رفتن به مطلب

انسان هایی که ادامه دارند هنوز...


zzahra

ارسال های توصیه شده

زمانی بود که میگفتم:آسمان!چه طاقتی داری تو...! بازهم هستی،بازهم لطفت شامل حال ماست...!

وما،باز هم هستیم،و دریغ از دیدن تو،از دیدن خورشید...

انکار می کنیم هرآن چه خوبی ای که داریم،هر لذتی که داریم...

وبعد چشمانم انگار باز شد...،خوب و بد را دیدم...

وحالا که آسمان شهر ما آن قدر تاریک است که آخرین باری را که به او گفتم بخشنده،یادم نیست...،دلگیرم...

آسمان هم از ما روی برگرداند.خورشید هم دیگر زیبا نیست،

و مردمانی که از خواب برمیخیزند،دنبال روزمرگی ها...،دنبال هیچ...،دنبال پوچ...

و من،دنبال آن آخرین ترانه ای که می خواندم...،آن شب سرد،اما روشن با نور ماه،چه بود آن ترانه..؟! از خوشبختی ها می گفت،از خوبی ها،از عشق...

و حال...،چه گریه دار است بازهم امید داشتن،بازهم انتظار...،وسکوتی نه از روی قبول داشتن چیزهایی که می بینی،سکوتی از هزاران ناله دردناک تر...،سکوتی به وسعت رنج هایی که در زندگی دیدم ،به وسعت من...

حال که این جا در صبح سپید هم چیزی پیدا نیست ...،از آسمان می خواهم دست کم او باشد...،لبخند بزند و از دور،نظاره گر انسان هایی باشد که خوشحال نیستند...

که نفس می کشند،به اجبار...،که راه دیگری ندارند،و هیچ چیزشان زیبا نیست...

وانسان هایی که پرند از علامت های سوال،پرند از چراها...

انسان هایی که ادامه دارند هنوز...،و انگار کاسه ی صبرشان آن قدر سرریز شده که اهمیتی ندارد هر آن چه که هست ،هر آن چه که بود، و هر آن چه که خواهد شد...

 

 

زندگی زیباست

 

زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست

 

گر بیفروزیش رقص شعله اش تا هر کران پیداست

 

ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست!!!

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خوب...

اسم این تاپیکو گذاشتم انسان هایی که ادامه دارند هنوز.شاید در اولین نگاه حس بدی به آدم میده این متنم,ولی هممون میدونیم که چیزی جدا از حقیقت های تلخی که باهاشون مواجهیم نیست...

هدفم اینه که واقعا بیایم جمع شیم و فکر کنیم

برای زندگی بهتر با تمام بدی هایی که وجود داره

راه حل چیه...؟باید بسوزیم و بسازیم و دم برنیاریم..., یا...

واقعا چی کار باید بکنیم...؟؟!

 

 

مارسل پیر میگه:

 

"وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمیدهد به دلیل آنست که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید!!!"

 

زهرا جان باران عشق و سخاوت و محبت هنوز هم در این سرای مادی در حال باریدنه؛ هنوز هم علیرغم خیلی از کژی ها و زشتی هایی که هر دم و هر لحظه باهاشون مواجهیم؛ میشه خوبی رو جستجو کرد...این قانون طبیعته...

 

این بارون عشق در حال باریدنه؛ منتها مهم اینه که ما چه ظرفی زیر بارون قرار دادیم! آیا ظرفی که قرار دادیم به اندازه وسعت حقیقی قلب و روح ما و معنای واقعی "خلیفة الله" هست یا فقط کف دستمون رو زیر بارون مشت کردیم!!!

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بله درست میگین...همین تاثیر گذاری...

ما چه جوری میتونیم تاثیرگذار باشیم؟!

و این که میگید باید خودمون خوب باشیم به نظر من کافی نیست...

این که من خوبم برای خودم خوبم،بقیه پس چی....؟!

 

 

اینکه چه طوری میتونیم روی دیگران تاثیر بزاریم یکی از بحث هایی بود که من و محمد مهدی (نیترون) خیلی روش فکر کردیم، بحث کردیم...

آخر سر به این نتیجه رسیدیم که بهترین تاثیرگذاری روی محیط خانواده، دوستان، محل کار، جامعه و حتی جهان هستی، تغییر و اصلاح خویشتنه...

نمیشه تصور کرد که وقتی ما خودمون خوب باشیم، رفتارمون زیبا باشه و اون شأن انسانیت در ما متجلی بشه چه تاثیر شگرف و بی نهایتی میتونیم داشته باشیم!

 

نمیدونم جمله گاندی در مورد تغییر جهان یا داستان اون کشیشی که به فرزند کوچیکش نقشه به هم ریخته دنیا رو داد تا مرتبش کنه رو شنیدید یا نه اما اگه مایل بودی میتونم از این ایده دفاع کنم!:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نمیدونم محسن جان! مسخ شدم! نا امیدم از خودم! از همه چیز...!

 

نگو زهرا جان....خيلي وقت پيش هم يه چنين پستي ازت خونده بودم.اونموقع با خودم ميگفتم گذراست ولي مي بينم كه دوره گذارت طولاني شده......اون زهرايي كه من مي شناختم به اين سادگيها اسير سختيها و ناملايمات روزمره نمي شد.:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مارسل پیر میگه:

 

"وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمیدهد به دلیل آنست که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید!!!"

 

زهرا جان باران عشق و سخاوت و محبت هنوز هم در این سرای مادی در حال باریدنه؛ هنوز هم علیرغم خیلی از کژی ها و زشتی هایی که هر دم و هر لحظه باهاشون مواجهیم؛ میشه خوبی رو جستجو کرد...این قانون طبیعته...

 

این بارون عشق در حال باریدنه؛ منتها مهم اینه که ما چه ظرفی زیر بارون قرار دادیم! آیا ظرفی که قرار دادیم به اندازه وسعت حقیقی قلب و روح ما و معنای واقعی "خلیفة الله" هست یا فقط کف دستمون رو زیر بارون مشت کردیم!!!

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

شاید من خیلی بد بینم...ولی من چیزی ندیدم...کدوم عشق؟کدوم خوبی...؟!

اینکه چه طوری میتونیم روی دیگران تاثیر بزاریم یکی از بحث هایی بود که من و محمد مهدی (نیترون) خیلی روش فکر کردیم، بحث کردیم...

آخر سر به این نتیجه رسیدیم که بهترین تاثیرگذاری روی محیط خانواده، دوستان، محل کار، جامعه و حتی جهان هستی، تغییر و اصلاح خویشتنه...

نمیشه تصور کرد که وقتی ما خودمون خوب باشیم، رفتارمون زیبا باشه و اون شأن انسانیت در ما متجلی بشه چه تاثیر شگرف و بی نهایتی میتونیم داشته باشیم!

 

نمیدونم جمله گاندی در مورد تغییر جهان یا داستان اون کشیشی که به فرزند کوچیکش نقشه به هم ریخته دنیا رو داد تا مرتبش کنه رو شنیدید یا نه اما اگه مایل بودی میتونم از این ایده دفاع کنم!:icon_gol:

درست میگید....

ولی من قبلا هم گفتم من نوعی خوبم! شما خوبی! تعداد خوب ها خیلی محدوده...اونقدر که دیگه در برابر بد ها به چشم نمیان!

خیلی بتونن تاثیر بذارن رو خودشون و عده ای محدود...

البته در مورد اصلاح خودمون موافقم! به خودمون خیلی مطمینیم! فکر میکنیم دیدی که ما داریم درست ترین دید به موضوع مورد نظره...حداقل من اینو در خودم خیلی دیدم! الان فقط دارم رو خودم کار میکنم! به دیگران کاری ندارم....

  • Like 4
لینک به دیدگاه
شاید من خیلی بد بینم...ولی من چیزی ندیدم...کدوم عشق؟کدوم خوبی...؟!

 

 

 

ببین زهرا جان، اگه به جمله ای که من از مارسل پیر که اشاره کردم بیشتر دقت کنیم میشه جواب این سوالت رو درش پیدا کرد.

 

شدیداً معتقدم که خوبی و نیکی ای که شما از عدمش صحبت میکنی؛ وجود داره. هست. اما مهم اینه که ما از چه زاویه ای داریم به پیرامونمون نگاه میکنیم.

 

اگه ما نمیتونیم خوبی رو لمس کنیم؛ یا زیبایی رو دیگه داریم کم اطرافمون میبینیم، اول از همه باید یه نظری به خودمون بکنیم. دنیای پیرامون ما انعکاس و تبلور باورها و اندیشه های درونی ما هستش

 

من معتقدم اگه عشقو نمیبینیم، به خاطر اینه که ما هنوز سرمون رو به اندازه کافی بالا نگرفتیم ، هنوز اوج نگرفتیم، هنوز محدود موندیم، به قول اون نویسنده خارجی همیشه در اوج معینی از آسمان دیگه ابری وجود نداره.

واسه اینه که هنوز قلب و روحمون صیقلی نشده..هنوز جلا پیدا نکردیم.

منو یاد این بیت مولوی میندازی که میگه:

 

دانی چرا آیینه ات غماز نیست

زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست.

غماز معنی لغویش یعنی خبرچین. مولانا میگه اگه هنوز نمیتونیم تصویر عشق رو توی آیینه دلمون ببینیم؛ اگه آیینه دل ما دیگه خبری از محبت و صمیمیت و محبت واسه ما به ارمغان نمیاره واسه اینه که غل و غش پیدا کرده..

راهکارش اینه که بی آلایش شیم..

 

بازم به قول مولانا:

صیقلی کن، صیقلی کن، صیقلی

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...