Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۵ توسعههای اخیر شهری، مشکل بخش بخش بودن قاهره را که چند قرن سابقه دارد، به جای حل کردن، بدتر نموده است. الگوهای رشد شهری محدوده کلان شهری قاهره، نشان دهنده یک شهر تقسیم شده به بخشهای نامتجانس و ناهمگون میباشد. به عنوان یک شهرساز و یک فرد ساکن قاهره، متوجه شدهام که این شهر شبیه مجموعه ای از جزیرههای کوچک و مجزا از هم میباشد، که به وسیله مرزهای کالبدی سخت محدود شدهاند. دیوارها، بزرگراهها، مکانهای فرود هواپیماها و بالگردها، اماکن نظامی، اسکلههای رهاشده، پارکینگهای متعدد و زمینهای خالی، همگی تشکیل شهری را میدهند که فاقد یک انسجام اساسی میباشد. نکته مهم تر اینکه، هیچگونه عرصه عمومی وجود ندارد که جوامع گوناگون را با یکدیگر وفق دهد و در عوض، هر گروه اجتماعی به یک ناحیه جداگانه مربوط میشود. تفکیک بخشها در قاهره تاریخی طولانی از تفکیک شهری تفکیک شهری یک جنبه مداوم از تاریخ قاهره است. قاهره در دوره فاطمی (969) یک شهر محصور شده با دیوار بود که به طور اختصاصی برای نخبگان حاکم ساخته شده بود. در دوره عثمانی (1798 – 1517) هارا اصولاً یک اقامتگاه مسکونی دارای دروازه بود که یک بخش اصلی شهر محسوب میشد و مناطق مسکونی فقیرنشین در حاشیه آن قرار داشتند درحالی که بورژووازی (سرمایه داران) ثروتمند در مرکز شهر مشاهده میشدند. آن طور که جامعه شناس مصری به نام نوالالمصری میگوید: “زندگی در هارا به ویژه هارای محصور، مانند زندگی در قلمرو فردی یک شخص بود. این قلمرو، تحت نظر بود و هیچ کس از بیرون نمیتوانست وارد آن شود.” این شرایط در دوره پادشاهی مملوک ادامه یافت و امرا به دسته بندی کردن اطراف و حاشیه شهر پرداخته و خانههایشان را به وسیله باغها محصور مینمودند تا خود را از شهروندان مجزا نمایند. اخیراً شهر خدیویال (1869) که عملاً برای خارجیها و مصریهای ثروتمند طراحی شده بود، در زمینهای خالی غرب شهر قدیم ساخته شد (هرچند که بعداً محل زندگی طبقه کارگر شد). با مطالعه تاریخ طولانی قاهره، مشخص میشود که این شهر مانند یک گلدان ترک خورده است که شکافهای آن در طول قرون متمادی، در حافظه کالبدی این شهر نقش بسته است. نگاهی گذرا به تاریخ جدید قاهره نشان میدهد که این شکافها تا روزهای مدرن فعلی نیز ادامه یافتهاند. شهرهای بیابانی و مناطق محصور تفکیک شده ایده توسعه شهرهای جدید در بیابان با طرح جامع سال 1956 شروع شد و همچنان ادامه یافت. هدف از اجرای چنین برنامههایی این بود که شهرهای ساده ای ساخته شوند و شهرهای دیگری به شکل اقماری در اطراف آنها به وجود آیند. همچنین بعضی شهرها با این هدف ساخته شدند که کاملاً مسکونی باشند، در حالی که شهرهای دیگر باید کاملاً صنعتی میبودند. این طرحهای جامع شکست خوردند چون نتوانستند جمعیت پیشنهادی خود را جذب کنند. مسکن گران قیمت و زیر ساختهای ضعیف و نامناسب، مردم را از اقامت در شهرهای ساخته شده در بیابان منصرف نمود. زندگی در اقامتگاههای غیر رسمی تا حد زیادی به اینگونه شهرها ترجیح داده میشدند و تنها کسانی که از این شرایط سود میبردند، زمین خواران ثروتمندی بودند که آنها را توسعه میدادند. الشاکری توضیح میدهد که چگونه “بسیاری از شهرهای جدید دچار مشکلات شدند که دلیل آن، طرحهای سازمانی سلسه مراتبی و جداکننده طبقات درآمدی بالا، متوسط و پایین جامعه بود”. پس از فرمان رییس جمهور در 1977، دهم رمضان برای شروع این طرح در نظر گرفته شد و تقسیم مناطق به سه طبقه مجزا (به ترتیب طبقه بالا، طبقه پایین و طبقه کارگر ماهر) انجام گرفت. با در نظر گرفتن چند دهه مشکلات آشکار و بدیهی که از این برنامهها انتظار میرود، میتوان درسهای زیادی از این شکستها فرا گرفت. در واقع این شکستها تا دهه 1990 ادامه یافتند. شهرهای بیابانی کم جمعیت یک تغییر نئولیبرالی (روشن فکرانه) در برنامه ریزی شکست خورده در طول چند دهه گذشته، سیاستهای اقتصادی روشنفکرانه باعث افزایش جوامع نخبگان گردید که اکثراً در حاشیه منطقه قاهره بزرگ در جوامع جدید شهری قاهره جدید و ششم اکتبر ساکن شدند. جوامع محصور به جذب طبقه خاصی از ثروتمندان مصر پرداختند که عمداً خودشان را از سایر ساکنین قاهره جدا مینمودند. در اقدامی برای اجتناب از شلوغی و داشتن خلوت و امنیت، ساکنان این خانههای محصور، به گسترش روابط “فاصله فضایی” با محیط زیست شهری پرداختند. آنها بی نیاز از خدمات موجود در مناطقی بودند که در آنها زندگی میکردند چون برای تأمین نیازهای روزانهشان، از خودرو استفاده مینمودند. توزیع فضایی مناطق مختلف در قاهره دیوارها، حصارها و بیابانهای بی حاصل، این گروه ثروتمند را از شهر و جامعه بزرگتر جدا نموده است. این وضع، اثر مهمی بر نظریه دوگانگی “آنها و ما” داشته و باعث گسترش بیشتر محرومیتهای اجتماعی در قاهره شده است. جوامع محصور در حال ساخت روی دیگر سکه وقتی جوامع محصور در فقدان شدید خانههایی که افراد فقیر بتوانند از عهده خرید یا اجاره آنها برآیند، رشد نمودند، این جریان باعث رشد مهاجرت از روستا به شهرها شده و افراد تازه وارد در مناطق نامناسبی ساکن شدند (مثل حاشیه شهرها، خطوط راه آهن، خطوط قطارهای زیر زمینی، بزرگراهها، کانالهای سیل، مسیلها، و دامنههای شیب دار). این گسترشهای بدون برنامه در شهرها باعث گسیخته شدن تداوم فرم شهرها شده و این وضع موجب از بین رفتن روستاها و حومه شهرها گردیده و بخشهای مختلف شهر را به شکل قسمتهای جدا از هم درآورده است، به جای آنکه بخشی از یک سیستم شهری بزرگتر باشند. همچنین راندن مردم فقیر به حاشیه شهرها موجب رشد قارچ گونه زمینهای خالی و بی استفاده در مرکز شهر گردیده است. این فضاهای گم شده، علامتی برای محیطهای شهری بد شکل و بد طراحی شده هستند. اتصال از بین رفته، دلیل اصلی برای عدم سرمایه گذاری و جداسازی اجتماعی میباشد که بر شهر حاکم شده است. تفکیک بخشها در قاهره تحلیل دسترسی فضایی قاهره نشان میدهد که بسیاری از مناطق غیر رسمی، به طور کامل از بافت گسترده شهری خود جدا شدهاند. به عنوان مثال سکونتگاه غیر رسمی مانشیت ناصر، با اینکه در مجاورت مرکز شهر قاهره قرار دارد، از این قسمت مجزا شده است که این به دلیل موانعی مثل بزرگراه اتواستراد، گورستان و جاده صالح سلیم میباشد. در این مثال، یک بخش جغرافیایی پر از تپه، موجب ایجاد یک شبکه پر پیچ و خم خیابانی با بن بست های فراوان شده است. یک نمونه قابل توجه دیگر، منطقه ازبت النصر است که در تقاطع بزرگراههای اوتواستراد و جاده حلقوی (جاده رینگ) قرار دارد. در اینجا گورستانها و زمین های بایر، منطقه مسکونی را محاصره کردهاند و آن را از بخشهای مجاورش جدا نمودهاند. تشخیص این موانع کالبدی و فاصلهها باید به عنوان گام اول برای ساختاربندی مجدد شهر انجام شود. افرادی که ساکن این مناطق نیستند، تشویق میشوند که از فضاهای موجود، حداکثر استفاده را بنمایند تا این موانع برچیده شوند. بهبود اتصالات بدین طریق، موجب ایجاد الگوهای جنبشی جدیدی میشوند که در اقتصادهای نوین به وجود میآیند، باعث تشویق سرمایه گذاریها میگردند و بنابراین “چرخه بافضیلت” بازسازی را تحریک میکنند. جمع نمودن مردم در کنار هم قاهره یا به این شکل درآمده یا احتمالاً همیشه به این شکل بوده است؛ همانند موزاییکی تکه تکه از مناطق محصور ثروتمند، بسیار فقیر و هر گروهی که در میان این طیف قرار میگیرد. بخش بندیهای اجتماعی فضاهای شهری و ناپیوستگی توسعه شهری، باعث ایجاد تفاوتهای شدید اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی در قاهره شده است. تحقیق درباره دلایلی که به ایجاد چنین شرایط فضایی ضعیف میانجامند، موجب معکوس شدن دور باطل نزول شهری آشکار در شهر خواهد شد. تفکیک کالبدی، حقوق اصلی مردم در شهر را انکار میکند، همچنین باعث رو به زوال رفتن شهر به دلیل جدا بودن بافت اجتماعی آن به عنوان رگهای حیاتی شهر خواهد شد. برای اصلاح این وضع ناهنجار، این مرزهای جداکننده باید برداشته شوند و فاصلههای ناعادلانه و غیر منطقی باید پر گردند. منبع: سایت آقای شهردار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده