تغییر معادلات درونی انسان چگونه ممکنه؟

[fakur1 10129]

گاها از دوستان و آشنا ها و حتی تو همین انجمن ، میشنویم که میگن ، آره من تلاش میکنم خودمو عوض کنم و اینا .

بنظر شما چنین چیزی ممکنه؟

حالا نمیگم ممکن نیست ولی راه حلش چیه؟

منظورم عوض شدن بنیادیه ها نه عوض شدن مصلحتی .

شما همچین تجربه ای داشتین؟

نتیجه ای هم داشته؟

[wheeler 8640]

چنین اعتقادی ندارم ، خلق آدما تغییر نمیکنه

یک پرنده هست به اسم بدبده ! یکسره میگه بدبده و راستم میگه

ذاتو باطنو خلقو و..................... هر چی که اسمشو بذاری عوض نمیشه

گرگ هیچ وقت گوسفند نمیشه

[fakur1 10129]

چنین اعتقادی ندارم ، خلق آدما تغییر نمیکنه

یک پرنده هست به اسم بدبده ! یکسره میگه بدبده و راستم میگه

ذاتو باطنو خلقو و..................... هر چی که اسمشو بذاری عوض نمیشه

گرگ هیچ وقت گوسفند نمیشه

 

یعنی ممکنه آدم عوضی باشه ولی عوض نمیشه.همینو میخوای بگی؟

[fakur1 10129]

اگه انسان نتونه خودش ، خودش رو عوض کنه ، بجاش دیگران میتونن انسان رو عوض کنن، حالا یا با خوبی و یا با بدی

[fakur1 10129]

آدم از ضعف خودش هیچ تصوری ندارد ، جز وقتی که با آن روبرو میشود.

نیت اصلی من از طرح این نوع موضوعات همینه

[wheeler 8640]

یعنی ممکنه آدم عوضی باشه ولی عوض نمیشه.همینو میخوای بگی؟

میخوام بگم ذات عوض نمیشه

درون هر کس هرجوری هست همونه

و گاهی فقط ظاهر سازی میکنه ولی عوض نمیشه

اگه انسان نتونه خودش ، خودش رو عوض کنه ، بجاش دیگران میتونن انسان رو عوض کنن، حالا یا با خوبی و یا با بدی

دیگران هم فکور جان نمیتونن !! فقط طرف مجبور میشه ظاهر موضوع رو عوض کنه ولی درون همونه

تو شرایط پیچیده و عذاب آور میشه تشخیص داد فرد چه شکلیه ،

جامعه هم نمیتونه ، هر وقت ایرانی هایی که مهاجرت کردن و 20 ساله امریکا زندگی میکنن عوض شدن منم میپذیرم

تو یک مجلس ختم شرکت داشتم و دیدم اینو با چشام

چنان گندی زدن به اون سالن که آدم روش نمیشد دیگه اونوری پیداش بشه

کلاه بردار و متجاوز همیشه همونه و فقط باید کنترل بشه و دستو بالش بسته بشه که نتونه وگرنه یکم راه رو باز ببینه برای تفریحم شده باز کار خودشو میکنه

آدم از ضعف خودش هیچ تصوری ندارد ، جز وقتی که با آن روبرو میشود.

نیت اصلی من از طرح این نوع موضوعات همینه

 

چرا تصور داره فقط پنهانش میکنه و ظاهرشو جوری نشون میده که ضعف نداره

اگر ضعف ها رو ببینه که برشش رو از دست میده

باید خودش هم به اطمینان برسه

 

[fakur1 10129]

میخوام بگم ذات عوض نمیشه

درون هر کس هرجوری هست همونه

چرا تصور داره فقط پنهانش میکنه و ظاهرشو جوری نشون میده که ضعف نداره

اگر ضعف ها رو ببینه که برشش رو از دست میده

باید خودش هم به اطمینان برسه

 

اینکه میگم ضعف هاشو نمیبینه علت داره، تو خیلی از محیط هایی که من باشم ، بقول شما اگه حرکتی برخلاف نظم توافق شده باشه ، یقه طرف رو میگیرم.بار ها و بار ها که یقه گیری کردم ، خود طرف بعدا اظهار رضامندی کرده که آره ، من واقعا نمیدونستم فلان ایراد رو دارم و ........

تو همین سایت های اجتماعی، خوب خیلی ها هستند که به دلیل اینکه مثلا گفته شده حرفای دلت رو بنویس ، میبینی اومده و سیر تا پیاز زندگیشو ازش سفره حضرت عباس پهن کرده و هی میگه.دلیلشم البته بی معنی تر از بی معنی هم هست.وقتی یه جورایی بهش میفهمونی یا یادآوری میکنی که این کار بی معنی ست ، ممکنه اولش بدش بیاد ولی میبینی کم کم متوجه میشه و تودار تر رفتار میکنه.یه مدت که گذشت میبینی دیگه اونکارو نمیکنه.

یا مثلا میبینی یه نفر همیشه و تو هر اتفاقی فقط یکی غیر از خودشو محکوم میکنه، وقتی بهش میفهمونی که اینکار درست نیست میبینی بعد یه مدت واقع گرا تر میشه.نمونه این نوع مثالها تو خانواده و اجتماع خیلی زیاده ، من یکی دو تا ملموس ترش رو مثال زدم که بگم ، خیلی از خلقیات توسط تاثیر دیگران میتونه عوض بشه، باز نمیدونم شما قبول میکنی یا نه.

[fakur1 10129]

چنین اعتقادی ندارم ، خلق آدما تغییر نمیکنه

یک پرنده هست به اسم بدبده ! یکسره میگه بدبده و راستم میگه

ذاتو باطنو خلقو و..................... هر چی که اسمشو بذاری عوض نمیشه

گرگ هیچ وقت گوسفند نمیشه

 

بله ، ظاهرا این حرف درسته.درستی ش تا زمانی است که انسان نمیتونه معادلات درونی خودش رو بهش پی ببره و بشناسه.اگه بتونه کیفیت و سمت و سوی معادلات درونیشو شناسایی کنه ، اونوقت میتونه همین معادلاتش رو با سایر فاکتور های معادلاتی دیگران بسنجه و کم و کیف رفتار هاش و خلقیاتش دستش میاد و میتونه بالا پائینشون بکنه.

کسی که نتونه خودش رو تعریف بکنه که نمیتونه جم بخوره.متحول شدن کار کسانی است که خودشونو بدست آوردن و خود خودشون دستشونه.

اکثریت انسانها یا غریزی رفتار میکنن یا عادتی،که اینا نمیتونن خودشونو جلو آینه بذارن و ببینن چی یا کی هستند.و همینا هستند که هیچوقت عوض نمیشن.

کتاب بینوایان یادت هست.ژان وال ژان و کجت و اینا؟

[*atefeh* 13017]

منظور چجور عوض شدنیه؟

من دارم سعی میکنم و موفقیتهایی هم داشتم

مثل اینکه من جمع گریز هستم ب شدت، ولی خودمو توی موقعیت قرار میدم

مثل همین برنامه هایی ک توی سایت میذاریم و میرم،

قبلا هرکاری میکردن نمیرفتم از خونه بیرون مگه در حد دانشگاه و خونه فامیلای نزدیک، ولی الان میرم همه جا، حتی اگه راضی نباشم میرم و خوب هم هست نتیجش

[fakur1 10129]

منظور چجور عوض شدنیه؟

من دارم سعی میکنم و موفقیتهایی هم داشتم

مثل اینکه من جمع گریز هستم ب شدت، ولی خودمو توی موقعیت قرار میدم

مثل همین برنامه هایی ک توی سایت میذاریم و میرم،

قبلا هرکاری میکردن نمیرفتم از خونه بیرون مگه در حد دانشگاه و خونه فامیلای نزدیک، ولی الان میرم همه جا، حتی اگه راضی نباشم میرم و خوب هم هست نتیجش

 

بسیار عالیه.

نظر من عوض کردن معادلات داخل ذهنیست. همونایی که خواه ناخواه جزئی از باور های ما شدن و خودمونم بهش فکر نمیکنیم که چرا ما اونجوری باور میکنیم .

یکی رو میبینیم همیشه صبح ناشتا میره سر کار ، میپرسی چرا ؟ میگه من صبحونه نمیخورم.

اون یکی پنیر ماست نمیخوره.میگی چرا؟ فقط شونه هاشو بالا میاندازه،

فلانی رو میبینی ، خونه ای که تا حد بوندسلیگا توش راحت بودن ، میفروشه و مدتها بدبختی و مرارت ساخت خونه جدیدو به جون میخره ، بعد که تمومش کرد ، فرقی هم به حالش نمیکنه.

میگی پاشو بریم پارک قدم بزنیم و یه بستنی هم بخوریم. میگه مت از این چیزا خوشم نمیاد.

بدترشم هست که نمیخوام مثال بزنم،در خانه کس است ، یک حرف بس است.

اینه که همینا میگن ، تغییر معادلات درونی ممکن نیست .چرا !؟ چون عادتشون شده و خودشونم نمیدونن که پشت دیوار بلندی که دور خودشون کشیدن ، میتونه خبر های خوبی انتظارشونو بکشه.

این قصه ادامه خواهد داشت.