masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ در سراسر کويرها و صحارى تحت هرگونه شرايط اقليمى که سرنوشت زندگى را براى انسان يا هر موجود زندهاى تعيين مىکند فقط آب است، در چنين شرايطى يعنى کمبود آب و عدم وجود گياه خصوصاً جنگل که عامل مهمى در زندگى انسان بهشمار مىرود در کويرها بهکلى منتفى است. زندگى در اين مناطق بستگى تام به ميزان باران يا به مقدار آبى دارد که در اختيار او قرار گرفته، عدم ثبات در مقدار باران و موجودى آب سکونت انسان را دچار تزلزل ساخته است. آب فقط در بعضى نقاط پيدا مىشود و بهزودى از بين مىرود، بارانهاى ناگهانى در مجارى موقت صحارى باعث نمو بعضى از گياهان مىگردد که موجب دلگرمى ساکنين اين نواحى مىشود ولى چون بهزودى از بين مىرود سکونت دائمى را برگرد اين مجارى به مخاطره مىاندازد. جمعيت نسبى در چالههاى ايران بين ۵/۱ تا ۵/۲ نفر در کيلومتر مربع مىباشد، اگر جمعيت نسبى ايران حدود ۲۰ نفر در هر کيلومتر مربع باشد (آخرين سرشمارى ۱۳۵۵) کمبود جمعيت را در چالههاى داخلى مىتوان ناشى از نامساعد بودن شرايط زيست در اين نواحى دانست، نه تنها رشد جمعيت در اين مناطق بسيار کم است بلکه بهعلت نامساعدى اقليم و عدم قدرت بازدهى زمين ساکنين روستاى سيف در کناره لوت و مزرعه آخوند در کوير ابرقو هر دو بهعلت شرايط نامساعد طبيعى ناچار به مهاجرت شدند و ديگر مراجعت نکردند تا جائىکه مزرعه آخوند هماکنون خالى از سکنه است به همين علت است که تجمع انسان در مناطق خشک و صحارى و کويرها وابسته به چشمهها و نقاطى است که داراى آبهاى زيرزمينى مىباشد. غالب روستاهاى حواشى کويرها يا روستاهاى جزيرهاى از آب قنوات که عموماً بازدهى زياد ندارند و يا از آب چاههاى نيمه عميق وسيله چرخهاى دستى استفاده مىکنند. چون آب يکى از عوامل محدودکننده زندگى روستائى است کمبود آب در نظام اجتماعى روستائيان اثر مىگذارد، نسقهاى زراعى اکثراً بر پايه آب استوار است. براى تقسيم آب روشهاى مختلفى در روستاها وجود دارد و مقدار آب با تعداد نسق و مزارع در يک دوره گردش ۶ تا ۱۸ روزه متناسب مىباشد. بهعلت کمبود آب در روستاهاى کوير سعى مىشود از حداقل آب حداکثر استفاده بهعمل آيد از اينرو اولاً مزارع بيشتر در مظهر قنات احداث مىگردند در ثانى قطعات زمين را در مزارع براى صرفهجوئى آب بهصورت ”کرت“ در مىآورند. در مورد نوع کشت گرچه بهطور کلى بهعلت دور بودن و بسته بودن روستاها کمتر به نکات علمى و مثبت توجه مىشود معالوصف بعضى از روستاهاى حواشى کوير که تجربه بيشتر دارند به کشت گياهان و نباتاتى دست مىزنند مانند انگور يا گياهان با ريشه عميق که احتياج به آب کمترى داشته باشند. باد از عوامل بازدارنده توسعه کشاورزى در اين منطقه است همانطور که در مشخاصات اقليمى چالهها گفته شد بادها عموماً حامل ماسههاى نرم و شنهاى روان مىباشند اين بادها در حين حرکت ماسهها را با خود حمل کرده و در مسير خود در چاههاى قنوان ريخته جريان آب را قطع مىکنند و موجب خشک شدن تدريجى قنوات مىگردند و از طرفى اين ماسهها وسيله باد بر سطح کشتزارها ريخته شده يا با ضربهزدن بر ساقه و جوانههاى گياهان قدرت رشد آنها را از بين مىبرند يا با ريختن بر روى کشتزارها و مدفون ساختن کشت رويش گياهان را مختل مىسازند و هر ساله خسارات زيادى از اين طريق بر پيکر اقتصاد روستائى روستاهاى پيرامون کوير وارد مىآورند. اين زيانها بيشتر متوجه محصولاتى است که فصل رويش آنها با فصل حرکت شنها همزمان مىباشد. براى جلوگيرى از زيان خطرات ناشى از باد ايجاد بادشکن و يا کشت محصولات خارج از فصل حرکت ماسهها مىباشد. بهطور کلى در کويرهاى داخلى ايران بر اثر آب و هواى خشک و غيرمتعادلى که دارد زندگى مشکل و کارهاى اصلاحى پر زحمت و گرانقيمت است. بيشتر راههاى اين ناحيه با شتر که حيوانى است پر طاقت و متحمل چند روز پياپى تشنگى طى مىشود و غالباً براى اينکه در راه گرفتار بىآبى نشوند آب چند روز را در مشکها که از پوست بز تهيه شده همراه برمىدارند و در ميان مردم آن اين جمله که ”در عبور از کوير جان انسان در پوست بز است“ از عبارت متعارفى است. آبادى در اين نواحى منحصر است به چند ”واحه“ و وجود آنها هم از اثر زايش اتفاقى چشمههاى آب يا حفر قناتى است که زندگى را بر گرد آنها ممکن ساخته است. اگر جلگههاى حاصلخيز خوش آب و هوا و مناطق جلگهاى قابل سکونت را بهعنوان مثالبه قطب مثبت تمدن تشبيه کنيم بيابانها و کويرهاى عريان حکم قطب منفى آن را خواهند داشت بدين معنى که نواحى اول طبعاً جالب انسان هستند و از همه جهت وسايل معيشت را فراهم دارند در صورتىکه اراضى نوع دوم بهعلت فقدان اين وسايل مردم را از خود دور مىسازند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده