خاطرات باغ گلها 26.1.95

[*atefeh* 13017]

سلااااااااام، روزتون بخیر[emoji4] [emoji257] [emoji257] [emoji257]

الان ک این تاپیک را ایجاد میکنم، درحال بازگشت از باغ گلها هستم [emoji16]

روز بسیار خوبی بود و خیلی به ما خوش گذشت.

حالا بماند که برادران عارف و جمعی از دوستان با تاخیر آمدند.[emoji19]

تا دوستان برسن، بچه هایی که بودن فرم های همیار طبیعت رو پر کردن و مدارکشون رو دادن ب من. [emoji4]

بیشتر از این رو میذارم محمد و بقیه دوستان تعریف کنن ک بهتر هست تعریف کردنشون[emoji4]

[fakur1 10129]

هر تعریفی از هر تعریف کننده ای لذت خاص خودش رو داره.شما از نگاه خودتون تعریف کنید تا اونام بیان و از نگاه خودشون تعریف کنن.

البته تعریف این چیکار کرد و اون چی گفت که گزارش کردن میشه.تعریف واقعی تعریف احساس هر یک از شرکت کننده هاست که میتونه خیلی جذاب باشه.پس شروع کن تا لذت ببریم.

وصف العیش ، نصف العیش

[*atefeh* 13017]

من حافظم خوب کار نمیکنه

و بیشتر مراقب بودم ک کسی عقب نمونده، کجا رفتن، زنگ بزنم ک بیان،

ب نظرم مینا یوسفی انرژی خوبی به همه میداد[emoji4]

مهدی عارف هم آخراش هی میگفت بریم بریم[emoji19]

و واجب شد که یه برنامه برای باغ وحش بذاریم، چون بچه ها از دیدن سه تا گرگ چنان به وجد اومده بودن ک میشد شادی رو در چشمانشان دید[emoji16]

مثل همیشه محمد و مهدی بستنی خریدن برامون[emoji4] [emoji120]

آقا گفتار من تموم شد، بیاید بگید خب[emoji55]

آقای فکور بیشتر از این یادم نبود دیگه، آنچه گذشت رو محمد میگه[emoji17]

ولی واقعا جای زیبایی هست، هرکی تونست بره تا 3 اردیبهشت[emoji4]

[Mohammad Aref 120452]

سلاااام به همه دوستان.

برنامه امروز خیلی خوب بود و جای دوستانی که نتونستن بیان خالی بود

 

راستش واسه این برنامه مثل قبلی فکر نکنم بتونم خیلی شرح ماوقع بگم

 

از اونجایی که بعضی بچه ها پارک رو بلد نبودن، یا از تهران میومدن، من رفتم مترو فردیس که همراه اونا به پارک بیام. ولی خب دو نفرشون نیومدن

طبق معمول اولین نفر ایمان و بعدش یوحنا رو دیدم و باهاشون به پارک اومدیم به بقیه بچه ها که جلوی ورودی باغ گلها منتظرمون وایساده بودن، ملحق شدیم.

 

تو بدو ورود یه فرم دادن دستمون که ایشالا کارت همیار طبیعتمون هم ایشالا بعداً آماده میشه. دست عاطفه خانم و سمانه خانم بابت این حرکت درد نکنه

 

اولش که رسیدیم جلوی ورودی، 4،5 نفر بودن بچه ها، بعد یهو نمیدونم از کجا 2تا 2تا ظاهر میشدن، رسیدیم به 13 تا غیر از ایمان و یوحنا که گفتم و خودم و مهدی، عاطفه، سمانه، هدی از بچه های فعال انجمن، بقیه بچه های محیط زیست که تو انجمن هنوز فعال نشدن مثل آزاده خانم و المیرا خانم و ... هم بودن.

 

بالاخره وارد شدیم، انقدر قشنگ بود که نمی دونستیم از کدوم سمت بریم بگردیم و ... :hapydancsmil: هوا هم حسابی همراهمون بود و خیلی خوب بود.

 

تو اولین حرکت بلافاصله همه گوشیا از جیب و کیف خارج شد واسه عکس گرفتن با انواع و اقسام مختلف عکس طبیعت، عکس تکی، دسته جمعی، سلفی، 2،3 نفره، یهویی و .... :camera2:

 

همون اولای مسیر بودیم و داشتیم میرفتیم که مینا یوسفی هم رسید و بهمون ملحق شد.

 

اولین حرکت هیجانی، رد شدن از زیر آبشار بود که خیلی جالب بود :gnugghender: ولی خب بعد اون بچه ها از جمله خودم آنچنان محو گلها و طبیعت قشنگ و عکس گرفتن و اینا شدن که گروه های 3،4 نفره از هم جدا شدن و دوباره وسطای راه بهم میرسیدن

تو یکی از همین نقاط وسط بود که مجبور شدیم بستنی هم بدیم :imoksmiley:

 

بعدش هم حرکت به سمت محل فروش گلها شد که دوستان اگه گلی چیزی میخوان بخرن. تو همین حین یهو نفر جدیدی به گروه اضافه شد. با قیافه متعجبانه و متفکرانه داشتم فکر میکردم که کی هستش؟ :JC_thinking: که خب سمانه خانم به داد مغز فسیل ما رسید و معرفی کرد نفر جدید اضافه شده Mohammad1675 بود که بعد از فهمیدن بسیار ذوقین شدم

 

 

بعد اون هم حرکت هیجانی دوم بود رد شدن از قسمتی بود حالت آبیاری قطره ای بود و حسابی خیس می شدیم. ولی خب تو چندین مرحله رفت و برگشت اینکار انجام شد و همچین خیس شدم که اگه حموم میرفتم انقدر خیس نمیشدم

 

بعد از حموم، رانی و بیسکوییت که محمد گرفته بود واقعاً می چسبید دستش درد نکنه حسابی

 

با سوخت گیری که انجام شد، ادامه مراحل گشتن تو باغ گلها و لذت بردن و عکس انداختن و ... شروع شد تا به مرحله باغ وحش مانند رسیدیم با 3،4 تا قفس. یه قفس بز و گوسفند و اسب و الاغ زندگی مسالمت آمیزی با هم داشتن یه قفس هم که گاوها بودن باور کنید باغ وحش مانند بودا آخه دو سه تا میمون و 3،4 تا سگ گرگی هم تو قفس های دیگه ای بودن. یه میمونم که مشخص بود جریمه شده، تبعید شده بود به یه قفس کوچیکتر تو سلول انفرادی

 

و بالاخره این روز قشنگ و دیدنی هم تموم شد. هرچند خاطرات تصویری شاید بهتر بیانگر زیبایی اونجا باشه

 

مرسی از همه دوستانی که امروز تو برنامه شرکت کردن و یه تشکر ویژه هم از عاطفه خانم و سمانه خانم بابت هماهنگی برنامه

[sun-shine 7672]

چه خوب، چقدر دلم خواست

 

لطفا حتما عکس بذارین ، ممنون

[helma.b 3345]

اول میخوام تشکر کنم از دوستای خوبم عاطفه جان و سمانه جان بابت هماهنگی چنین برنامه خوبی

 

امروز روز بسیار فوق العاده ای بود ....

 

بسیار خوش گذشت ......

 

آقا محمد عارف خیلی جامع و کامل خاطرات رو گفتن دیگه جای صحبتی واسه ما نموند

 

البته همین جا جا داره از عوامل پشت صحنه هم تشکری بکنم ... ممنون بابت خرید بستنی و بلیط های ورودی

 

جای همه دوستانی که نیومدن خالی ....

 

زندگیتون همیشه سبز

 

1/26 /95

 

باغ گلها

 

کرج

[Mohammad1675 4635]

روز خوبی بود همین

 

دست مجریانش درد نکنه

[Mohammad1675 4635]

محمد جان بابت بستنی ممنون انشالله بستنی های بعدی :gnugghender:

[Tamana73 28831]

خب دیگه چه خبر؟!

[*atefeh* 13017]

عکسا رو بذارید دوستان، البته عکسای باغ رو منهای خودمون :))

[Mohammad1675 4635]

خب دیگه چه خبر؟!

 

دیگه سلامتی ، جات خالی بود

[alimec 23102]

ای نامرداااااا دلم آب شد:cryingf:

[sama-sh 6913]

وااااااااااااای خیلیییی خوش گذشت …!:hapydancsmil:

جای همتون خالی بود …

گلها بسیار زیبا بودن,قسمتهای جدیدی اضافه کرده بودن توی جشنواره لاله ها…

من خودمم سوپرایز شدم از اومدن آقا محمد

ممنون از آقایون عارف بابت بستنی و بلیط

از آشنایی با دوستان جدید خوشحال شدیم

 

لطفا همگیییی مدارکشونو تحویل بدن به عاطفه عزیز برای کارت همیار طبیعت

در اخر تشکر میکنم از همه کسانی که امروز تشریف اورده بودن,و خواهش میکنم که در برنامه های

بعدی تالار محیط زیست شرکت داشته باشین و ما رو حمایت کنید

با تشکر

[fakur1 10129]

الان ساعت نزدیکای 2 ی شبه.خاطرات این برنامه زیبا رو خوندم.تجسم ذهنی که بهم دست میداد ، مثه این بود که انگاری بچه ها تو باغ بهشت بودن.بواقع همین طوری هم هست.یعنی اونجا که دل ها باهم باشن ، اونجا بهشته.

ما هم با شادی شما شادیم.

همیشه شاد و پیروز باشید و دلهاتون همیشه بهاری باد.

[Tamana73 28831]

دیگه سلامتی ، جات خالی بود

 

همین ک تو رفتی و دوستان خوشحال شدن....منم خوشحال شدم....والا

[Mohammad1675 4635]

آقا یادم رفته بود راستی تکلیف پول بلیط ما چی میشه قرار نیست چون دیر رسیدم خودم پولشو بدم

 

1000 تومن کم پولی نیست محمد شماره کارت میدم بریز به کارتم

[*atefeh* 13017]

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=qox1n9vrwhs60nma6t2f.jpg

[*atefeh* 13017]

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=4buw6en827ndcgladfl.jpg

 

 

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=sdh3c94hbr2y9mq04ujv.jpg

 

 

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=emqudosoumhioats3lky.jpg

[*atefeh* 13017]

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=49b8mxe35ukthi13ik.jpg

 

 

 

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=hraykjwe1dvwydoqno07.jpg

 

 

 

http://www.noandishaan.com/upload/viewer.php?file=bdrc2b6qnzxsujkxwg8n.jpg

[Imaaan 17059]

سلام

 

خیلی خوش گذشت، جای همه دوستانی که نیومدن خالی

 

دست دو تا محمدا هم برای خوردنیا درد نکنه.

 

از همه دوستانی هم که اومدن تشکر می کنم، امیدوارم توی برنامه های بعدی هم تعدادمون کم نباشه.

 

 

من و محمد همیشه پیش هم بودیم، عکسا هم ضبدری می گرفتیم، من با گوشی خودم از اون می گرفتم، اون با گوشی خودش از من.

 

خب یه سره میرم سراغ عکسا.

 

 

 

اینم آبشاری که بچه ها تعریف کردن، البته محمد می ترسید، یه نیم ساعت بعد ما از زیرش رد شد. از بالاشم می خواستیم عکس بگیریم دیگه طرف خیلی چپ جپ نگاه می کرد، فهمیدیم نباید بریم داخل.

 

 

 

 

 

 

 

اینم یه ماز بود، ولی دیواره هاش کوتاه بود، نشد بریم توش گم بشیم

 

 

 

پشت رادیو هم همون حمومی هست که محمد تعریف کرد، تو عکسی بعدیش از روبرو هست، من و محمد خیلی خوب خیس شده بودیم. من که لنز گوشیم رو با لباسم خشک کنم، دیدم بدتر داره خیس میشه. البته مهدی کلاه کاپشنش رو گذاشت، خیس نشد.

 

 

 

 

 

 

 

توی این عکسم اون نفری که پاش معلومه محمد 1675 هست

 

 

اینم عکس گرگ، فکر کنم عاطفه می خواست بره تو قفش باهاشون عکس بگیره.