Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۶ یان گل معمار، نویسنده و شهرساز دانمارکی معاصر است که نظریات مختلفی پیرامون فضاهای شهری داده است که در این تاپیک به بیان نظریات یان گل در شهرسازی پرداخته می شود که از منابع مختلف گردآوری شده است. فعالیت در فضاهای شهری از دیدگاه یان گل اگر نظریه پردازی درباره شهر را به حوزه های زیبایی شناسی، عملکردی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی تقسیم کنیم، یان گل (1) در حوزه نظریه پردازان اجتماعی شهر جای می گیرد. او از شناخته شده ترین کسانی است که درباره کنش های هرروزۀ شهروندان و اهمیت فعالیت های اجتماعی در فضاهای شهری پژوهش کرده است. او در مقدمه کتاب خود «زندگی در فضای میان ساختمان ها» (2) تاکید می کند که «در همین موقعیت های روزمره است که شهرها و نواحی شهری باید درست عمل کنند و لذت و خوش را فراهم آورند؛ که اگر چنین باشد، این خود، کیفیتی بسیار باارزش است». گِل در یک تقسیم بندی فعالیت های هرروزۀ انسان ها در فضای شهری را به «فعالیت های ضروری»، «فعالیت های انتخابی» و «فعالیت های اجتماعی» تقسیم می کند. - «فعالیت های ضروری آن هایی هستند که حالتی کمابیش اجباری دارند-رفتن به مدرسه یا سرکار، خرید، منتظر اتوبوس یا کسی ماندن، توزیع نامه -به بیان دیگر فعالیت هایی که به درجات مختلف ناگزیر به شرکت جستن در آن ها هستیم» (گل، 1387: 3). به باور گل این فعالیت ها کمترین تاثیر پذیری را از محیط پیرامون دارند. - «فعالیت های انتخابی زمانی صورت می پذیرند که تمایل به انجام آن ها وجود داشته باشد و زمان و مکان نیز فراهم آور زمینه ای مساعد باشند» (همان: 5). از میان این فعالیت ها می توان به پیاده روی، نشستن در پارک برای استفاده از هوای تازه یا لذت بردن از نور آفتاب اشاره کرد. این فعالیت ها تنها در صورت مطلوب بودن شرایط فیزیکی و جوی محیط بیرون رخ می دهند. - «فعالیت های اجتماعی دربردارندۀ آن هایی است که بیش از هرچیز وابسته به حضور دیگران در فضای عمومی است؛ همانند بازی کودکان، دیدارها و گپ های کوتاه، انواع مختلف فعالیت ها گروهی و سرانجام، فراگیرترین حالت فعالیت های اجتماعی، ارتباطات منفعل مانند دیدن ساده و یا گوش دادن به مردم» (همان :6) شاید ارتباطات منفعل از نظر برخی کم اهمیت به نظر برسد، اما به نظر یان گِل این کنش ها به عنوان شرط لازم برای سایر تعاملات پیچیده از اهمیت زیادی برخوردار است. «امکانات وابسته به اشکال کم شدت ارتباط که در فضاهای عمومی وجود دارند بهتر درک و توصیف خواهند شد، در صورتی که موقعیتی را تصور کنیم که این فعالیت ها وجود نداشته باشند» (همان: 11). «اگر فعالیت در فضای بین ساختمان ها وجود نداشته باشد، اشکال انتقالی مابین دو حد تنهایی و با دیگران بودن ناپدید خواهند شد؛ مرز بین انزوا و ارتباط پر رنگ تر خواهد شد، مردم یا در تنهایی به سر می برند و یا با دیگران در سطح بالایی از ارتباط قرار دارند» (همان: 11). اس. کار (S.Carr) و همکارانش (3) در مقاله ای با عنوان فضاهای عمومی (Public Space) از این ارتباطات غیرفعال و فعال تحت عنوان درگیری (engagement) فعال و غیر فعال با محیط یاد می کنند که پرداختن به آن به تشخیص دقیق تر تفاوت میان کنش فعال و غیر فعال اجتماعی کمک می کند. فعل engage در آکسفورد به مفهوم جذب کردن و مشغول کردن است و معنای دوم آن مشارکت، وارد شدن و گرفتار شدن است. درگیر در لغتنامه دهخدا به معنای گرفتار و دچار و نیز موافق و سازگار است و در فرهنگ معین گرفتار و مشغول معنی می دهد. در حوزه شهرسازی از این واژه می توان چنین استنباط کرد که زمانی که یک فرد جذب و مشغول یک فضا می شود، و نسبت به نیازهای فیزیکی و روزمره، به شیوۀ عمیق تری با آن درگیر شود و با فعالیت ها و کنش های خود فضای کالبدی را با نیازهای اجتماعی خویش همسو و سازگار کند، درگیری یا engagement با فضا رخ داده است. «درگیری غیر فعال (Passive engagement) لذتی است که فرد گه گاه از نگاه کردن به صحنه های پر تحرک مردم می برد. چنین برخوردی غیر مستقیم و غیرفعالانه است، زیرا تنها با نگاه کردن همراه است، نه حرف زدن یا انجام دادن کاری» (اس.کار، 1992: 378). بالکن های روی به خیابان، کافه های محوطه باز، فعالیت های رسمی و اجراها مثل کنسرت رد فضای باز، رویدادهای ورزشی و جلوه ها و جذابیت های بصری فضا همه از مصادیقی هستند که می توانند سبب درگیری غیر فعال شهروندان با محیط شوند. اما درگیری فعال (active engagement) یا مداخلۀ فعال به معنای «تجربۀ مستقیم یک مکان و مردم داخل آن مکان» (همان: 381) است. رکن این درگیری مشارکت در فعالیت هاست. «همانطور که برخی از مردم از نظارۀ دیگران لذت می برند، برای برخی دیگر هم برقراری ارتباط مستقیم با آن ها لذت بخش است. حالا چه این مردم برایشان غریبه باشند یا اعضای یک گروه، تفاوتی نمی کند» (همان). در مجموع فقدان ارتباطات اجتماعی – چه به صورت فعال و چه غیر فعال- به معنای عدم درگیری با محیط شهر بوده و حتی نبود این ارتباطات با شدت پایین در فضاهای شهری، نشان از زوال زندگی شهری و روزمرگی روز افزون دارد. چرا که استفاده از چنین فضاهایی تنها برای نیازهای اجباری صورت می پذیرد. محمود توسلی نیز در این باره این گونه می نویسد: «چون بیشتر فضاهای شهری با ارزش به دوران های گذشته تعلق دارد، بنابراین نباید گمان کرد که فضای شهری عنصری است قدیمی و شهر امروز بدان نیاز ندارد. چنین نیست مگر زمانی فرا برسد که آدمی از آنچه امروز هست تنها تر شود، ساعات شبانه روز را قدری در خانه بگذراند، قدری را در راه خانه و محل کار و در کانال هایی به نام خیابان و مترو هدر بدهد و مابقی را در محل کار سپری کند. اسفبارتر این است که در سیطره جامعۀ الکترونیک همه وقت در آپارتمانی محبوس بماند و سفارش خوراک و کتاب و پوشاک بدهد. یا حتی کار تحویل بگیرد و تحویل بدهد. که این جز مرگ زندگی شهری نیست» (توسلی، 1386: 7). یان گِل رشد فعالیت های انتخابی و در نتیجه فعالیت های اجتماعی را در بستگی مستقیم با کیفیت این فضاها و دعوت کنندگی آن ها می داند. از نظر او هنگامی که فضای بیرون دارای کیفیت خوبی نباشد، تنها فعالیت ها ضروری انجام می شود و مردم به سرعت به خانه هایشان باز می گردند. در چنین شرایطی مردم ماندن در فضای شهری را انتخاب نمی کنند. از ابعاد دیگری که از دیدگاه گِل، در رابطه میان فعالیت و فضای شهری اهمیت دارد «تعداد وقایع» و «مدت زمان وقایع» در فضاهای شهری است. او در این باره از عبارت «چیزی روی میدهد زیرا چیزی روی می دهد» استفاده می کند. او پراکندگی رویدادها و مردم را نقد می کند و می نویسد: «فعالیت های انفرادی هرگز شانسی برای رشد کردن، وسیع تر شدن و با معناتر شدن را پیدا نمی کنند و بنابراین الهام بخش وقایع دیگر نخواهند بود» (همان: 68). همانطور که دیده می شود، یان گِل نیز از دیدگاه شهرسازانه بر رابطه دو سویه میان زندگی روزمره و فضای شهری تاکید می کند. بنابر دیدگاه گِل، عبور از روزمرگی و شکوفایی زندگی روزمره در گرو رشد فعالیت های انتخابی و اجتماعی، و این رشد در گرو طول مدت وقایع و رخ دادن آن ها در یک زمان و دریک فضاست (تاکید بر دو مولفه زمان و مکان). جین جیکوبز نیز بر لزوم وجود اشکال ارتباطات اجتماعی، برخوردهای اجتماعی و فعال بودن مکان های شهری تاکید می کند. او وجود فعالیت های هرروزه در خیابان ها را وسیله ای برای جذب دیگران می داند و می نویسد: «فعالیت همه کسانی که خریدشان را انجام می دهند و یا اینکه تنها برای نوشیدن یا خوردن در مکانی جمع شده اند، به خودی خود وسیله ای برای جذب دیگران است» (شوای، 1386: 369) (4). او از جذابیت نگاه انسان ها بر دیگر انسان ها سخن می گوید، امری که شهرسازان و معماران از آن غافلند و به اشتباه می اندیشند که شهروندان در جستجوی سکوت و نظم هستند. او نیز مانند یان گِل اشکال کم شدتِ ارتباطات اجتماعی را سبب سرزندگی فضای شهری می داند. «به محض آن که برخوردهای جالب، مفید و معنادار بین شهروندان به روابط خصوصی کاهش پیدا کند، شهر خواهد مُرد» (همان: 370). او نیز کیفیت فضاهای شهری را در شکل بخشیدن به چنین ارتباطاتی موثر می داند و بر تنوع و جذابیت عملکردی مکان تاکید می کند. «لازم است خیابان در طول پیاده روهایش جذابیّت تعددّ فروشگاه ها و مکان های عمومی را عرضه دارد، بعضی از این مکان ها می باید در شامگاهان و شبانگاهان نیز باز باشند» (همان: 368). پانوشت: 1- Jan Gehl 2- Life Between Buildings 3- Carr. S, Francus. M, Rivlin, L.G. and Stone, A.M (1992), Public Space, Cambridge University Press, Cambridge. 4- برگرفته از نقل قول مستقیم فرانسواز شوای از کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ امریکایی» نوشته جین جیکوبز، در کتاب «شهرسازی، تخیلات و واقعیات». منابع - توسلی، محمود (1386)، طراحی فضای شهری (فضاهای شهری و جایگاه آنها در زندگی و سیمای شهری)، انتشارات شهیدی - کرمونا، متیو و استیو تیزدل(1390) خوانش مفاهیم طراحی شهری، ترجمه کامران ذکاوت و فرناز فرشاد، انتشارات آذرخش - گل، یان(1387)، زندگی در فضای میان ساختمان ها، ترجمه شیما شصتی، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۶ طرحی از یان گل؛ تاب بازی جاذبه فضای جمعی در طول چندین دهه اخیر بُعد انسانی در برنامه ریزی شهری نادیده گرفته شده است. هرچند گاهی بطور اتفاقی به آن اشاره می شد ، اما مسائلی چون افزایش پر شتاب حجم عبور و مرور اتومبیل قویاً مورد توجه قرار دارد. ویژگی مشترک تقریبا همه شهرها –فارغ از موقعیت مکانی، ماندگاری اقتصادی و سطح توسعه یافتگی شان- این است که مردم با اینکه همچنان فضای شهری را به گستردگی مورد استفاده قرار می دهند، هر روز بیش از پیش بازخوردهای ضعیف تر می بینند. در اکثر شهرهای دنیا فضای محدود، موانع ، آلودگی صوتی و هوایی، فضاهای فراموش شده و رها شده و بطور کلی موقعیت های نامطلوب برای شهروندان عادی است. این روش توسعه شهرها کارکردهای اجتماعی و فرهنگی فضای شهری را به محاصره درآورده است. کارکرد سنتی فضای شهر به عنوان محل ملاقات و تبادل آراء اجتماعی شهروندان کاهش یافته، مورد تهدید قرار گرفته و یا حذف شده است. در شهرهای زنده، امن ، پایدار و سالم پیش نیاز زندگی شهری فرصت های مناسب اجتماعی و فراغتی است. این فرصت های ارزشمند هنگامی پدیدار خواهد شد که زندگی “پیاده” تقویت شود. متاسفانه شهرهای امروز ما هم چنان بر اساس اصولی ساخته و گسترش می یابند که مقیاس را در هم می شکند. فضاهای بسیار زیادی وجود دارد که بیش از حد بزرگ و رها شده هستند و در نتیجه منظر انسانی سرد ، طرد کننده و حتی غیرقابل استفاده است. این در حالی است که سرزندگی فضاهای شهری با حضور شهروندان تحقق پیدا میکند اما همانطور که اشاره شد، خیابانها به عنوان فضایی برای گذران اوقات فراغت کمتر مورد توجه قرار می گیرند. هنگامی که صدمه وارد می شود برداشتن گام های موثر برای مداوای موقعیت ایجاد شده اغلب بسیار مشکل است؛ ساختمان ها برافراشته شده اند، درهای ورودی در محل های خود جای داده شده اند، مبلمان و تجهیزات شهری ثابت، به فضا منتقل شده اند و همه این هزینه ها قبل از اینکه کسی به خصوصیات حیاتی در نظر گرفته نشده فکر کند صرف شده اند: کیفیت مکان و مقیاس انسانی. در چنین موقعیتی، مقیاس خرد باید با استفاده از آلاچیق ها، کیوسک ها، محوطه سازی، گروه درختان، سایه بان ها، گیاهان و مبلمان، حقیقتا با چتر نجات به فضای کلان آورده شود تا به این ترتیب ابعاد فضا کاهش یابد. باید در جهت ایجاد فضای دوستانه و دست یافتنی تلاش شود؛ جایی که مردم به حضور در آن تمایل داشته باشند تا هدف سرزندگی و زیست پذیری فضا تحقق یابد. چند اصل کلی برنامه ریزی شهری پیش نیاز مهمی برای کار کردن با بعد انسانی ایجاد می کنند. یکی از این اصول ارتقاء مشارکت و تعامل شهروندان با محیط و نیز تقویت کشش ها در فضاست. بطور کلی توقف طولانی در فضای شهری باید تقویت شود؛ چرا که تعداد اندک از مردمی که زمان زیادی را در مکان صرف می کنند همان اندازه حس سرزندگی فضا را ایجاد می کنند که تعداد زیاد مردمی که زمان کمی را صرف می کنند. از میان تمام اصول و روش هایی که برای تقویت زندگی در شهرها وجود دارد دعوت مردم به صرف وقت بیشتر ساده ترین و کاراترین آنهاست.در جستجوی مبلمان شهری برای شهرها (که تاثیر بسزایی در سرزندگی، انعطاف پذیری و رونق یک فضای شهری دارد) باید انتظارات فضایی شهروندان برآورده شود. مبلمان شهری مناسب می تواند محرکی برای نوآوری باشد و فضاهای عمومی را احیا کند. یان گل (Gehl) با طراحی مجموعه ای خلاقانه از مبلمان شهری، در طراحی مکان عمومی جدید و موفق فیلادلفیا همکاری داشته است. ایستگاه خیابان سی ام فیلادلفیا در آمریکا یکی از مهمترین و شلوغ ترین قطب های سیستم حمل و نقلی شهر است که یاد و خاطرات جنبش زیبایی شهر در رابطه با زیرساخت های شهری را تداعی می کند. در طول سالها، ساختمان حس و حال و اتمسفر اصلی متعلق به خود را حفظ کرده است. (اضافه کردن تنها یک قاب سبز و ظریف برای شکوه بخشی به آن کافی بود)، اگر چه فضای شهری رو به روی آن طی چندین دهه خشک و بی روح و تقریباْ متروک باقی مانده بود و باعث اتلاف سرمایه نیز شده بود. امروزه این فضاهای متروک دوره ترقی خواهی را سپری می کنند. جای تعجب نیست که ارتباط نزدیکی بین استفاده مردم از فضای شهر، کیفیت فضای شهر و میزان توجه به بعد انسانی یک الگوی عمومی است که در همه سطوح نشان داده می شود. همانگونه که شهرها می توانند زندگی شهری را افزایش دهند، نمونه های بسیاری نیز نشان می دهند چگونه بازسازی یک فضای واحد یا حتی تغییر مبلمان و جزئیات می تواند مردم را به یک الگوی کاملا جدید استفاده دعوت کند. امروزه پروژه های راهبردی و نظری خلاقانه و پرشماری از موسسه های آکادمیک معتبر فیلادلفیا، بر روی تبدیل منطقه دانشگاهی شهر به نقطه ای کانونی و جدید برای زندگی فرهنگی و اقتصادی تمرکز دارند و سرمایه گذاری می کنند. نقطه تمرکز این دیدگاه جدید، تغییرات فضای باز جلوی ایستگاه خیابان سی ام است که به عنوانی مفصلی برای اتصال منطقه دانشگاهی و مرکز شهری فیلادلفیا عمل می کند. این طرح مانند تعدادی از طرح ها در سال های گذشته دگرگون کننده بوده است و شامل توسعه های کالبدی همراه با تلاش های برنامه ریزی شده و هدفمند برای تبدیل فضا به یک مکان بوده است. (مکانی با حیات و جاذبه بسیار) آنچه نشان می دهد فضای شهری آنقدر زنده است که به مردم امکان ملاقات بدهد “کشش” است. این نظرگاه نه تنها توانایی فیلادلفیا را در خلق مکانهایی با معانی مشترک مدنی نشان داده، بلکه مولفه های طراحی فضای شهری را در آمریکا تغییر داده است. مطالعات مربوط به شهرها در سراسر جهان اهمیت زندگی و فعالیت را بعنوان یک جاذبه شهری روشن می کنند. مردم جایی جمع می شوند که اتفاقاتی می افتد و خود به خود به دنبال حضور دیگران هستند. از این رو، از گل که دعوت شده بود تا در طراحی این پروژه نقش داشته باشد، خواسته شد تا مبلمان شهری انعطاف پذیری طراحی کند که هم به عنوان محرک نهایی فضا عمل کند و هم ابزاری برای ارزیابی شکل و ابعاد فضایی جدید سایت باشد. نتیجه آن ساخت تاب های سایه بان دار (PORCH) بود: مجموعه ای چهارده تایی از تاب های شاداب ماهونی که از سایبان های رنگارنگ استیل و پلی کربنات مات آویزان شده اند. اگر بخواهیم گونه شناسی بومی تاب های سرپوشیده آمریکا در دوره معاصر را دوباره تفسیر نماییم این است که حقیقتاْ برای یک فضای عمومی مناسب بود؛ آن (تاب) عنصری بازی گونه و لذت بخش را به پلازا معرفی کرده است؛ عنصری که مردم را دور هم جمع می کند تا احساس لذت بخش خود را به یکدیگر منتقل کنند و همچنین در تجربه تماشا کردن رضایتمندی مردم، شریک باشند. ضمنا تجربه زندگی شهری متنوع و محرک، تفریح است. صحنه هر دقیقه تغییر می کند، چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد؛ رفتارها، چهره ها، رنگ ها و احساسات. این تجربیات به یکی از مهمترین درون مایه های زندگی انسان مربوط است: مردم. این گفته هاورمال، یک شعر کهن ایسلندی با بیش از هزار سال قدمت، که “انسان بزرگترین مسرت انسان است.” بطور مختصر به بیان علاقه و میل انسان به دیگر مردم می پردازد. هیچ چیز مهمتر و جذابتری وجود ندارد. همچنین به منظور ایجاد شهر انسانی باید ساختار پایه برای یک سیاست شهری موفق وجود داشته باشد. به این معنا که فضاهای شهری خوش ترکیب و پر کشش داشته باشد که همه اشکال فعالیت را ترغیب کند: منعطف و موقت. در این راستا، تاب های سایبان دار طراحی شده به راحتی با جا به جایی جک های مخصوص، در محیط جا به جا می شوند و می توانند در سرتاسر سایت پراکنده شوند و یا به صورت توده ای بزرگ کنار هم چیده شوند. این ویژگی نیاز های متغیر و منعطف یک مکان را فراهم می کند و اجازه امتحان بی نهایت شکل فضایی را می دهد. لحظاتی پس از آنکه سایبان ها در محیط نصب شدند، شبکه های اجتماعی واکنش مردم فیلادلفیا در قبال این مبلمان را منعکس کرده و به تصویر کشیدند. هزاران عکس نشان دهنده هزاران فردی بود که تجربه هیجان تحرکات ملایم در فضای شهری را به اشتراک گذاشته بودند. این ابرازها از راحتی و لذت و نظرات کاربران مشتاق به ما یادآوری می کند که تلفیق وقار و زیبایی با فضاهای شهری از مهمترین و قابل ستایش ترین بخشهای کار ماست. حال که عملکرد این تاب ها به عنوان عامل تغییرات مثبت در عرصه های شهری نمایان شد، امیدواریم این گونه مبلمان منعطف با جاذبه قوی برای بازی و استراحت را در سطح شهرهای کشورمان ببینیم. این نتیجه که اگر فضای شهری بهتری تامین شود استفاده از فضا متقابلا افزایش می یابد، در مورد فضاهای عمومی بزرگ شهر ، فضاهای شهری منفرد ، و همانطور که در این نوشتار بررسی شد، حتی یک نیمکت و صندلی نیز صادق است. این نتیجه گیری، بطور کلی در فرهنگ ها و نقاط مختلف جهان- از جمله در کشور عزیزمان ایران- اقلیم های متفاوت و موقعیت های اقتصادی و اجتماعی متنوع نیز صدق می کند. برنامه ریزی فیزیکی می تواند الگوی استفاده را در مناطق و فضاهای شهری منفرد به شدت تحت تاثیر قرار دهد. این که آیا مردم تمایل دارند در شهر راه رفته و مکث کنند، مساله ای است که به کار دقیق روی بعد انسانی و ایجاد دعوتی پر کشش بستگی دارد. مترجم: نسیم ناجی لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۶ پنج قانون یان گل : چگونه یک شهر معرکه طراحی کنیم؟ پیشگفتار شبکهای از پیاده راهها، کوچههای باریک و کانالهای زیبا گردشگران را برای صدها سال است که به ونیز، این شهر بندری ایتالیا میکشاند. هر گوشهای را که نگاه کنید، لحظهای زمزمهٔ فعالیت مردم خاموش نمیشود. میدانها عمومی، کافههای کنار خیابان، کوچههای پیچدرپیچ و هر کنارهٔ این شهر با معماری زیبایش محل این فعالیت بیوقفه است. ونیز یا برازیلیا برای یان گل – معمار، نویسنده و شهرساز دانمارکی – ونیز تجسم شهری است که تمامی حواس ما را درگیر میکند. ونیز آن جامه فاخری است که گویا با دقت بر قامت این حیات عمومی و فردی پررونق دوختهشده است. ونیز در منتهای درجه، یک شهر دوستدار مردم است. امروزه جمعیت شهرنشین بسیار رشد داشته است. تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۶۶ درصد از جمعیت جهان به پیشبینی سازمان ملل متحد در شهرها زندگی میکنند. به همین دلیل است که ازنظر یان گل موضوع طراحی شهری دوستدار مردم بیش از همیشه از اهمیت برخوردار است. برای داشتن رشدی کافی، اقتصادی و دوستدار محیطزیست؛ برنامه ریزان، سیاستگذاران و طراحان شهری بایستی مردم را در کانون شهرها قرار دهند. نکتهای که به نظر واضح میآید؛ مگر وقتیکه متوجه شوید در شش دهه گذشته، بیشتر شهرها نه بر مبنای انسان بلکه خودرو رشد یافتهاند! برازیلیا، شهری با رشد پراکنده که بر مبنای خودرو در دهه ۵۰ میلادی بنیان گذاشته شد، انعکاسی از تجدد و پیشرفت و اوج ابداعات تکنولوژیک در زمان خود بود. شهری که عاری از زندگی عمومی در اغلب نواحی بود و به همین دلیل بیبیسی لقب «بتن آجری رنگ» را به آن داد. «گل» میگوید: آنچه ما باید مبلغ آن باشیم ساخت شهرهای پایدار، امن، سالم و زیست پذیر است. این همان موضوعی است که او در کتابهایش «شهرها برای مردم» و «زندگی در میان ساختمانها» نوشته است و نیز در مستندی با عنوان «مقیاس انسانی» که بر اساس زندگی حرفهای او ساختهشد، بیان کرده است. تحقیقات و نظریههای او منشأ الهام نسلی از برنامه ریزان و شهرسازانی قرار گرفت که میخواستند شهرها را دوباره به تسخیر انسان درآوردند. در یکی از آخرین سخنرانیهایش در «انستیتو ون آلن» نیویورک از او در خصوص اصلیترین مشکلات شهرسازی پرسیده شد و اینکه به نظر او چگونه بایستی با این مشکلات روبرو شد: ۱- به ساخت بر اساس بنزین ارزان خاتمه دهیم! ازنظر گل دو موضوع اصلی پیش روی برنامه ریزان در شهرهای معاصر سلامت عمومی و تغییرات زیستمحیطی است. «برای ۵۰ سال بهگونهای شهرها را ساختیم انگار مردم مجبورند تمام روز را در خودروها، دفاتر و یا خانههایشان بنشینند. همین موضوع به یک بحران سلامت منجر شد.» ازنظر او مشکل به در دسترس بودن بنزین ارزان مربوط میشود. بهای نازل سوخت به کشورهای توسعهیافته این اجازه را داده است که حومههای وسیعی را در اطراف شهرها توسعه دهند، بدون اینکه کسی حس کند یک جای کار میلنگد! مردم فکر میکردند حومهها زندگی مطلوبی را فراهم کرده و این روش از توسعه را بایستی همواره صحیح دانست. گل میگوید که او این وضعیت را «معماری برای بنزین ارزان» مینامد. وقتیکه دیگر سوختی در کار نباشد یا سوخت گران شده باشد دیگر ایدهٔ حومهنشینی کار نخواهد کرد. او به پژوهشی که اخیراً در «مجله پزشکی لانست» خوانده اشاره میکند. مطابق این پژوهش افرادی که در حومههای شهری زندگی میکنند از کسانی که در مرکز شهرها زندگی میکنند عمر کوتاهتری دارند، چرا که نسبت به ایشان کمتر پیاده روی میکنند. این موضوع روی پنهان سکهٔ خودرو و سوخت ارزان قیمت است. ۲- زندگی عمومی را محرک طراحی شهری قرار دهید! در سال ۲۰۰۹ میلادی کپنهاگ (پایتخت دانمارک و محل اقامت گل) برنامهای را به تصویب رساند با عنوان «متروپلیسی برای مردم» این برنامه که منبعث از افکار گل بود چشم اندازی از آنچه شهر در آینده بایستی باشد را ترسیم نمود. شورای شهر تصمیم گرفت سیاستی را در پیش گیرد تا کپنهاگ به بهترین شهر جهان برای مردم تبدیل شود. به همین دلیل سیاستهای زیر پیشنهاد شد: ما بایستی بیشتر راه برویم، بایستی وقت بیشتری را در فضای عمومی بگذرانیم و بایستی بیش از گذشته از پیلههای خصوصی خود خارج شویم. این موضوع به نفع جامعه، محیطزیست و سلامت بشری است. اینکه مردم وقت بیشتری را در فضاهای عمومی بگذرانند منجر به امنیت بیشتر فضاها و افزایش دربرگیرندگی اجتماعی میشود. در نتیجه مردم در طول روز با افراد بیشتری مواجه شده و دیگر لازم نیست از پشت صفحههای نمایشگر تلویزیون سایر انسانها را ببینند. قطعاً چنین جامعهای دموکراتیکتر خواهد بود. ۳- برای تجربیات چند حسی طراحی کنید! حواس ما به عنوان حیوانات راه رونده برای سرعتی کمتر از ۵ کیلومتر در ساعت تکامل یافتهاند. شهر خوب، شهری است که در گرداگرد بدن و حواس انسان ساخته شده باشد. در این صورت شما میتوانید از بیشینهٔ حواس خود در لمس و تجربه محیط استفاده کنید. موضوع خیلی مهمی است که برای سالیان سال خودروها آن را نقض نمودند. اگر میخواهید درک بهتری از شهری داشته باشید که انسان میتواند با آرامش تمام حواس خود را در تجربه محیط به کار ببندد، به ونیز بروید. در مقابل میتوانید در برازیلیا حواس خود را از کار افتاده حس کنید. ۴- حمل و نقل را برابرتر کنید! برابری اجتماعی چالش بزرگی در مقابل شهرهای امروز است. این چالش را میتوان محصول تقاضای روزافزون برای املاک و مستغلات و در نتیجه افزایش قیمت زمین دانست. در نتیجهٔ این روند معمولاً شهروندان کم درآمد به حاشیه شهرها رانده میشوند. ازنظر گل امکان دسترسی به حمل و نقل ارزان، مکفی و جایگزین (ن الزاماً در شکل خودرویی) رکن اساسی در ارتقای برابری در شهرها است. گل به آمار عمومی شهرها اشاره میکند. او میگوید که هر چه به حاشیه شهرها مراجعه کنید خانوارهای کم درآمدی را میبینید که سهم بیشتری از درآمد خود را به حمل و نقل اختصاص میدهند تا به طور روزانه به مراکز اشتغال در مراکز شهرها آمد و شد داشته باشند. در مقابل مرکز نشینان که اتفاقاً درآمد بیشتری نیز دارند کمتر برای حمل و نقل هزینه میکنند. همین موضوع عامل دامن زدن بیشتر به نابرابری در سطح شهرها خواهد بود. ۵- خودروها را ممنوع کنید! این موضوع که روزهای خوش اتوموبیل به پایان رسیده است دیگر یک راز نیست! در سال ۲۰۰۹ شاهد اوج استفاده از خودرو در سطح جهانی بودیم. از آن سال این روند معکوس شده و به مرور از حجم استفاده از خودرو کاسته شده است. اتوموبیل در دیترویت سال ۱۹۰۵ چیز خوبی بود. اکنون اما به هیچ عنوان استفاده از خودرو به عنوان گونه عمومی جابجایی جمعیت در یک شهر ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفری هوشمندانه نیست. ر همین جهت گل به سنگاپور اشاره میکند. جزیره کوچکی که دیگر در آن جایی برای راههای بیشتر وجود ندارد. در یک چنین شهر متراکمی شما با پیاده روی یا دوچرخه سواری با سرعت بیشتری به مقاصد خود میرسید. گل میگوید که نگران استفاده از «روشهای کهنه و قدیمی» برای جابجایی است. منظور او از این روشها استفاده از اتومبیل است. چیزی که به نظر او یک عتیقه متعلق به دیترویت سال ۱۹۰۵ میلادی است. راههای بیشتر کمکی به سهولت دسترسی نمیکنند بلکه تنها جای بیشتری برای ورود خودرو فراهم میکنند. مترجم: کاوه اسدپور - رویدادهای معماری لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۶ پاورپوینت شهرهای سرزنده برای قرن بیست و یکم یان گل که با عنوان LIVEABLE CITIES –for the 21st Century هست به موضوع برنامه ریزی شهری مردم گرا به عنوان استراتژی (PEOPLE ORIENTED CITY PLANNING AS STRATEGY) پرداخته که از لینک زیر در 39 اسلاید می تونید دانلودش کنید. دانلود پاورپوینت 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۶ پاورپوینت فضاهای عمومی - زندگی عمومی در قرن بیست و یکم توسط یان گل تهیه شده که در 115 اسلاید به صورت PDF از لینک داده شده می تونید دانلود کنید. این پاورپوینت با عنوان Public Spaces - Public Life - in the 21st Century بیشتر سعی کرده به صورت تصویری باشه و سیر تاریخی و سید اندیشه های این مسئله رو بررسی کرده و مثال های مختلفی رو برای کارش آورده. دانلود پاورپوینت 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده