌بينم، از روي فرين‌پي پشتيبان جاويد نبرد نيکي با بدي هستم، فرا موش نمي‌کنم، خود فريبي را آفريديدگار دروغ و دروغ را آئينه سرتاپا نما ي ناپاکي ميدانم، دلهره ندارم، هرنکته که از ديدگاه و آماج انديشه‌ها گذشت به دل ميسپارم و با سروش نهان خود کنکاش مي‌کنم، خودپسندي را کنار مي‌نهم، کليد سرا فرازي خويش را در ژرف انسانيت مي‌جويم، دوگانه نيستم، آشنا به فلسفه کار و کوششم، راست مي‌گويم ولو بيم جان باشد، دروغ نمي‌گويم ولو اميد نان باشد، مي‌کوشم تا هرگونه بدي و زشتي را ازخود دور سازم. به راز هستي بخش آگاهم. به اورنگ اپراي فرهنگ يعني من، خا ک، خون، خط، تاريخ ، کيش، دين، فلسفه، هنر، شعر و يگانه بيني را راز سرافرازي مي دانم. مهر را نخستين پديده دروازه هستي و همزاد "هم‌آهنگي" ميدانم. از پرتگا ه تعصبهاي بي‌پايه گريزان با آرمان انسانيت سربلند و پرشکوه زندگاني مي‌کنم و غرورآميز زندگي را بدرود مي‌گويم. به هر واژه که از زبان جاري گشت ارج مي‌نهم. جان و روانم را از بندها ي جانوري رسته و سر در کمند انديشه مي‌نهم. ازبلاي خانمانسوز پديده‌هاي رشک مانند : خودخواهي، چشم هم‌چشمي، ناتواني، نابخردي، دشمني و از هرگونه کاستي در فروزه‌هاي نيک دوري مي‌جويم. در ميدان ربايش خواستها در تلاش و کوششم. پوشاک ساده مي‌پوشم. تندرستي را در جان و روان مي‌جويم. به چاپلوسي وپستي روي نمي‌آورم. کليد سرافرازي خويش را اکسير فرهنگي، سرمايه هستي ، شاهراه زيست و زندگا ني و چکيد ه سخن آ ئين بزرگي خويش مي دانم . آزادي و آزادگي را بجان مي‌خرم. غمنامه‌ها ي شوم و تبعيض از هرگونه را با آرمانهاي بي‌مايه به سوي عدم مي‌فرستم. سر آنکس که خاکمال گدائي شد لگدکوب مي‌کنم. در پيکار زندگي روئين تنم. گنهکاران گذشته را نفرين مي‌کنم. ناهم‌آهنگي گفتار با انديشه را ريشه مردم فريبي و آبشخور ناپاکي ميدانم. پايداري و وفاداري در دوستي را فروزه‌هاي بايسته ميدانم. من به راستي و درستي در خود فرو رفتم به جهان اين چند فرازمان در آرنگ پرشکوه و سازنده و خرمن دانش و بينش با هم‌آهنگي منش با آفرينش از تابش انديشه‌ي تواناي انسانيت کامروا شدم. سپاس تو را اي پيرسخن، آهنگ جاويد پيروزي را سرود کن ... در انديشه‌ام ....

********

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...