Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۵ شما هم چیزی را که من در اینجا می بینم، می بینید؟ آنها خیلی با هم متفاوتند. این واقعیت دارد، دوچرخه ها مانند خودروها نیستند و خودروها نیز همانند دوچرخه ها نیستند و همچنین دوچرخه ها و خودروها مانند افراد پیاده نیستند. با اینحال وقتی به دوچرخه ها و خودروها توجه می کنیم، تفاوت های قانونی بین آنها، به اندازه کافی واضح نیست. اکثر شهرها، دوچرخه ها را به عنوان وسایل نقلیه، دسته بندی می کنند بنابراین، دوچرخه سواران، رانندگان وسایل نقلیه محسوب می شوند. و این بدین معنی است که: قوانین خودروها در مورد دوچرخه ها صدق می کند. بنابراین اگر دوچرخه سواران تا این حد با رانندگان خودروها و افراد پیاده، فرق دارند، چرا قوانینی که مربوط به خودروها هستند، در مورد دوچرخه ها نیز اعمال می شوند؟ حتما دلیل موجهی وجود دارد که ممکن است بی نظمی کامل که بعدها پیش خواهد آمد. اگر قوانین کلی حاکم بر رفتار دوچرخه سواران، تا حد زیادی مانند قوانین مربوط به خودروها باشد،بعضی قوانین مربوط به خودروها وجود دارند که واقعا نباید در مورد دوچرخه ها بکار گرفته شوند و قوانینی وجود دارند که احتمالا برای دوچرخه ها مناسبتر خواهند بود. واقعیت این است که دوچرخه سواری در حال افزایش است و گزارشات متعددی نشان می دهند که سهم استفاده از دوچرخه، رو به فزونی می باشد و هر چه بیشتر درباره آمارهای ارائه شده، آگاهی پیدا کنیم، باید بیشتر انتظار داشته باشیم که استفاده از دوچرخه گسترش یابد. ما در حال ورود به دوره ای هستیم که دوچرخه سواری و پیاده روی، به عنوان بخش های مهمی از چشم انداز کلی حمل و نقل، در حال افزایش می باشند و به همین دلیل باید به تدوین قوانین و هنجارها و حقوقی بپردازیم که به روش های گوناگون کمک می کنند وسایل نقلیه مختلف با هم استفاده شوند، یعنی حرکت کردن با هم با استفاده از روش هایی که برای همه ایمن و کارآمد و خوشایند باشد. تا وقتی که جاده های ما به شکل فعلی ساخته می شوند و تا زمانی که دوچرخه سواران در جاده ها با رانندگان خودروها شریک هستند، نیازمند قوانین خاصی برای رعایت متقابل هستیم که تا حد زیادی آشکار هستند. ولی ما نیاز داریم تفاوت های اساسی بین این دو را تشخیص داده و شناسایی کنیم و قوانینی را تصویب کنیم. ما باید به ارزیابی وضعیت دوچرخه سواری در زمان مناسب اقدام کنیم و بطور عاقلانه و منطقی به محاسبه ایمنی و طراحی سامانه رفت و آمد دوچرخه ساواران اقدام نماییم به طوری که کاملا اجرایی باشد. بعضی شهرها در این مسیر حرکت کرده اند و به ارائه قوانین خاص برای دوچرخه سواران پرداخته اند ولی این قوانین، اغلب نامناسب هستند و باید بهینه تر گردند. این خطر وجود دارد که از سوی دوستان دوچرخه سوار، مورد سرزنش قرار گیریم، فهرستی از قوانینی تهیه شده است که فکر می کنم باید مورد استفاده قرار گیرند و در صورت عملی شدن این قوانین، به اصلاح بیشتر دوچرخه سواری در سامانه حمل و نقل کمک خواهد شد که عبارتند از: قوانین دوچرخه سواری: قانون اول : این موضوع باید روشن شود که دوچرخه سواران باید در مسیر رفت و آمد خودروها حرکت نمایند یا خیر. باید دلیل مناسبی ارائه شود زیرا این روش هم برای دوچرخه سواران و هم رانندگان خودروها ایمن تر است. بعضی از شهر ها این کار را انجام نمی دهند ولی این کار باید انجام گیرد و مجازات هایی را برای دوچرخه سوارانی در نظر بگیرند که بر خلاف جهت رفت و آمد وسایل نقلیه حرکت می نمایند، هر چند که این واقعیت وجود دارد که بسیاری از خیابانها یک طرفه هستند. باور کردن این موضوع برای من سخت است که با دوچرخه، یک محله را دور بزنیم در حالیکه می توانیم دوچرخه را با دستانمان حرکت میدهیم و در پیاده رو قدم بزنیم. قانون دوم : قانون ”منتهی الیه سمت راست ” را ممنوع کنید زیرا باعث می شود که دوچرخه سواران تا آنجا که ممکن است، این کار را انجام دهند. این کار در جنبه های مختلف، شکل تنبیهی دارد و یکی از موارد مهم آن، این است که شهرها دارای قانون “وسیله نقلیه با سرعت حرکت آهسته” هستند که نیازمند است وسایل نقلیه دارای حرکت آهسته تر در سمت راست باشند تا به وسایل نقلیه ای که سریعتر حرکت می کنند، اجازه دهند که از سمت چپ عبور نمایند. قانون حرکت در منتهی الیه سمت راست، نه تنها بطور ویژه ای باعث تبعیض در مورد دوچرخه سواران می شود، بلکه قانون زاید و بیهوده ای بنظر می رسد. قانون سوم : یک پیشنهاد در مورد قانون دوم، تشویق به استفاده از مسیر مخصوص دوچرخه سواری است ولی تعهدی در این باره نمی توان داد. این مسیرها بویژه در برخی از شهرها، برای حفظ و نگهداری و تعمیر و تمیز کردن خیابان ها در نظر گرفته می شوند و یک مخزن برای برف سنگین زمستان هستند و لذا گاهی اوقات، استفاده از این مسیرها غیر ممکن است. این مسیرها اغلب خراب هستند و به دلیل دارا بودن گودالها و موانع، فاقد ایمنی می باشند. وقتی شرایط اجازه می دهند، دوچرخه سواران باید از مسیرهای قابل دسترسی برای دوچرخه سواری استفاده کنند ولی این موضوع نباید برای دوچرخه سواران حاضر بر روی یک جاده، حالت تنبیهی داشته باشد، بخصوص در زمانی که گزینه های دیگری در دسترس می باشند، همین وضعیت برای شانه خاکی جاده یا مسیر فرعی نیز مصداق دارد. قانون چهارم : قانون “توقف آیداهو” را به رسمیت بشناسید. این قانون به دوچرخه سواران اجازه می دهد که از یک چهارراه، در هنگامی که چراغ قرمز است، عبور نمایند، البته در وقتی که هیچگونه رفت و آمدی از مسیر مقابل انجام نمی شود. هر چند که باید یادآوری نماییم که این بدان معنی نیست که دوچرخه سواران می توانند از جلوی یک علامت توقف نیز عبور نمایند. قانون پنجم : مانند قانون چهارم، وقتی دوچرخه سواران با توقف یک اتوبوس مدرسه مواجه می شوند و خیابان شلوغ است، باید توقف نمایند ولی در غیر اینصورت، اجازه دارند مکث کوتاهی نمایند و سپس به آرامی و با احتیاط عبور کنند. افراد پیاده و بویژه کودکان، دارای اولویت در استفاده از این مسیر هستند قانون ششم: یک قانون صریح در مورد دوچرخه سواران نباید وجود داشته باشد که نتوانند در پیاده رو، پارک نمایند، یعنی در جاهایی که محل پارک دوچرخه ها وجود دارند. چون دوچرخه ها، وسیله نقلیه محسوب می شوند و وسایل نقلیه نمی توانند در پیاده رو توقف نمایند، بعضی از افراد عیب جو می توانند بگویند که به همین دلیل، دوچرخه ها نباید در پیاده رو توقف کنند. این یک نمونه از این نظریه است که دوچرخه ها، وسیله نقلیه تلقی نمی گردند. قانون هفتم : نور دهی در جلو و عقب دوچرخه باید وجود داشته باشد. وقتی از دوچرخه در شب استفاده می شود، در بیشتر شهر ها، یک نور سفید در جلو نیاز است ولی در بعضی موارد، یک نور قرمز در عقب، احتیاج است که به جای نور از منعکس کننده استفاده می شود. این لامپ ها را بگونه ای در جلو و عقب نصب کنید که بتوانید مسیر خود و وسایل نقلیه را ببینید و آنها نیز شما را ببینید. انعکاس دهنده ها باید بر روی طرفین دوچرخه وجود داشته باشند ولی شیوه نصب آنها باید قابل انعطاف باشد. قانون هشتم : دوچرخه سواران باید تصمیم خود را در مورد دور زدن یا پیچیدن با علائم دستی نشان دهند اما نباید این کار را بطور مداوم انجام دهند، بلکه در فاصله نزدیکی از اتومبیل ها باید این کار را انجام دهند چون دوچرخه سواران برای کنترل دوچرخه به هر دو دست نیاز دارند، باید به هنگام پیچیدن، از علامت دهی مداوم دستی پرهیز نمایند. قانون نهم: از کلاه ایمنی باید استفاده شود، البته این کلاه خیلی هم لازم نیست ولی بحث داغی از سوی موافقین و مخالفین درباره استفاده یا عدم استفاده از آن وجود دارد ولی این کلاه به سادکی و به طور ویژه از سر شما در برابر خطرات، محافظت می نماید. من تایید می کنم که بعضی از این قوانین ممکن است موقع دوچرخه سواری، سخت باشند ولی اگر می خواهید این روند را سرعت دهید و دوچرخه ها به عنوان وسایل نقلیه بطور گسترده پذیرفته شوند، بهترین کار این است که از قوانین تبعیت کنید و تصویب قوانین مخصوص لازم است ولی به هر حال، دوچرخه های قانون شکن هنوز برای افرادی که در پیاده روها قدم می زنند خطرناک هستند. منبع: سایت آقای شهردار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده