Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۴ هدف شهر نیویورک به طور مداوم و پیوسته این است که به ارائه یک نگاه مناسب و بهینه از شهری خودکفا بپردازد و نشان دهد که چنین شهری چگونه باید باشد. مایکل سورکین یک طراح و منتقد 66 ساله دنیا دیده و برنامه ریز شهری است. او چهارده کتاب منتشر کرده و به طراحی ساختمان ها و فضاهای عمومی از راک رایز تا ابو ظبی پرداخته است. اخیرا یکی از بزرگترین طرح های او، یک مجتمع بزرگ شهری در جیان، چین می باشد. با این حال، در نیویورک، جایی که او زندگی می کند، سورکین مؤسسه تری فورم را اداره می کند که یک موسسه معماری اختصاصی غیرانتفاعی است و به مسائل شهری و فضای سبز می پردازد. دو سال قبل، این شرکت شروع به اجرای پروژه ای به نام وضعیت پیوسته و مداوم شهر نیویورک نمود که به بررسی امکان ایجاد “شهر خودکفا” می پردازد و هدف آن، ارائه چهره یک شهر بهینه و خودکفا از نیویورک می باشد. با یک تصور مشخص از شهر ایده آل، افکار پیش می روند و به احتمال زیاد، افکار بهتری به ذهنتان می رسد. اما کارکرد چنین شهری چیست؟ و باید چگونه باشد تا بتوان در خیابان های پردرخت و پر میوه آن زندگی کرد؟ وقتی در دفتر کار سورکین که در طبقه دوازدهم یکی از خیابان های واردیک قرار دارد، نشستم، او به من گفت که شرکت او کارش را با این اندیشه شروع کرد که: “نیویورک فضایی کال و نارس دارد” و به نظر می رسد بلوک های آن “شبیه سلول های بنیادی هستند: دگرگون پذیر”. او به صورت ایده آل توضیح داد که ساختمان ها می توانند دارای مزارع عمودی، گلخانه های داخلی، داربست های بیرونی برای گیاهان مقاوم تر و تراس هایی برای حیوانات آزاد و قابل مشاهده باشد. پشت بام ها می توانند از فضای سبز قابل رشد پوشیده شوند و صفحات خورشیدی می توانند به کاهش هزینه های گرم نگه داشتن گلخانه ها در طول سال کمک کنند. اگر تمام مواد غذایی مورد نیاز نیویورک در داخل محدودیت های سیاسی آن تأمین شوند، رفت و آمدهای شهر می تواند در طول یک مسیر سبز جریان داشته باشند. تیم سورکین، شش سال آخر را در حال کار کردن بر روی جزئیات این چشم انداز بوده است. متأسفانه او و همکارانش دریافتند که به اندازه 30 نیروگاه برق هسته ای، انرژی مورد نیاز است که حرارت و نور را برای تمام مزارع شهر تأمین نماید (شما نیازمند کارهای کشاورزی زیادی هستید تا بتوانید غذای هشت و نیم میلیون نفر را تأمین نمایید). آنها فعلا درحال دنبال کردن یک هدف مناسب تر هستند: مشخص کردن اینکه چگونه 30 درصد از نیازهای غذایی نیویورک می تواند در داخل شعاع هزار مایلی تولید شود. بعضی مواد غذایی می توانند از طریق آبراه اری به داخل حمل شوند و مواد خام دیگر می توانند با یک روش پایدار وارد شوند. شهروندان نیویورک در مقایسه با دیگر ساکنین شهرها، قهوه بیشتری مصرف می کنند و سورکین گفت که هاییتی می تواند به اندازه نصف مصرف ما قهوه تولید کند. پس چرا با آنها معامله کالا با کالا نکنیم: یعنی آنها قهوه ما را تأمین کنند و ما به آنها روش های تولید قهوه را آموزش دهیم؟ آموزش اصول توسعه پایدار می تواند یکی از موارد صادراتی نیویورک باشد. در یک پیاده روی صبحگاهی از آپارتمانش به سوی دفتر کارش، سورکین به درخت جوانی در خیابان هودسن که قبلا بدون درخت بود اشاره کرد و گفت: مواد غذایی فقط بخشی از تعادل مناسب برای یک شهر سبز ایده آل است. “درخت ها، کربن را تجزیه می کنند، هوا را پاکیزه می نمایند و باعث ایجاد سایه می شوند. ما می توانیم به آسانی و با کاشت درختان فراوان، دمای هوا را در تابستان تا پنج درجه کاهش دهیم”. یک خط پارکینگ در هر خیابان می تواند تبدیل به فضای سبز شده و برای امور باغبانی، استفاده گردد. درختان همچنین می توانند به عنوان “بادگیر هایی نامرئی” عمل کند و زباله و خاک به وسیله آن گرفته شود. فقدان کوچه در اکثر مناطق نیویورک، موجب این می شود که مقدار زیادی زباله در پیاده رو های شهر وجود داشته باشند. در نقشه های رویایی شرکت تروفورم، این امکان وجود دارد که از طریق مسیرهای سبز، پیاده از ابتدای منهتن به سوی برونکس قدم بزنیم. البته فضای سبز شهری در مناطقی که بخوبی طراحی شده اند، بیشتر به چشم می آیند. سورکین معتقد است که تصور نمودن یک گزینه حتی اگر ایده آلی باشد، ممکن است تبدیل به یک هدف مهم شود: “به شما یک چشم انداز خودپایدار تر و عادلانه تر درمورد اینکه یک شهر چگونه باید باشد، می دهد. موضوع “شهرسازی سبز”، برای بیش از یک قرن وجود داشته است و همیشه توسط تنش میان آرمانشهر خیالی و واقعی، شکل گرفته است. ایده های مهمی در سال 1961 ارائه شدند، یعنی زمانی که لوییس مامفورد که یک منتقد معماری در یک مجله بود، اقدام به انتشار کتاب: “شهر در تاریخ: ریشه ها، دگرگونی ها و چشم اندازهای آن”، نمود. مامفورد تحولات محیط های شهری از زمان قرون وسطی تا دوران حاضر را دنبال نمود ولی دوران فعلی، تأثیری بر او نگذاشت زیرا او معتقد بود که شهر فاقد صفات انسانی شده. او از شهرها خواست که پیوند بیشتری با محیط زیست خود داشته باشند چون در یک منظر شهری ایده آل، ملاحظات اقتصادی دارای اولویت دوم برای یک رابطه سازمان یافته با طبیعت هستند. مایکل سورکین معتقد است که تصور یک گزینه، هر قدر هم که خیال پردازانه باشد، می تواند به عنوان یک هدف مهم عمل نماید. شهر آرمانی مامفورد به جای اینکه بی رویه گسترده شود، در ابتدا مکان یابی شد. این شهر دارای درختان بیشتر و خودروهای کمتر بود و از انرژی پاک استفاده می نمود. او طرفدار نظریه “باغ شهر” ابنزر هاوارد اصلاح طلب بود که یک پیشنهاد برای ایجاد باغ های محصور در داخل مراکز شهری را ارائه می نمود. باغ شهر هاوارد که در سال 1898 نوشته شده، پیوندی میان شهر و روستا بود: “محصول این پیوند شادی بخش، پیدایش امید، زندگی و تمدن جدید خواهد بود”. مامفورد می دانست که باغ شهر یک نظریه غیر عملی است ولی در عین حال معتقد بود که آرزوی آن می تواند در آینده، تأثیرات عملی داشته باشد. در دهه های اول قرن بیستم، نظریه باغ شهر، الهام بخش پروژه های برنامه ریزی در لندن و برلین شد. در زمان مامفورد، تأثیر آن توانست در مخالفت با طرح رابرت موسس احساس شود، که در مورد احداث یک بزرگراه چهار خطه از مسیر میدان واشنگتن بود (این بزرگراه هرگز ساخته نشد). یا در موفقیت مؤسسه برنامه ریزی آمریکا مشاهده شد، گروهی که مامفورد سخنگوی آن بود و در برنامه های توسعه قبیله آپالاچیان و پیشرفت فضای سبز منطقه رادبرن در نیوجرسی و یا باغ های سانی ساید در کویینز، همکاری کردند. بسیاری از ایده های مامفورد در طول تاریخ رد شدند: شهرها به شکل متمرکز باقی مانده اند، به جای آنکه مکان یابی شوند؛ آسمانخراش ها در حال افزایش هستند؛ خودروها چند برابر می شوند. ولی توجه او به طراحی شهری سبز، از پیش آگاهانه بود . از آن زمان تاکنون، تحقیقات فراوانی نشان داده اند که مردم در فضاهای سبز، از نظر احساسی و ادراکی، اوقات خود را بسیار بهتر سپری می کنند تا صرفا در مناظر و چشم اندازهای شهری فقیر. دراز دیدگاه زیست محیطی، هیچ کس تردید ندارد که نیاز به فضاهای سبز تر، توسعه های هوشمند تر و منابع انرژی پاک تر، بیشتر احساس می شود. امروزه معماران و برنامه ریزان در سراسر دنیا درباره شرایط شهرسازی سبز به تفکر می پردازند. سورکین می گوید که چین تبدیل به یک “آزمایشگاه شهری برای طراحی فضای سبز ارگانیک” شده است و دلیل آن، مشکلات زیست محیطی آن می باشد. سورکین در ادامه می گوید که این به معنی آن است که دولت چین آنقدر قوی است که اگر کارهای اساسی انجام شوند، فقط افراد کمی شکایت می کنند. در نیویورک، پیشرفت هایی مثل مسیر عالی، درختکاری در بزرگراه ها و دوچرخه عمومی انجام شده اند که تعمیم هایی در رابطه با نظریه مامفورد هستند. آنها مسیرهای سبز را به چشم اندازهای شهری اضافه می کنند که علاوه بر کاهش ترافیک، باعث می شود که شهر خلوت تر و آرام تر به نظر برسد. مادر سورکین در سال 1963 یک نسخه از کتاب “شهر در تاریخ” را به او هدیه داد، زمانی او در حال ورود به دبیرستان بود و سورکین به تأثیر این کتاب در گسترش نظراتش در طول زندگی خود اشاره می کند. بر خلاف مامفورد که فقط یک نویسنده بود، سورکین یک استاد و معمار تجربی نیز می باشد. از سال 2000 تا کنون، او به عنوان رئیس برنامه فارغ التحصیلان طراحی شهری در دانشکده شهر خدمت کرده است. برای دانشجویانش، پروژه هایی مثل شهر پایدار، جزو برنامه های اصلی آموزشی هستند. با این حال، پروژه های معماری او مثل مجتمع جیان در چین، بر اساس اصول فضای سبز طراحی شده اند. شهر جیان از نیروی رودخانه وی برای کشاورزی و تولید برق استفاده می کند. در ترکیه، او در حال کار کردن بر روی یک توسعه مسکونی است که در آن، بام هایی سبز بر روی تمام ساختمان ها اجرا می شود و به ایجاد انرژی و مدیریت جریانات آبی می پردازد. با این حال مانند زمان مامفورد، یک فاصله وسیع، موجب دور شدن آرمانشهر خیالی سبز سورکین با نیویورک فعلی شده است. همانطور که در خیابان واردیک قدم میزدیم، او به یک تابلوی روشن در دور دست اشاره کرد که مربوط به یک خوابگاه شبانه روزی بود و گفت که شرکت کامیکاز در نظر دارد که آن منطقه را با یک برنامه بیرحمانه ویران کند. در یک مزایده برای حفظ مکانی شبیه مورد قبلی در بالای شهر، سورکین به ارائه پیشنهاداتی برای توسعه شمال شهر کلمبیا پرداخت. این طرح شامل ساختمان هایی دارای بام سبز است که از طریق پیاده روهای پوشیده از درخت به یکدیگر متصل هستند. سورکین فرد خوش بینی است و معتقد است که شاید نه در طول دو یا حتی ده سال آینده، بلکه حتما در آینده ای، ابتکارات مربوط به فضای سبز، چهره نیویورک را تغییر خواهند داد ولی او می داند که معماری به تنهایی برای ایجاد این تغییرات کافی نیست، و می گوید: “ما همانند یک جامعه سیاسی دارای مسئولیت برای حفظ کیفیت های گوناگون در محله مان هستیم و روانشناسی شهری- روشی که شهر درباره خودش فکر می کند- نیز مهم هستند”. این موضوع به ما کمک می کند که رویاهای بزرگی داشته باشیم. وقتی پیاده روی ما رو به پایان بود، او گفت: “من عاشق وقتی هستم که افراد مؤمن و روشنفکر در این کار هنری جمعی که شهر نام دارد، با هم همکاری می کنند. منبع: سایت آقای شهردار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده