رفتن به مطلب

« نا مه ای برای معشوقه ی شوهرم»


ارسال های توصیه شده

43401952933693898783.jpg

حال را مرتب کردم

چند غذای مورد علاقه ی شوهرم را پختم

آنهایی را که میگفت مال تو خیلی فرق میکند

آشپزخانه را برق انداختم

هوا تاریک شده بود

میخواستم قبل از آمدن شوهرم برای عطرگرم شیرین نامه بنویسم

باید برایش مینوشتم که من نه احمقم نه بی حواس

و خوب میدانم پایش کجای زندگی ام است

برایش مینوشتم که من یک زن عاشقم

و زن عاشق مثل دیگرزنان وقتی کسی می آید توی زندگیشان

جیغ نمی زند سر شوهرش و روزگارش را سیاه نمی کند

برعکس...

زن عاشق

تخت را برای شوهرش مرتب میکنند

خانه را تمیز ومرتب میکند

برای شوهرش و معشوقه ی شوهرش

غذا میپزد

بعد هم راحتشان میگذارد

زن عاشق عطر دوچندان نمیزند تا بوی تورا از روی لباسهایش ببرد

مینوشتم که شوهرم عطرگرم دوست ندارد و بهتر است که عطرش را عوض کند

برایش مینوشتم که هرکاری هم بکند بی فایده است

من توی این سال ها هرمدلی که به ذهن او برسد شوهرم را بغل کرده ام و بوسیده ام

و دوستت دارم در گوشش گفته ام

و مدلی نمانده که او شوهرم را ببوسد که شوهرم را به یاد من نیندازد

حتی نمیتواند جوری شوهرم را نگاه کند من نگاه نکرده باشم

نمیتواند طوری نوازشش کند که من نکرده باشم

نمیتواند با شوهرم غذاهایی را که پختم بخورد و یاد من نیفتد

خیالش را راحت میکنم که هیچ جور نمیتواند مثل من عاشقانه شانه های های همسرم را نوازش کند

و با موهایش بازی کند

مینویسم که آنها همه ی اینکارها را به یاد من در گوشه ی ذهنشان انجام میدهند

مینوشتم که مطمئن باشد من ساده لوح نیستم

و با کمال میل خانه ام را برایش ترک میکنم

من اینکارها را میکنم چون عاشق شوهرم هستم

و میخواهم بداند هیچ جای دنیا عاشقی مثل من پیدا نمی کند

برایش مینویسم که درست است که فعلاً برایش تازگی دارد

ولی هیچ وقت نمیتواند مثل من برایش باشد

من همه ی دریچه های بِکر احساسات شوهرم را پر کرده ام

همه ی اولین ها را

و او فقط یک حس زودگذر است و به زودی دل شوهرم را میزند

مینویسم که من بیشتر و بیشتر از این پنج روز هم تنهایشان میگذارم

تا شوهرم زودتر کلافه شود.

نامه را میگذارم زیر متکایم

چون میدانم شوهرم متکاها را به هم میریزد

عادت دارد بهم بریزد و مرتب نکند

و میدانم عطرگرم شیرین آنقدر فضول هست که زودتر از او این نامه را باز کند.

نامه را مینویسم و تا میزنم و میگذارم زیر بالشم

ساکم را میگذارم نزدیک در

مادر گفته تا دو ساعت دیگر می آیند دنبالم...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...