Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ جایگاه مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای مدیریت شهری در «پورتوآلگرو» برزیل ریشهای عمیق دارد. «تارسو جنرو» در دوره مسئولیتش که از سال 1993 تا 1997 به عنوان شهردار این شهر فعالیت میکرد با چالش ارتباط سنتی بین مردم و مسئولین مواجه بود . وی تلاش میکرد تا آگاهی عمومی را در این زمینه بالا برده و مشارکت در تصمیمگیری برای تخصیص بودجه را در فرهنگ شهروندی نهادینه سازد. یکی از مؤلفههای بارز مدیریت آقای «جنرو» در نظر داشتن این ایده بود که شهروندان بایستی در کنترل شهر مشارکت داشتهباشند و با عملی شدن این ایده به مردم اجازه داده میشد تا در اداره امور شهرشان دخیل شده و با تصمیمسازی بر حسب نیازهای واقعی شهر به اتخاذ تصمیمات مناسب در شورای شهر به عنوان نهاد اصلی تصمیمگیرنده در مدیریت شهری یاری رسانند. در این فرآیند گروههای وکلای محلات و نمایندگان مناطق نیز به شورای شهر میپیوندند تا در جهت حرکت به سمت پیشرفت و توسعه شهر، سیاستهای بلندمدت و راهبردی را مورد بررسی قرار دهند. تغییر ایجادشده در ساختار سازمانی مدیریت شهر «پورتوآلگرو» تغییر در شکل رابطه بین دولتمردان و شهروندان بودهاست و آقای جنرو در این رابطه میگوید: «هدف از این تغییر، ایجاد کنترل مستقیم مردم و بهوجود آوردن دموکراسی از طریق مشارکت در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری میباشد». در دوره 1989 تا 1992 زمانی که خانم «الیویا دوترا» قائم مقام شهردار بود این نظام دموکراتیک و شهروندمدار به شکوفایی رسید و به عنوان یک دستاورد عمومی، نقش مردم به عنوان تصمیمگیرندگان اصلی برای شهر از حالت منفعل به صورت یک موضوع پویا و پذیرفتهشده درآمد. از این رو همه با شور و شوق و بهطور آگاهانه مالیات را پرداخت میکنند و این باعث توانمندی شهرداری در اجرای طرحهای شهری پرسود گردید. شهر پورتوآلگرو به 16 منطقه تقسیم شده است که در هر منطقه شورای محلی متشکل از نمایندگان انجمنهای مناطق شهر و گروههای مردمی میباشد. سازمان ساکنین شهر پورتوآلگرو و شورای نمایندگان با حضور دو نماینده از هر محله تشکیل میشود که وظیفه افراد حاضر در این گروه نظارت بر کار شورای شهر در جهت حفظ منافع شهروندان میباشد. اعضای این گروه بهطور مستقیم از طرف شهروندان انتخاب میشوند. شورای نمایندگان مردم هرساله برنامهای را برای تخصیص منابع مالی شهر تنظیم میکند که در آن فهرستی از پروژههای عامالمنفعه را به ترتیب اولویت اجرا، مشخص کردهاند. این برنامه با همفکری 30 نفر از کسانی که به عنوان وکلای مردم و محلات انتخاب شدهاند به اجرا درمیآید. در ابتدا نمایندگان مردم فهرستی از تقاضای شهروندان برای انجام پروژههایی همچون ساخت مدارس و احداث درمانگاه و بیمارستان، احداث سیستم فاضلاب و آسفالتکردن سطح معابر را ارائه میدهند. پس از آن وکلای محلات و شورای نمایندگان مردم با اعضای رسمیشورای شهر وارد گفتگو و تبادل نظر شده و با همکاری هم به هر کدام از پروژههای مورد نیاز درجه اهمیت خاصی را تخصیص میدهند تا دریابند اجرای کدام پروژهها بیشتر مورد نیاز شهروندان است و برای افزایش رفاه عمومی در شهر باید اجرا گردد. در سال 1998 اولویتهای این جلسات به ترتیب عبارت بودند از: سیستم فاضلاب شهری، ارتقای کیفیت زندگی در محلات شهر، سنگفرش و آسفالت معابر و خیابانها و تهیه مسکن مناسب برای اقشار آسیبپذیر. در این نظام تصمیمگیری منافع شخصی جایی ندارد، برای مثال درخواست برای آسفالتکردن خیابانی روبروی یک مدرسه بر آسفالتکردن خیابانی که تنها منتهی به چند منزل مسکونی پراکنده است ارجحیت خواهد داشت. بنابراین تصمیم عمومی برای تخصیص منابع مالی شهر به پروژهها با اعمال نفوذ سه گروه از نمایندگان مردم اجرایی میگردد: انجمن نمایندگان مردمی مناطق، انجمن وکلای حقوقی محلات و شورای شهر. کسانی که در انتخابات شورای شهر پیروز شده و به آنجا راه می یابند، در یک فرآیند تصمیمگیری مشارکتی برای اجرای پروژههای شهری به صورت ماهانه به تعدادی بالغ بر1500 پیشنهاد مردمی رسیدگی نموده و به 200 تا 300 مورد از آنها بودجه مناسب را تخصیص میدهند. پس از انتخاب پروژهها، نمایندگان اجتماعات محلی مبادرت به نظارت بر پیشرفت و نحوه اجرای هر پروژه میورزند. این کار زمانبر و طاقتفرسا است و باید زمان کافی برای تحلیل بازخوردهای حاصل از اجرای هر پروژه وجود داشته باشد تا سیستم مدیریت شهری برنامههای آینده شهر را بر مبنای آن به مطلوبترین شکل تنظیم نماید. جهت نظارت حداکثری شهروندان بر نحوه اجرای پروژهها همه شهروندان در قالب 1000 گروه محلی با 1200 نماینده گروهبندی شده اند، این در حالی است که مردم به خوبی میدانند که چگونه و در چه مرحلهای بر طرح اثرگذار بوده و نظرات و پیشنهاداتشان چگونه اعمال میگردد. در طول اجرای این طرح، همواره یک ارتباط سهگانه بین وکلای محلات، نمایندگان مردمی مناطق و شورایشهر وجود داشته و تصمیمسازی و تصمیمگیریها از طریق تعامل بین شهروندان و این گروهها اتفاق میافتد. مدیریت شهری در گذشته به گونهای غیردموکراتیک اهمیت و نقش شهروندان را نادیده میانگاشت و قدرت انتخاب و تأثیرگذاری را از شهروندان سلب مینمود. پس از اعمال تغییرات سازمانی و اداری در نحوه انتخاب و اتخاذ تصمیمات، این فرآیند حالتی دموکراتیک یافته و مشارکت شهروندان به جزیی جداییناپذیر از آن تبدیل شده و نمایندگان محلات و وکلای اجتماعات به خوبی از حقوق شهروندان دفاع کردهاند. ایده مشارکت حداکثری شهروندان نیازمند تلاشهای همهجانبهای است که اکنون در شهر پورتوآلگرو از جایگاه والایی برخوردار شده و به صورت عمیق به ساختار اجرایی مدیریت شهری، جهت تصمیمگیری برای انتخاب و اجرای طرحها و برنامههای شهری راه یافته است. پس از گسترش نفوذ شهروندان در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای شهر برخی از ساکنین محلات یک سازمان غیردولتی را با نام «چشمان ناظر بر هزینههای شهر» با هدف نظارت بیشتر بر استفاده از بودجههای عمومی و ارائه انتقادات و پیشنهادات به روند بودجهریزی در مدیریت شهر خود تشکیل دادند. در سال 1997 این فرآیند شهروندمدار در بین شهروندان بسیار محبوب شد، بهطوریکه با اجرای آن محبوبیت آقای «جنرو» تا 75 درصد بین مردم افزایش یافت و پس از آن لقب «شهروند ویژه» را به دلیل ابداع و اجرای این طرح به او اهدا کردند. یک نظرسنجی در زمینه مشارکت در تخصیص منابع مالی شهر نشان میدهد که بیش از 85 درصد از شهروندان در فرآیند بودجهریزی شرکت داشته و آن را یک اتفاق بسیار خوب میدانند. این موفقیت در اجرای طرح مشارکت حداکثری شهروندان میتواند به عنوان یک شاخص استاندارد مورد استفاده قرار گیرد. شهر «پورتوآلگرو» مرکز یکی از بزرگترین استانهای کشور برزیل است که با اجرای برنامههای شهروندمدار از نظر شاخصهای کیفیت زندگی در جایگاه بسیار خوبی قرارگرفته است. این شهر از نظر نظم و انضباط مالی در اجرای طرحها جایگاه نخست را در کشور «برزیل» از آن خود کرده است. پس از موفقیتهای پیدرپی سیستم مدیریت شهری شهروندمدار، این شیوه در «بوئنس آیرس»، «روساریو»، «آرژانتین»، «مونته ویدو» و «اروگوئه» نیز به اجرا درآمده است. به دلیل موفقیتهای بیشمار سیستم مدیریتی این شهر سازمانهای رسمی و دولتی در بسیاری از کشورهای جهان تلاش میکنند با تمام توان از تجارب مدیریت شهری «پورتوآلگرو» بهره جسته و از لحاظ مدیریتی به وضعیت و شرایط مطلوب برسند. منابع: – لاندری، چارلز: چارچوب های اجرایی شهر خلاق، 2003 منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده