Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۵ در موضوعات و بحثهای معماری و شهرسازی، اغلب بین توسعه شهری با افزایش ارتفاع ساختمانها، ارتباط غلطی برقرار میشود؛ به عبارت سادهتر اگر مدیریت شهری بخواهد تعداد واحدهای مسکونی یک شهر را افزایش دهد یا به زبان شهرسازان، اگر بخواهد تراکم جمعیت را در شهری بالا ببرد، تنها راهحلی که توصیه میشود، افزایش ارتفاع شهر یا به عبارتی بلندمرتبهسازی است. برنامهریزان شهری و حامیان آنها اغلب آن ارتباط نادرست و این راهحل دمدستی را توجیه و ترویج میکنند. حال آنکه توسعه شهر، به معنای افزایش ارتفاع شهر نیست و برای جادادن جمعیت بیشتر در یک شهر هم، بلندمرتبهسازی تنها راه نیست. ونکوور و سیاتل راههای بهتری را پیشنهاد میکنند. کیتسیلانو، محلهای قدیمی و زیبا در ونکوور است. این محله بعد از یک قرن که ضرورت شهری شدن و ساخت خیابانبندی ماشینرو را تجربه کرده، هنوز سیمای زیبا و قدیمی خود را حفظ کرده است. در این محله همچنان پر است از خانههای ویلایی و کوتاه، حیاطهای چمنی و پسکوچههای سبز و پردرخت، گرچه در چشمانداز دوردست آن، آسمانخراشهای مرکز شهر نیز به چشم میخورند. با این حال برخلاف سال 1930 که این محل، جمعیتی 28000 نفری را در خود جای داده بود، طبق سرشماری سال 2011، جمعیت این محل به 41000 نفر افزایش یافته است. اگر کوچکتر شدن اندازه خانوادهها را نیز در نظر بگیریم، افزایش جمعیت ساکنان این محل نسبت به قبل، حتی درصد بزرگتری را نشان خواهد داد. حال اگر کیتسیلانو همچنان همان ظاهر و ابعاد را دارد، این جمعیت اضافه را کجا پناه داده است؟ در طول چند دهه اخیر خانههای قدیمی بسیار بزرگ این محله به دو، سه یا حتی پنج آپارتمان تفکیک شدهاند. این کار ابتدائاً غیرقانونی صورت میگرفت اما در چند سال گذشته، نهتنها وجههای قانونی یافته بلکه حتی مدیریت شهری آن را تشویق و ترویج میکند. برنامهریزان شهری و معماران دریافتند که تفکیک و افزایش تراکم در این خانهها، از طریق افزایشی محدود در تعداد طبقات و تعداد اتاقها بدون اینکه ظاهر خانهها تغییر زیادی بکند، راه بسیار خوبی است. نتیجه آن شد که تعداد ساکنان این محله افزایش یافت و افزایش تراکم نیز خود مزیتهای بیشتری برای کل محله در پی داشت؛ قیمت خانهها کاهش یافت و افراد بیشتری شانس این را پیدا کردند که در این محله زیبا و مطلوب زندگی کنند، احتمال ساخته شدن مغازههای کوچک و کافهرستورانهایی در این محل افزایش پیدا کرد، و سیستم حملونقل عمومی، اتوبوس و تاکسی و حتی دوچرخهسواری، در آن گسترش و توسعه یافت. با همه اینها هنوز ساختمانهای بلندمرتبه جایی در این محله ندارند. ابعاد و هویت محله همچنان تا حد زیادی شبیه آن روزهایی در دهه 1960 است که هنرمندان و هیپیها، از هیاهوی شهر به زیبایی و آرامش آن پناه میبردند. این افزایش جمعیت کیتسیلانو را گاهی «تراکم نامرئی» میخوانند. البته در ونکوور برجها و ساختمانهای بلندمرتبه زیادی وجود دارد که واحدهای مسکونی و مراکز اداری-تجاری زیادی را در دل خود جای دادهاند و از عوامل تعیینکننده پرقدرتی برای تعریف نه تنها ظاهر شهر، بلکه هویت آن هستند. اما مدیریت شهری ونکوور غیر از سیاست «بلندمرتبهسازی»، به سیاستها و راهحلهای دیگری نیز میاندیشد که «تراکم نامرئی» یکی از آنهاست. «پارکینگ مشترک» نیز یکی دیگر از این سیاستهای شهری است که مدیریت شهری ونکوور قصد دارد آن را در منطقه وست اند، که ازدحام و رفت وآمد قابل توجهی هم دارد، پیاده کند. مایکل گوردن، یکی از برنامهریزان ارشد مرکز شهر ونکوور، معتقد است فضای یک پارکینگ در گاراژهای خصوصی میتواند به بیش از یک راننده خدمترسانی کند و آپارتمانهای مسکونی که عمدتاً در طول روز خالی از سکنه هستند، میتوانند روزها فضاهای پارکینگ خود را در اختیار ساختمانهای اداری-تجاری قرار دهند و ساختمانهای اداری-تجاری نیز میتوانند شبها این شکل از خدمترسانی را برای ساکنان آپارتمانها داشته باشند. شهرهای دیگری نیز به دنبال این راهحلها هستند. منطقه کپیتول هیل در سیاتل نیز که از محبوبیت زیادی برخوردار است، اخیراً گزارشی را با عنوان «پارکینگ مشترک منطقه» تهیه کرده است که به بررسی تکنولوژیهای خاصی میپردازد که برای تحقق این ایده میتوانند به کار بیایند. اگر یک طرح خوب و جامع برای «پارکینگ مشترک» تهیه شود و از تکنولوژیهای روز هم به خوبی استفاده کند، این ضرورت در ساخت بناهای مسکونی و تجاری شهر از بین میرود که هر کدام از این بناها لزوماً باید فضاهای متناسب با خود را برای ساخت پارکینگ اختصاص دهند، و در نتیجه، سطح زیربنا و هزینه خانهسازی کاهش مییابد. حذف هزینه پارکینگ از اجاره واحد مسکونی یا تجاری هم اضافهپرداختیهای واحدهای اجارهای مسکونی و تجاری برای پارکینگ مجزا را کاهش میدهد. در تمام دنیا روز به روز افراد زیادی به خاطر علاقه فراوان به سبک زندگی شهری یا ضرورت اقتصادی-اجتماعی به شهرها مهاجرت میکنند. شهرها نیز برای جا دادن جمعیت فزایندهشان مدام قد میکشند. از یک طرف رؤیای خانههای ویلایی حومه شهری با حیاطهای چمنی و گاراژهایی با ظرفیت چند اتومبیل ماشین، فراگیری محدودتر و البته امکان تحقق کمتری مییابند و از طرف دیگر شهرها زشتتر و غیرانسانیتر میشوند؛ و این مسئله که چطور میتوان ظرفیت شهرها برای پذیرش تراکم بیشتر را افزایش داد به طوری که امکان زندگی کردن و حفظ زیباییها هم همچنان در آنها فراهم باشد، اهمیت بیشتری مییابد. در این زمینه ابتدائاً باید این نکته را دریافت و پذیرفت که برای افزایش تراکم شهرها و توسعه آنها، بلندمترتبهسازی و افزایش ارتفاع شهر تنها راهحلِ ممکن نیست، سپس اقدام به کشف راههای دیگر و استفاده از تجربه دیگران از این راهها نمود. ستوننویس نشریه Governing و مشاور ارشد مؤسسه برنامهریزی منطقهای شهر نیویورک منبع: معماری نیوز لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده