fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ انا لله و انا الیه الراجعون اگه به حسب یه شوخی یا هر چی , یکباره ببینید که اعلامیه فوت شما با تمام زوایای صحیح به در و دیوار محل زندگیتون چسبونده شده , چه حالی و چند تا حال بهتون دست میده ؟ 3 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ راستش من این کار رو با دوستم دوره دبیرستان برای یه بنده خدایی انجام دادیم :icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ راستش من این کار رو با دوستم دوره دبیرستان برای یه بنده خدایی انجام دادیم:icon_pf (34): نتیجه شم بگو خوب . 2 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ نتیجه ش ویران کننده بود پدرش مسافرت بود برگشته بود و سر طبح دیده بود اعلامیه ی بچه ش چسپیده به دیوار زده بود تو سرش همونجا فشارش افتاد:| نای رفتن به خونه نداشت زنگ زده بود اومدن پایین دیدن وسط کوچه افتاده زمین و زار میزنه گفته بود بچه م کجااااس:icon_pf (34): 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ نتیجه ش ویران کننده بودپدرش مسافرت بود برگشته بود و سر طبح دیده بود اعلامیه ی بچه ش چسپیده به دیوار زده بود تو سرش همونجا فشارش افتاد:| نای رفتن به خونه نداشت زنگ زده بود اومدن پایین دیدن وسط کوچه افتاده زمین و زار میزنه گفته بود بچه م کجااااس:icon_pf (34): :hapydancsmil: 2 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ الان به شدت نادمم ولی خب حقش بود 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ الان به شدت نادممولی خب حقش بود حقش بود ؟ 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ اره خخخخ انتقام گرفتیم موضوع داره شیرین تر میشه . انتقام چی و چرا تا این حد وسیع و وحشتناک ؟ 1 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ موضوع داره شیرین تر میشه . انتقام چی و چرا تا این حد وسیع و وحشتناک ؟ خوب اون هم به همین شیوه مشابه منتهی با دوز کمتر حال دوستمو گرفته بود این نقشه پلید هم به سر من زد و ا زاونجایی که پرینتر داشتم رفتم و یه دونه آگهی ترحیم طراحی کردم و زدم در خونه شون :| حساب کار دستش اومد 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ منم یه خاطره البته نه تو این روال , از اعلامیه مجلس ترحیم دارم . یه رفیقی داشتم که سر یه کار مشارکتی , مبلغ درشتی رو بالا کشید و سهم منم همینطور. من هر کاری کردم نتونستم حقم رو بگیرم و باهاش قطع رابطه کردم و حتی از محله اونام رد نمیشدم. یه روز تو یکی از پاساژ های مرکز شهر رفته بودم وسائل کامپیوتر بخرم که یهو دیدم اون سمت پاساژ یه اعلامیه زدن که به اسم و فامیل همین دوستم بود. باورم نشد که خود اون باشه . پیش خودم فک کردم برم اون اعلامیه رو وردارم ببرم بزنم در خونه شون که بیاد ببینه و یادش باشه که بالاخره یه قیامتی هم هست و بترسه و بیاره پول منو بده. جلو تر که رفتم دیدم اعلامیه خودشه و ادرس منزلش هم درست همونه. خلاصه هیچ کاری نکردم و بعد ها بخشیدمش و اون پولم حلالش کردم . 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ نتیجه ش ویران کننده بودپدرش مسافرت بود برگشته بود و سر طبح دیده بود اعلامیه ی بچه ش چسپیده به دیوار زده بود تو سرش همونجا فشارش افتاد:| نای رفتن به خونه نداشت زنگ زده بود اومدن پایین دیدن وسط کوچه افتاده زمین و زار میزنه گفته بود بچه م کجااااس:icon_pf (34): وای .. خوبه نیومدن خفت کنن 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ من اصلا از این شوخی ها خوشم نمییاد چون برای خودم جدی پیش اومد.. نه وشوخی/ لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ وای .. خوبه نیومدن خفت کنن کم سن و سال بودیم دبیرستانی بودیم عقلمون نمیرسید خوب و بد رو تشخیص بدیم وگرنه هیچ وقت همچین کاری نمیکردیم 3 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ کم سن و سال بودیم دبیرستانی بودیمعقلمون نمیرسید خوب و بد رو تشخیص بدیم وگرنه هیچ وقت همچین کاری نمیکردیم یعنی دبیرستانی ها ؟ 1 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۵ اینکارو خودم سال 85 با خودم کردم و پرای رفقا ریخته بود و باید هم باور میکردن همه وقتی چند سال بعد یهو تو محل ظهور کردم داستان شد و تا غروب یک جماعت دنبالم میکردن و نیت کرده بودن خفم کنن دو تا از دوستای خیلی صمیمیم بدجور به هم ریخته بودن وقتی خودمو کشتم و حق داشتن یهو قاطی کنن 4 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ علامیه که نبود ولی رفته بودیم امام زاده قبرارامی خوندم یهودیدم اسم منونوشته ! نه ناراحت شدم نه ترسیدم فقط برام جالب بود 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده