masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۵ بازیهای محلی استان آذربایجان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مجموعه بازىهاى استان آذربايجان عبارتند از: آت اويناماق (بازى با اسب چوبي)، آتدرماى معمولي، آتدى تودي، آدقوپما، آرداووردي، آشيرما (کشتى محلي)، آشيق، آل آقاجه، آلدى قاچدئى (نوعى توپبازي)، آى قراقوش سالماير، قان اولار، سالسون يره قانوه غلتان اولار، آى نهنه قوردى قوردي، آيها ويونى (بازى خرس)، اتگهداش قويدي، ارمنى جيزلقى (لىلى ارمني)، ازلى لجه، اسبوجبازي، استاد شاگرد، استوپ، الاکلنگ، الداش قويدي، انزلي، انگشت، اوزوک، اوزوک، اوزون آتدرما، اوستوند، کيمين الي، اوشدى اوشدى (پَرپَر)، اوغلو (عروسکبازي)، اويناماق، اهلکىملا، اياقخانه، ايپگچهى (طناب رد شد)، اينه!اينه! (سوزن!سوزن!)، باليق منده (ماهى در دست من است)، بشداش (پنج سنگ)، بليخ (آسمان جُل)، بنبنوشه (بنفشه)، پرواز پرندهام، پشتک گشتي، پل آغاجى (چوببازي)، پولونج آغان (الک دولک)، پيتبازي، پيشکقاشدي، پيل دسته، تيپک دوگوش، توپ توتدى (توپ گرنت)، توپ چرخي، توپ عربي، تولاما، جفت المنده، جوجه گوزى (چشم جوجه)، جوزمره، جولاتوتما، چلنگ آغاج، حمام - حمام، خالا (عروسکبازي)، خروس خروس، خيمخيم، داشقاجان، درمانچى بابا، دگمهبازي، دگيرمان، دگيرمان (آسياب، آسياب)، دونبالاپستان، ديواراووردى (به ديوار زد)، زوبول داق (سرسره بازي)، سُت صاغدي، سوزن سوزن، شانه قايم کردن، شترسواري، شکرپنير، عويما آغاج (پرتاب کردن چوب به هوا)، قاچيرتدي، قدىقدي، قلعهقلعه، قول توتما، قهرمان بازي، کبابکباب، کر، کشتى محلي، کوف (تاببازي)، کوکبازي، گوتى بورکووى ويرمنى (کلاتو وردار منو بزن)، گوزوباغليجى (چشمبسته)، گولگول (گل يا پوچ)، گيزلنپاچ (قايم موشک)، ماتيلوس، مازالاق سالماق (فرفرهبازي)، مجسمه، ناناقجي، نجات، هفتسنگ، يواروخ (مىشوئيم)، يوزپلنگ، يولدان گون هاردان چيخدى (آفتاب از کجا درآمد) و ... آتدرماى معمولى (مرند)يکى از بازيکنان داوطلب مىشود که به حالت دولا به ايستد. به اين بازيکن قلدان قسير مىگويند. در نزديکى او کپهاى خاک مىريزند. ابتدا سردسته روى کپهٔ خاک جفت زده و از روى قلدان قسير مىپرد و در آن طرف فرود مىآيد. پس از آنکه همهٔ بازيکنان پريدند، قلدان قسير جاى خود را تغيير مىٔهد و به محلى مىرود که سردسته در پرش خود فرود آمده است. بههمين ترتيب بازى ادامه پيدا مىکند و در هربار، قلدان قسير جاى خود را عوض مىکند. اين روال تا زمانى که يکى از بازيکنان نتواند از روى قلدان قسير بپرد ادامه مىيابد. وقتى کسى از پريدن بازماند او بايد جاى قلدان قسير خم شود و قلدان قسير به بازى برگردد. بهخاطر داوطلب شدن به او اين امتياز داده مىشود که تا آخر بازى بپرد، حتى اگر در بعضى از پرشهاى خود موفق نشود. آشيرما (کشتى محلي) (خوي)کشتىگيران با نرمش که همراه با نواختن ساز و دهل است، کار خود را شروع مىکنند. پس از نرمش و گرمشدن، داور که يکى از پيشکسوتان است، کمربند آنها را آزمايش مىکند تا محکم باشد. برنده فردى است که بتواند کمر حريف خود را گرفته و او را بلند کند و به زمين بزند. آىقراقوش سالما يره قان اولار سالسون يره قانوه غلتان اولار (خلخال)(اى پرندهٔ سياه به زمين نينداز خون بهپا مىشود، اگر به زمين بىاندازى در خون خود غلتان مىشود)بازيکنان به دو گروه مساوى تقسيم مىشوند و محلى را در فاصلهٔ ۴۰ - ۵۰ مترى از زمين بازى خود بهنام محل 'رفع خطر' تعيين مىکنند. سپس بازيکنان يکى از دو گروه با توافق يکديگر يا براساس قرعهکشى خم شده و دستهاى خود را روى زانو قرار مىدهند. گروه ديگر بر پشت آنها سوار شده و در حالىکه شعر 'آى قراقوش ... سالسون يره ...' را مىخوانند، توپى را که در دست دارند به يکديگر پاس مىدهند. هرگاه توپ به زمين بىافتد، نفرات سواره پائين آمده و خيلى سريع خود را به محل 'رفع خطر' مىرسانند. در اين حين نفرات خم شده توپ را برمىدارند و سعى مىکنند آن را به يکى از افراد گروه مقابل خود، قبل از اينکه به نقطهٔ 'رفع خطر' برسد، بزنند. در صورت موفقيت، جاى دو تيم عوض مىشود و غير اينصورت با همان وضعيت قبل، بازى را مجدداً ادامه مىدهند. ارمنى جيزلقى (لىلى ارمني)در اين بازى شکلى هشت خانه شبيه خاج (صليب) مىکشند و بههمين دليل است که اين بازى را لىلى ارمنى مىخوانند. پس از خانههاى هفت و هشت، نيمدايرهاى رسم مىکنند که آن را جهنم مىخوانند. در اين بازى با وجود استفاده از سنگ براى پرتاب به خانهها، سنگ را با پا نمىزنند و سنگ در هر خانهاى که بىافتد از روى آن خانه مىپرند. بازى از خانهٔ اول شروع مىشود و در خانهٔ هشتم پايان مىيابد. آخرين مرحله جهنم است که بازيکن بايد سعى کند سنگ او به جهنم نيفتد. وقتى او به خانهٔ هشتم رسيد، بايد از روى جهنم بپرد. اگر موفق شد از همان جا بايد سنگ را دوباره به خانهها بىاندازد. در صورت موفق شدن برندهٔ بازى است. انگشت (لىلى حوضک)در اين بازى دو نفره يکى از دو نفر انگشتان خود را باز مىکند و ديگرى انگشت شست او را گرفته و مىگويد:- بيائيد برويم دزدي.انگشت دوم مىگويد: کو نردبان؟انگشت سوم مىگويد: نردبانى بزرگتر از اين؟!انگشت چهارم مىگويد: کار خوبى نيست، انصافى هست، مروتى هست!انگشت پنجم در حالىکه اداى چهارمى را درمىآورد و مسخرهاش مىکند، مىگويد: برو، برو. اوشدى ، اوشدى (پَر - پَر)بازيکنان دور هم مىنشينند و يک نفر را بهعنوان استاد انتخاب مىکنند. استاد از همه مىخواهد انگشت سبابه خود را وسط بازى بگذارند. سپس استاد مىخواند: اوشدى اوشدي، قوش اوشدى (پَر، پَر، کلاغپر) و بچهها دست خود را بالا مىبرند. استاد نام پرندهها يا غير پرندهها و اشياء مختلف را مىبرد و بچهها دستها را بالا مىبرند. کسى که دست خود را در زمانى بالا ببرد که استاد نام شيء يا غير پرندهاى را اعلام مىکند، سوخته است و بايد از بازى کنار برود. باليقمنده (ماهى در دست من است) (مياندوآب)تمام بازيکنان که همگى از شناگران ورزيده و پرنفس هستند، داخل آب مىروند. يکى از آنها مىگويد: 'باليقمنده' . ديگران سعى مىکنند او را تعقيب کرده و دست خود را به او بزنند. او نيز مىتواند هنگام گريز، زيرآبى رفته و بقيه را مجبور کند زير آب، او را جستوجو کنند. بازيکنى که دست خود را به او بزند، بلافاصله اعلام مىکند: 'باليقمنده' و اين بار همگى به دنبال او مىروند و تا هر زمان که بخواهند، بازى را بههمين شکل ادامه مىدهند. بشداش (پنج سنگ)در اين بازى نياز به ۱۰سنگ براى هر نفر است. بازيکنان سنگهاى خود را روى هم مىريزند. يکى از آنها همهٔ سنگها را در مشت خود گرفته و به هوا پرتاب مىکند. در اين فاصله پشت دست خود را زير سنگها نگاه داشته و هنگامى که سنگها روى دست او قرار گرفتند، دوباره آنها را به هوا مىاندازد. اينبار هنگام فرود آمدن، سنگها را در مشت خود مىگيرد و سعى مىکند تا جائى که ممکن است تعداد کمترى سنگ بر زمين بريزد. سپس سنگهاى مشت خود را مىشمارد. اگر تعداد آنها فرد باشد، بازنده و در غير اينصورت برنده مىشود و بهعنوان جايزه، نصف سنگهاى مشت خود را براى خود کنار گذاشته و بقيه را براى دور بعدى بازى مىگذارد. پولونج آغان (الک دولک)ابزار اين بازى يک چوب بلند، يک چوب کوتاه است. چوب کوتاهى روى دو سنگ قرار مىگيرد. يکى از بازيکنان با چوب بلند به زير آن مىزند. بازيکن ديگر بايد سعى بکند آن را در هوا بگيرد. اگر موفق شد جاى دو بازيکن عوض مىشود. اما اگر موفق نشد چوب کوتاه را برمىدارد و شعرى مىخواند که کلمهٔ آخر آن به هو ختم مىشود. در اينجا بايد هورا بکشد و بهطرف محل چوب بزرگ و سنگها بدود، بدون آنکه نفس تازه کند. اگر موفق شد که خود پرتاب بعدى را انجام مىدهد، اگر نتوانست از بازى کنار مىرود. منبع: ویستا لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده