*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۴ زیست بوم/لیلا مرگن: ایجاد باغ روی اراضی شیبدار زمینه کاهش سطح عرصههای طبیعی را فراهم کرده و به تغییر کاربری این اراضی دامن میزند. با اجرای چنین طرحهایی نه تنها مشکلات معیشیتی مردم حل نخواهد شد، بلکه بر حجم بدهیهای آنها افزوده میشود. مردمی که از اجرای طرحهای بدون مطالعه آسیب دیدهاند یا تلاش میکنند که با تغییر کاربری زمین، بدهیهای خود را جبران کنند یا با حفر چاه غیر مجاز و فشار بر منابع آبی کشور و دور زدن ضوابطی که برای کشت در اراضی شیبدار تعیین شده از اهداف اصلی طرح فاصله میگیرند. وزارت جهاد کشاورزی در شرایطی که کشور با مشکل کم آبی روبهروست به جای تمرکز به روی افزایش بهرهوری قصد دارد با افزایش سطح زیر کشت آمار تولید خود را افزایش دهد. از آنجا که مالکیت عرصههای ملی در اختیار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری به عنوان یکی از معاونتهای وزارتخانه متولی تولید قرار دارد، وزیر جهاد کشاورزی هر وقت که اراده کند، با کمترین مشکل بخشی از عرصههای طبیعی را تبدیل به اراضی کشاورزی میکند تا آمار تولید در این بخش را رو به رشد نشان دهد. طرح ایجاد باغ روی اراضی شیبدار یکی از برنامههایی است که وزارتخانه متولی تولید در دست اجرا دارد. این طرح کاملا مغایر با اهداف پیش نویس برنامه ششم توسعه است. در پیش نویسی که دولت به تازگی به مجلس ارایه کرده هر گونه افزایش سطح زیر کشت اراضی کشاورزی ممنوع است. وزارت نیرو هم اعلام کرده که به دلیل کمبود منابع آبی، توسعه سطح زیر کشت کشاورزی به جز در حوضه آبریز مرزی غربی، باید متوقف شود اما محمد علی طهماسبی معاون امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده که این وزارتخانه قصد دارد در فاز نخست 860 هزار هکتار باغ، روی اراضی شیبدار ایجاد کند. طرحی بدون مطالعه بازار اولین واکنش به تصمیم وزارت جهاد کشاورزی که با حمایت رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری انجام میشود از سوی محققان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، شکل گرفت. اعضای هیات علمی این موسسه در نامهای به وزیر جهاد کشاورزی هشدار دادند که طرح طوبی دیگری را در کشور آغاز نکند. طرح طوبی طرحی بود که از سال 72 در ایران آغاز شد. در این طرح زمین و تسهیلات دولتی در اختیار باغداران قرار گرفت. شعار اصلی آن هم ایجاد خودکفایی در تولید روغن بود. باغدارانی که وارد این طرح شدند، نهالهای زیتونی دریافت کردند که بارور نبود و هنوز با گذشت بیش از بیست سال از اجرای این طرح، روی باغات خود اقدامات اصلاحی انجام میدهند تا شاید زیتونهایشان به بار بنشیند. طرح طوبی از جمله طرحهایی بود که زمینه تغییر کاربری گسترده اراضی کشاورزی کشور را فراهم کرد. آغاز هر طرحی به خصوص در حوزه کشاورزی نیاز به مطالعه گسترده بازار و شرایط تولید دارد اما در ایران گویا فقط با تامین زمین و انجام تبلیغات گسترده، فرآیند احداث باغ از جیب مردم آغاز میشود و از آنجا که هیچ کس پاسخگوی تبعات منفی اجرای چنین طرحهایی در آینده نخواهد بود، تصمیمگیران بی محابا و بدون توجه به تبعات آن بر عرصههای طبیعی کشور، به اجرایی کردن چنین تصمیماتی ادامه میدهند. رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در دفاع از طرح ایجاد باغ روی اراضی شیبدار تاکید میکند که در اراضی شناسایی شده برای احداث باغ، فقط گونههای مثمر جنگلی مثل گلابی وحشی، سماق، بادام تلخ و غیره کشت خواهد شد. وی همچنین تاکید میکند که برای مقابله با تصمیم معاون امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی که قصد دارد باغ مثمر با گونههای باغی ایجاد کند، دستور اصلاح برخی از بندهای ابلاغیه احداث باغ روی اراضی شیبدار را هم صادر کردهاست. خدا کرم جلالی درست میگوید. دستور اصلاح برخی از بندهای این ابلاغیه هم صادر شده اما برای پاسخ گفتن به این پرسش که در هر هکتار باغ ایجاد شده با درختان مثمر جنگلی چه میزان درآمد برای سرمایهگذار ایجاد میشود و اینکه آیا این درآمد تکافوی نیاز فرد را میکند یا خیر، هیچ مطالعهای انجام نشدهاست. کارشناسان درگیر با طرح ایجاد باغ روی اراضی شیبدار فقط قیمت هر کیلو سماق در بازار تهران را ملاک عمل قرار میدهند اما به این مسئله توجه نمیکنند که آیا سماق یا هر میوه جنگلی دیگر در مبدا تولید هم به قیمت بازار تهران از تولیدکننده خریداری میشود؟ با توجه به محل احداث باغ که اراضی شیبدار و صعبالعبور است، هزینه برداشت و حمل و نقل محصول چقدر است؟ دقیقا در سالهای پرآبی و کم آبی چه میزان محصول از این باغات برداشت خواهد شد و میانگین درآمد سرمایهگذار چقدر است؟ آیا بازار کشش تولید محصول بیشتر را دارد و برای آن خریداری وجود دارد یا خیر؟ اگر با تکیه بر صادرات اقدام به توسعه باغات روی اراضی شیبدار میکنیم، صادر کننده و خریدار خارجی وجود دارد یا نه؟ و سئوالات بسیاری از این دست که باید قبل از اجرای طرح احداث باغ روی اراضی شیبدار به آنها پاسخ گفته شود اما همچنان بدون پاسخ باقی مانده است. تولیدی که وابسته به نزولات آسمانی است تولید میوه و بذر در درختان اقدامی برای احیای نسل آن گونه است. طبیعی است که در شرایطی که با خشکسالی مواجه هستیم، درخت در برخورد با تنشهای محیطی واکنش نشان میدهد. تحقیقات نشان میدهد در سالهای خشک میزان رویش (تولید چوب در قالب دوایر رشد سالیانه) کاهش مییابد. میزان بذردهی در برخی گونهها کاهش مییابد. همچنین اما تولید میوه چروکیده و بدون گوشت هم در شرایط سخت اقلیمی مشاهده شدهاست. طبیعی است که این میوههای خشک و چروکیده بازارپسندی نداشته باشند و درآمد فرد در این شرایط کاهش یابد. افزایش مدت خشکسالی، تولید میوه در درخت را هم کاهش خواهد داد اما آیا برای تکرار سالهای خشک دولت برنامهای دارد؟ در برنامه پیشنهادی برای توسعه باغات روی اراضی شیبدار مناطقی که بارش آنها بیش از 300 میلیمتر است برای احداث باغ پیشنهاد شده اما فرشاد کوهیان، مدیر پژوهشکده مطالعات و تحقیقات آب معتقد است که مناطق بسیار محدودی در کشور وجود دارد که چنین شرایطی دارند. به اعتقاد وی شناسایی 860 هزار هکتار اراضی مستعد احداث باغ در مناطق شیب دار با تکیه بر آمار بارندگیهای دراز مدت انجام شده در حالی که با توجه به شکست هیدروژی و کاهش بارشهای کشور از سال 84 به بعد، میزان بارشها در ایران به شدت کاهش یافته و باید بارشهای فعلی باید ملاک عمل برای احداث باغ باشد. خطر احداث چاه غیر مجاز اگر میزان سالهای خشک افزایش یابد، باغدار برای آنکه تولید خود را به شرایط قبل بازگرداند بدون شک به دنبال منابع تامین آب خواهد بود. در این صورت یا چاه غیر مجاز حفر میکند و یا اینکه با ایجاد حوضچههایی برای ذخیره بارشها مانع حرکت آب به سمت پایین دست شده و تغذیه سرچشمه رودخانهها را با کاهش مواجه میکند. با کاهش آورد رودخانه، پایین دست این باغات با کمبود منابع آب روبهرو میشوند و تنش آبی در ارتفاعات پایین ایجاد میشود. مردم بومی مناطق جنگلی منابع مالی زیادی در دسترس ندارند. آنها برای احداث یک باغ روی اراضی شیبدار باید سرمایهگذاری کنند اما اگر سرمایه اندک آنها بازگشت نداشته باشد، طبیعی است که به فکر تغییر کاربری اراضی برای جبران خسارت خود بیفتند. اینجاست که متولیان امر به جای آنکه به منافع لحظهای طرحهایی از این دست بیاندیشند و فکر کنند با واگذاری عرصهها به مردم برای احداث باغ، عملیات اطفای حریق و غیره هم توسط آنها انجام خواهد شد و عرصههای طبیعی حفظ میشود، باید به این فکر کنند که مردم محلی از سر ناچاری و برای تامین معیشت خود پذیرفتهاند که در چنین عرصههایی سرمایهگذاری کنند و اگر به این نیاز آنها پاسخ داده نشود، خود تبدیل به موتور مخرب عرصههای طبیعی خواهند شد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده