Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۴ تمام شکلهای مقررات کاربری زمین، به وضوح “مهندسی اجتماعی” محسوب میشوند. پس اجازه دهید همین طور که پیش میرویم، این واقعیت را تأیید کنیم. سؤال هیچ گاه این نیست که آیا ما در اداره جامعه از طریق مقررات کاربری زمین مشارکت داریم یا خیر، بلکه سئوال این است که چگونه و چرا؟ مرجع معمول برای “مهندسی اجتماعی” که با نگاهی تنزل دهنده (تحقیرآمیز) به آن مینگرد، آن را شامل موضوعاتی مثل خانه سازی دولتی برای افراد کم درآمد مبتنی بر یارانه یا کنترل اجاره تحمیل شده بر دارایی خصوصی میداند. تعداد زیادی از مردم هستند که این موضوعات را ناخوشایند میدانند. من این اعتراضات را درک میکنم، به ویژه چون مسکن عمومی، خیلی بد شکل گرفته است و کنترل اجارهها، بازار اجاره را تحریف میکند. لذا باید دوباره تکرار کرد که تعداد زیادی از خانههایی که برای کسب سود ساخته شدهاند، واقعاً بد هستند و تمام موارد دیگر، بازارهای اجاره را نابسامان مینمایند. اما نظرتان راجع به یک شهرداری که اعلام میکند تمام ساختمان سازی ها باید خانههای جداگانه تک خانواری (ویلایی) باشند که دارای حداقل 2800 فوت مربع (معادل 260 مترمربع) بوده و بر روی یک قطعه زمین با حداقل مساحت یک چهارم جریب (1000 متر) باشند، چیست؟ واقعاً چه منطقی پشت این نوع کنترل کاربری زمین وجود دارد؟ یک شهر خاص ممکن است بخواهد که آمار یک طبقه متوسط در داخل و یک طبقه پایین در بیرون را مهندسی اجتماعی کند. اگر فقط خانههای بسیار گران در دسترس باشند، در این صورت افراد کم درآمد (به آنها برچسب “اشتباه” نسبت داده میشود) نمیتوانند در آنها زندگی کنند و کودکان فقیر آنها (به آنها برچسب “نامطلوب” نسبت داده میشود) نمیتوانند در مدارس محلی و بقیه مکانها حضور داشته باشند. همچنین این امکان وجود دارد که به “مهندسی اجتماعی” یک جامعه خصوصی به ترتیبی اقدام نماییم که فقط شامل افرادی از یک سن خاص، مثلاً 55 سال و بالاتر باشد. دولت شهرها علاقمند به جامعه بازنشستگان هستند زیرا این افراد، مالیات کامل میپردازند ولی کودکان در سن تحصیل ندارند که هزینه آنها به بودجه شهر تحمیل شود و بیشتر خدمات اجتماعی برای بازنشستگان از سوی دولت و برنامههای حکومتی پرداخت میشود، نه توسط دولتهای محلی. این وضعیت قطعاً بازار اموال و داراییهای محلی را منحرف میکند. لذا اجازه دهید صادق باشیم و بگوییم که برخی از مردم، تنها بخشهای خاصی از “مهندسیهای اجتماعی” را دوست دارند، نه تمام آنها. موافقان این قضیه در بعضی مناطق به کیفیت کشاورزی روستایی مناظر اهمیت میدهند ولی نمیخواهند ببینند که آن مکانها با تقسیمات جدید، پمپ بنزینها و مراکز فروشگاهی لبه ای هموار گردند (از بین بروند). مقررات کاربری زمین با محدودیتهایی مثل منطقه بندی مواجه هستند که نیازمند خانههای جدیدی میباشند که نباید در کمتر از چهل جریب (معادل 16 هکتار) ساخته شوند. علاوه بر این، روشهایی وجود دارند که موجب محدود شدن ساخت و سازهای جدید، بر اساس دسترسی به آب، خطرات سیل، نفوذپذیری خاک و غیره میگردد. این سیاستها با هم کار میکنند تا حداکثر زمین را از توسعه بی حد و مرز حفظ کنند. این سیاستها در واقع زیبایی مناظر وسیع را حفظ میکنند، و همچنین عرضه ساختمانها و افزایش قیمت اموال و املاک در منطقه را محدود میکنند که همان “مهندسی اجتماعی” است. مناطق دیگر دارای سیاستهای رشد اقتصادی هستند که توسعه و پیشرفت را تشویق مینماید. هر مرکز خرید جدید، مجموعه خانه سازی، و نمایندگی خودرو به ارائه درآمدهای مالیاتی و پیشرفت منجر میشود. یک پشتیبان سازمانهای تخصصی وجود دارد که بی آنکه اجاره ای بدهند، به انحصاری نمودن گسترشهای جدید میپردازند تا بتوانند به ترویج کامل اشتغال اقدام نمایند، خانههایی که طبقه متوسط از عهده خرید یا اجاره آنها برآیند را بسازند، و سبک زندگی در حومه شهر را ادامه دهند. وقتی که مالیات بر اموال و داراییها افزایش مییابد، قیمت زمینهای بدون مصرف گران میشود زیرا منابع بالقوه افزایش پیدا میکنند. مالکین این زمینها تحت فشار قرار میگیرند که یا آنها را بفروشند یا توسعه دهند، چه لزوماً بخواهند این کار را انجام دهند یا خیر. ساختمانهای شخصی به خوبی فروش میروند و بسیاری از منافع سریع را به همراه دارند، اما نتایج بلند مدت، اغلب موجب از بین بردن مناظر و چشم اندازها شده و باعث کاهش کیفیت زندگی میگردد. “مهندسی اجتماعی” این عکسها نشان دهنده شکلی از توسعه هستند که تقریباً در همه مناطق آمریکای شمالی غیر قانونی محسوب میشوند. همگی میتوانند به این ساختمانها دسترسی داشته باشند که غیر قانونی است. بعضی ساختمانها دارای کاربریهای همزمان تجاری و مسکونی میباشند که غیر قانونی است. تمام این ساختمانها دارای پارکینگ محدود یا فاقد پارکینگ میباشند که غیر قانونی است. در ساختمانهای سه یا چهار طبقه، تراکم بیش از حد وجود دارد که غیر قانونی است. فهرست بلندی از امکانات ناکافی و نامناسب در این ساختمانها وجود دارد که غیر قانونی است. خیابانهای بین این ساختمانها بیش از حد باریک هستند که غیر قانونی است. با این حال، این مناطق برای سکونت بسیار مطلوب هستند و قیمتهای اعلائی برای آنها در بازارهای مسکن پیشنهاد میشود، چون خیلی کمیاب هستند. بنابراین در واقع، موافقان اقدام به معرفی روشهای کنترل اجاره و دیگر اقدامات میکنند تا بتوانند حداقل بعضی از افراد طبقه کارگر را در این محله نگه دارند. “مهندسی اجتماعی” اگر تمایل دارید از اصطلاح “مهندسی اجتماعی” استفاده کنید. اما، آن را به طور منصفانه و یکسان در مورد مناظر کالبدی و سیاسی به کار ببرید. منبع: سایت آقای شهردار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده