Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 دی، ۱۳۹۴ بنیاد ملی روز درختکاری برنامهای ساده در وبسایت خود دارد که به بازدید کنندگان اجازه میدهد تا ببینید که چگونه با اضافه شدن پوشش درختی و دیگر پوششهای گیاهی شهر تغییر میکند. یک نفر با استفاده از یک ابزار لغزشی کوچک میتواند به تدریج چهرهی شهر را از شهری با تعداد کمی درخت به شهری مملو از درخت تبدیل کند. تفاوتش هم واضح است: هر کسی را که میشناسم ترجیح میدهد در شهر سبزتر زندگی کند. من عاشق این برنامه هستم، اما چیز جدیدی برایم نیست. من همیشه براین باور بودهام که سرنوشت شهرها و طبیعت به طور پیچیدهای بههم مرتبط هستند: طبیعت به شهرها نیاز دارد، حقیقتی که هنوز در جهانِ حمایت زیست محیطی از آن قدردانی نشده است چراکه جوامع فشرده شهری و حومهای، فشاِر توسعه بر روی مناظر طبیعی و روستایی را کاهش میدهند. ما نمیتوانیم مناظر را با پراکندگی (پراکندگی محیط شهری) حفظ کنیم. اما مهم این است که شهرها به طبیعت نیاز دارند، حقیقتی که هنوز در جهان حمایت از شهرنشینی از آن قدردانی نشده است. شهرها هم به زیبایی و هم به عملکرد طبیعت برای کاهش آلودگی روان آب، بازیابی و بهبود سلامت انسان و اکوسیستم، و صراحتاً، زیبا و لذتبخشتر کردن زندگی شهری در میان سایر موارد، نیاز دارند. یکی از موارد مشوق پراکندگی در چندین دهه گذشته این مفهوم بوده است که انسان برای نزدیکتر شدن به طبیعت باید از شهرها دورتر شود. شیوهی عملکرد این مفهوم مشکلات و گاهی دردسرهایی را به همراه دارد، خصوصاً از زمانی که این پراکندگی موجب پراکندگی بیشتر شد و طبیعتی را که زمانی افراد را به خود جذب میکرد را در خود بلعید. اما در این قضیه حقیقتی نهفته است، اینکه ما اجازه دادهایم خیلی از شهرهایمان محروم از طبیعت باقی بمانند. چرا باید این طور باشد؟ چرا نتوانیم از فواید محلههای پیاده مدار و مناطق فشرده در کنار فواید طبیعت در شهرها بهره ببریم؟ ما میتوانیم، و زمانی که چنین کنیم هم انسان و هم اکوسیستم از آن بهره میبرند. یک نهاد علمی درحال رشد برای حمایت از این دو قضیه وجود دارد که تا حدودی در اینجا توضیح میدهم. در این مقاله کوتاهتر سخن میگویم و ابتدا به فواید کاهش آلودگی اشاره میکنم چراکه بنیاد روز درختکاری نیز در ارتباط با مثالهای خود، تأکید دارد. به ویژه، عاشق شیوهای هستم که بنیاد روز درختکاری، دانش بعضاً پیچیده فاضلابهای سطحی آلوده را در غیاب پوشش گیاهی طبیعی، ساده و خلاصه میکند: باران، زمین را تازه کرده و مناظر سبز را تغذیه میکند. اما با گسترش خانهها، مغازهها، جادهها، و پارکینگها و از بینرفتن پوشش درختی، اثر جاذب پوشش گیاهی و خاک نیز از بین میرود. باران خوب تبدیل به روان آب فاضلاب سطحی پرهزینه میشود. بدون بهره مندی از درختان و زیرساختهای پوشش گیاهی، آبراههها با شستن روغنها، ذرات فلزات سنگین و دیگر مواد مضر آلوده میشوند. ماهیها و حیات وحش زجر میکشند و اصلاح آب آشامیدنی گران یا غیرممکن میشود، ارزش املاک پایین میآید و محیط زندگی ما تخریب میگردد. شما میتوانید با کلیک روی نقاط شمارهگذاری شدهی در برنامه، یاد بگیرید که چگونه درختان و پوشش گیاهی، مشکلات را مشخص میکنند. کمی تناقض میان تعامل شهرها و آلودگی روان آب وجود دارد، چرا که مناطق متراکم به حفظ کفسازی پیاده روها بدون تقسیم کنندههای آب که در روستاها به خوبی عمل میکنند، کمک میکند. تراکم شهری میتواند روان آب را در مقایسه با پراکندگی حومه، با جادههای گسترده و پارکینگهایش در کل مقیاس حوزه کاهش دهد. اما به هرصورت، تراکم شهری خوب را میتوان زمانی داشت که در مقیاس کل حوزه اقدام شده باشد، اگر که شهرها پوشش گیاهی جاذب و زیرساختهای سبز مربوط به بافت شهری را یکپارچه سازند، پیادهروها و سقفهای غیرقابل نفوذ مربوط به شهرهای متراکم میتوانند موجب جدی شدن آلودگی روان آب بصورت محلی شوند. EPA فدرال تخمین میزند که هرساله بیش از 10 تریلیون گالن از روان آب فاضلاب سطحی شهری و حومهای تصفیه نشده به آبهای سطحی ما راه مییابد که باعث تخریب فضای تفریح، از بین بردن زیستگاه ماهیها و تغییر اکولوژیکی و هیدرولوژیکی جریان میشود. در موارد شهرهای قدیمیتر که سیستم فاضلابشان هم فاضلابهای سطحی و هم فاضلابهای خانگی و صنعتی را در یک لوله جمع میکند، نتیجهی آن درطول بارانهای سنگین میتواند ترکیب شدن با سر ریز فاضلاب باشد که هیچکس چنین چیزی را در محله خود نمیخواهد. همانطور که بنیاد روز درختکاری نیز به درستی اشاره دارد، درختها بخشی از راهحل هستند. و پارکها، پارکهای اجتماعی، باتلاقهای زیستی، جنگلهای بارشی، کشتهای کنار جاده ای، سنگ فرش نفوذپذیر، جمع آوری آب باران و دیگر اقدامات زیرساخت سبز نیز از این دستهاند. این اقدامات علاوه بر مزایایی که برای فاضلابهای سطحی دارند، گرمای روزهای تابستان و متعاقب آن تقاضای انرژی را کاهش میدهند؛ آنها همچنین کربن دیاکسید را جذب میکنند. علاوه بر همهی اینها، برای ما انسانها نیز خوب است؛ بهطور ساده اینکه در طبیعت شهری استراحت میکنیم. پس دو دلیلی که بیشتر وقتم را آنجا میگذرانم اینست که فشار خون را پایین و تیزهوشی ذهنی را بالا میبرد. پارکها و دیگر فضاهای سبز فرصتی برای تفریح و افزایش تناسب اندام فراهم میآورند. آنها ارزش املاک را افزایش میدهند. ما این چیزها را به خوبی می دانیم و علمی قوی پشت آنهاست. آنچه در مورد تأثیر طبیعت شهری در دیگر جاها نوشتهام را تکرار نمیکنم اما این هفته به سراغ بررسی دیگری میروم که مربوط میشود به دانشکده پزشکی دانشگاه اکستر در انگلستان. این تیم تحقیقاتی با استفاده از دادههای بیشاز 1000 شرکت کننده، بر دو گروه از افراد تمرکز داشتهاند: آنهایی که به مناطق شهری سبزتر نقل مکان کردهاند، و آنهایی که به مناطق شهری با فضای سبز کمتر برگشتهاند. در نتایجی که سال پیش انتشار یافت، محققین دریافته بودند که به طور متوسط آنهایی که به مناطق شهری سبزتر نقل مکان کردهاند بهبودی فوری در سلامت روان را تجربه کرده که حداقل به مدت 3 سال پس از نقل مکانشان پایدار بوده است. (این بررسی همچنین نشان داد که افرادی که به مناطق شهری با فضای سبز کمتر برگشتهاند، از افت سلامت روانی رنج بردهاند، اگرچه که در مورد آنها این افت پایدار نبوده است). نویسندگان دادههای خود را به منظور حذف تأثیرات دیگر عواملی که احتمالاً در طول زمان بر سلامت روان تأثیر میگذارند، تنظیم کردهاند؛ عواملی از قبیل درآمد، شغل، و تحصیلات و نیز عوامل مربوط به شخصیت. رهبر گروه تحقیقاتی، “این آلکوک” بر این باور است که این بررسی میتواند پیامدهای مهمی داشته باشد: “ما نشان دادیم افرادی که به مناطق شهری سبزتر نقل مکان کردهاند دارای سلامت روانی قابل توجه و پایداری هستند. این یافتهها برای برنامهریزان شهری که به معرفی فضاهای سبز جدید به شهرها و شهرکهای ما میاندیشند حائز اهمیت است، چراکه بیانگر این است که میتوانند مزایای بلندمدت و پایداری را برای جوامع محلی ایجاد کنند.” دادههای این مطالعه از بررسی پانل خانگی بریتانیا به دست آمدهاند، یک مخزن اطلاعاتی جمعآوری شده از پرسشنامههایی که توسط خانوارهای سراسر بریتانیا پر شدهاند. منبع: سایت آقای شهردار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده