Tamana73 28831 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۵ عطیه یه دیماهی تمام عیاره.... فوق العاده باحال و خوش ذوق..... در یه کلام میتونم بگم خیلی خانومه خیلی... اصلا کلا دیماهی خیلی خیلی زیاد با حال هستن. شماام یه دی ماهیه آقایی...:) ممنونم که لطف کردی کردی و اومدی. ممنونم از تحلیلت:) مچکرم آقا جاوید خوشحال شدم تشریف آوردید. 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۵ آدم سپید و سیاه و خاکستری رو با هم داره... بسته به عینک روی چشممون می تونیم قضاوت کنیم... البته آدم از وقتی که کنتور آشنایش با یک نفر شروع می شه...بالاخره از ماه عسل دوستی و خوبی ها و شیرینی ها و رودربایستی های اولیه می گذره و تو کیلومتر های 10 هزار به بعد شروع می کنه نقاط ضعف طرف مقابل رو ببینه... من از کیلومتر 10 هزار هم گذشتم... والا ندیدم غیر خوبی از عطیه ی عزیز... انسان با مسولیتی هست... چه اون موقع که کاربر بود..و چه موقعی که مدیریت داشت تو تالار در کنار سامیار عزیز...بعد که جانشین خلف ایشون شد...و بعد هم که جانشین خلف مینا خانوم یوسفی شد... در همه ی موارد مسولیت پذیری رو در ایشون می شه دید... اون زمان که بعد از مدت ها شماره ی جدید مجله ی معماری رو با کمک دوستان دیگه کلید زد...فهمیدم که اعتماد به نفس کارهای بزرگ رو هم داره...فقط نیاز داره که تنها نباشه...کاری که منِ کمترین هم سراغش نرفتم ولی ایشون و دوستانشون رفتن... از یک وقتی هم خیلی خوب شروع کردن به نوشتن...خیلی خوب... من نوشته هایی که سر و تَه دارن رو دوست دارم... هر روزمرگی ارزش نوشتن و تعریف کردن نداره...ولی ایشون روزمرگی هایی رو می نویسه که نکته توش هست... حس میکنم همینی هست که هست...و این به آدم احساس اعتماد به طرف مقابل می ده... می دونین که در فضای مجازی اعتماد یک گزینه ی سیاه تا خاکستری هست... و اعتماد کردن سخته... ولی نوشته های ایشون این اعتماد رو حداقل به من داده... احساساتی باش همین جوری عطیه جان...لطافت جنس جماعت خانوم به همین احساسات هست... جوری که من زور بزنم تا با احساس بنویسم...شما خمیرمایه اش براتون اماده اس... مهربون باش همین جوری بدون حد و مرز....بدون ترس از اینکه سو استفاده کنن...آدم نباید بدهکار خودش باشه... چون سانسور کردن خود از ترس دیگران... روز به روز محبت و محبت کردن رو کوچیک و کوچیک تر می کنه... برات انرژی فراوان آرزو می کنم...چون این مسولیت انرژی فراوان می خواد... . . . همین قد از دست من بر می اومد... زیاد از دستتون براومده و به دل نشسته مهندس.... سلام.... بعد از یه مدت طولانی وقت کردم جواب تحلیلی که به جرات میتونم بگم بهترین بود رو بدم که البته بقیه دوستان جای خود دارن و یه استاد یه معمار جای خود.... سعادتی شد فک کنم...زیر آسمون شهری جوابتون بدم که واس من لذت بخشه شاید برای شماام همینطور باشه...."تبریز" کیلومتر من خراب شد وقتی جواب همه احساساتم با خنده و بعضی وقتا تمسخر داده شد... با هرکس هرجور رفتار کنیم همونطور جواب میگیریم...شک نکنید اعتماد دوطرفست....توی فضای مجازی....تو این دنیایی که آدماش جز تمسخر هیچی بلد نیستن.... خدا انقدر بزرگه که میدونم و شک ندارم جواب این احساساتی که خودش داده بهم و رو این همه بد جواب میدن خدا یه روز و یه جایی طوری جواب میده که سربلندم کنه...این لذت بخشه که خدا میبینه احساساتی که کنترل نمیشه جوابش دل شکستن میشه ولی باز ادامه داره حتی بیشتر از قبل.... اولش خواستم نقل بگیرم و بگم جوابتون تو پ.خ میدم...ولی پشیمون شدم خواستم خیلیا ببینن وقتی میگن احساساتت زیاده به خداوندی خدا که خودش میبینه دست خود آدم نیست...حتی جاهایی که جوابش دل شکستن باشه اصلا ناراحت نمیشی... امیدوارم کسایی که خدا بهشون بیش از اندازه میده قدرشون بدونن....میشه بعضی وقتا کسایی بد جوابشون میده ولی صبری ک خدا بهت به ازای همون چیز زیاد میده قابل ستایشه و خدا یه جایی ک خودتم نمیفهمی هواتو داره.... تا الان از این احساساتی که همه میگن زیاده هیچ چیز خوبی نصیبم نشده بود جز تحلیل شما و آقا ناصر ولی همین که میدونم خدا میبینه یه طوری جوابم بالاخره میده راضی ام.... سام مهربان.... شما انقدر خوبی که تعریفاتون همشون خوتی:)"باحال شد جمله" همه اون کمکا واس مجله و سامیار وظیفه بوده...خوشحالم حتی 1نفر راضیه.... زیاد حرف زدم؟:/ تا عمر دارم مهربان خواهم بود با همون احساسات....شک ندارم یه روزی یه جایی یه نفر شاید قدرشون بدونه.... سام مهربان ممنونم این همه وقت کذاشتی و تایپ کردی از اولین روز گفتی و تا امروز.... ارزش این تحلیل خیلی زیاده برام.... هرجای آسمون خدایی دلت شاد تنت سلامت. یه دنیا ممنونم. تشکر کمه. مچکرم. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده