رفتن به مطلب

مفهوم فضا در معماری و شهرسازی


ارسال های توصیه شده

مفهوم شناسی فضا در معماری و شهرسازی

 

درباره فضا دیدگاه های متفاوتی وجود دارد، واژه ای که به تعدد در متون پیچیده فلسفی و اجتماعی تا گفتگوهای محاوره ای عادی و روزمره به کار می رود هم‌ به‌ جايگاه‌ و مكان‌، و هم‌ به‌ محيطي‌ ذهنی و روحي‌، و هم‌ به‌ اتمسفر Atmosphere يا جو اطلاق‌ مي‌گردد. در تمام‌ هنرها ايجاد نوعي‌ فضاي‌ عاطفي‌ و روحي‌، يكي‌ از هدف‌هاي‌ آفرينندگان‌ است‌. در هنر معماري‌، فضا، منزلتي‌ خاص‌ دارد و معمار نيز چون‌ ديگر آفرينندگان‌ هنر، قادر است‌ با ايجاد فضاهاي‌ گونه‌ گون‌، همان‌ تأثیرات‌ عاطفي‌ و روحي‌ را القاء كند كه‌ مثلا موسيقيدان‌ به‌ مدد الحان‌ و سازها ايجاد مي‌كند. ‌

 

فضا یکی از سرراست ترین نمادهای هستی است، ازلی است و همه جا گستر و درکیهان شناسی اسلامی مقام نفس کل را داراست. اهمیت مسئله فضا در معماری از آن جهت است که برخلاف قلمروهای فلسفه، علوم اجتماعی و انسانی و … ، دریافت انسان از فضا (در معماری) تنها به شناخت او از فضا منتهی نمی گردد. بلکه در حوزه معماری انسان با تمام وجود فضا را درک می کند و درباره آن تفکر کرده و سرانجام به آفرینش فضایی می پردازد. پس مفهوم فضا در معماری بسیار بااهمیت تر و تأثیرگذارتر از مفهوم فضا در سایر حوزه هاست.

 

دریافت انسان از فضای اجتماعی و شخصی یک جنبه اساسی استفاده او از فضاست.

 

در حقیقت فضا به عنوان جنبه ای از وجود انسان و در تعامل با ابعاد مختلف “بودن” در دنیای او– و به عبارت ساده تر زندگی او – مورد توجه قرار می گیرد. شولتز از قول هایدگر بیان می کند که “شما نمی توانید بشر و فضا را از یکدیگرجداتلقی کنید. فضا نه شیئی ظاهری و نه یک دریافت ذاتی و درونی است. ”

 

در این نگاه دیگر نمی توانیم فضا را عین مطلق یا ذهن مطلق تلقی کنیم، بلکه نظیر هر پدیده دیگر باید آن را شامل مراتبی شمرد. چنین برداشتی از فضا در برابر انسان هم آن را عینیتی مستقل از انسان می داند، که توسط او درک می شود و هم واحد ذهنیتی متعلق به انسان، که در ارتباط با آن عینیت قرار می گیرد و مفهوم “مکان” را مطرح می سازد.

 

محیط پیرامون انسان را پدیده های فراوانی اشغال کرده اند که به آنها “واقعیت” می گوییم. همه این پدیده ها به طور همزمان برای ما قابل درک نیستند و انسان تنها بخشی از آن را ادراک می کند. این پدیده های قابل ادراک را که مستقل از ما وجود خارجی دارند “عینیت” می نامیم.

 

فضا قسمتی از واقعیت محیط است که در رده عینیت قرار گرفته است و مانند سایر پدیده ها در رده عینیت، واجد فرم و عملکرد است و نه تنها به عنوان عینیتی مستقل از انسان وجود دارد و در تعامل با انسان قرار می گیرد بلکه واجد ذهنیتی در قالب یک تصویر ذهنی نیز می تواند باشد.

 

منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار

  • Like 2
لینک به دیدگاه

فضا و انواع آن در معماری و شهرسازی

 

فضا مقوله‌اي بسيار عام است. فضا تمام جهاني هستي را پر مي‌كند و ما را در تمام طول زندگي احاطه كرده است از آنجا كه تنها آگاهي از فضا منوط به فعاليت مغز نيست، بلكه كليه حواس و عواطف انسان در آن دخالت دارند و لذا براي نيل به اين فضا، به تمام و كمال بايد «خود» انسان در آن درگير شود. و بنابراين فضا بيش از آنكه قابل تعريف باشد ، قابل احساس و ادراك است . به طور كلي فضا نوعي توزيع عناصر در يك پهنه است، يا نوعي از محدود كردن زمان و مكان است. از اين رو فضا مقوله‌اي است كلي و فلسفي كه بر مجموعه‌اي از روابط بين عناصر و كيفيت و حجم اين روابط دلالت مي‌كند. فضا ماهيتي عيني دارد و داراي بعد مكان است و از آنجا كه دائماً در حال تغيير و تحول است ، از بعد زمان نيز برخوردار مي‌باشد.

 

مقوله ديگري كه از فضا جدا نيست زمان است. ادموند بيكن مي‌گويد : « عامل زمان را در طراحي نمي‌توان ناديده گرفت». دريافت معني و مفهوم يك فضاي شهري در طول تاريخ كاملاً متفاوت است. اين امر به شكل متفاوت زندگي اجتماعي و فرهنگي و اصولاً فعاليت فضا در طول تاريخ بستگي دارد. مسئله احتساب زمان در طراحي توسط لينچ نيز مورد بحث واقع شده است. وي ضرورت ارتباط مكاني را كه در حال ايجاد مي‌شود با گذشته نه چندان دور و آينده نزديك لازم مي‌داند و خاطرنشان می سازد كه ما در قالب فضا و زمان به تجربيات خود نظم مي‌دهيم. اگر در فضايي از نظر بصري كشش وجود داشته باشد (فضا واجد جذبه هنري باشد) احساس حركت ناظر در فضا و ادراك بصري وي كاملاً در هم مي‌آميزند.

 

بايد گفت كه هر فضايي با نحوه توزيع عناصر آن بستگي دارد و ادراك مي‌شود. ويژگي‌هاي فضا را مي‌توان در ميان انبوهگي (تراكم)، حجم و نوع ارتباطات دروني، نوع آرايش عناصر آن، جهت‌گيري عناصر و مقياس آن جستجو نمود. فضا هر چند مي‌تواند مورد بررسي رشته‌ها و تخصص‌هاي گوناگون قرار بگيرد ولي وظيفه معمار و شهرساز شكل دادن و نظام بخشيدن به آن در قالب عرصه های عمومی و قلمروهای فضایی است. شهر مجموعه عناصر مختلفي است كه در پهنه و سرزمين به عنوان مكان توزيع شده و داراي حجمي از روابط دروني بين عناصر متشكله مي‌باشد كه با گذشت زمان در طول تاريخ متحول مي‌گردد.

 

فضا را مي‌توان به تناسب معيار و ضوابط گوناگون و از زواياي مختلف به انواع متقاوتي تقسيم نمود. اما به لحاظ نقش فضاي شهري، درجات اجتماعي و كنترل هنجارها و ارزش‌هاي جامعه آن را به سه دسته قابل تفكيك مي‌دانند. مبناي اين تقسيم‌بندي در مفهوم «كنترل اعمال اجتماعي» از طريق فضا خلاصه مي‌شود. در مقبول ترین دسته بندی فضا به سه رده کلی تقسیم بندی می شود:

 

 

  1. فضاي عمومي : فضاهايي هستند كه دسترسي به آن براي همه اعضاء جامعه امكان پذير است. اما فرد در انجام اعمالش آزادي كامل نداشته و هنجارها و قوانين جامعه را در نظر مي‌گيرد.
  2. فضاي نيمه عمومي / نيمه خصوصي : فضاهايي هستند كه براي استفاده عموم آزاد است اما به علت محدوديت در هدف و كاربري آن، استفاده‌كننده خاص دارد .
  3. فضاي خصوصي : فضايي است كه توسط اشخاص اشغال مي‌شود .

 

راجر ترانسيك، مبناي تقسيم‌بندي فضا را بر پايه نوع و كيفيت بدنه‌هاي محصور‌كننده استوار مي‌كند. وي در كتاب خود به نام « در جستجوي فضاي گمشده » مي‌گويد فضاي عمومي را مي‌توان به دو نوع نرم فضا و سخت فضا تقسيم كنيم:

 

نرم فضا : فضايي طبيعي در داخل يا خارج از شهر است كه شامل باغ ها و پارك ها و فضاهاي سبز مي‌باشد. اين فضا مي‌تواند بدون شكل و لبه مشخص و لزوماً نياز به حصار و محدوده معين ندارد. از شلوغي فرم شهري مي‌كاهد و واكنشي به محيط ساخته شده با عملكرد تفريحي است.

 

سخت فضا : فضايي است كه از اطراف به بدنه‌هاي ساخته شده محدود است و عملكرد آن ايجاد فعاليتي اجتماعي است. اين فضا قابل اندازه‌گيري با محدوده تعريف شده و قابل ادراك است. به عبارتي ديگر «محصور بودن» مهم ترين عامل در تعريف اين فضاست.

 

محصور بودن به معني حفظ استمرار فضايي از طريق پيوستگي ميان ساختمان هاست. ايجاد شكاف و گسستگي و تقاطعات فراوان حس محصور بودن را تضعيف مي‌كند. فضاي محصور انسان را به يك فضاي واحد پيوند مي‌دهد. بنابراين درجه محصور بودن بايد به حدي باشد كه انسان از ماندن در آن احساس زنداني شدن نكند و در عين حال توجه او را به فضا به صورت يك «كل» جلب كند. اگر يك فضا را محصور كنيم تنها محدوده‌اي فضايي را مشخص كرده‌ايم اما اين فضا بدون شخصيت است. بنابراين با ايجاد شكل هندسي ، اجزاء و عناصر مشخص و فعاليت‌هاي انساني مي‌توان به آن شخصيت و روح بخشيد. تركيب معيارهاي زيباشناختي، رواني و عاطفي چنين فضاهايي به شكل‌گيري ارزشهاي فضايي – مكاني مي‌انجامد و به تعبيري برقراري زيبايي با مفاهيم معقول ارزشي مطرح مي‌شود، آن وقت است كه اين زيباشناسي نه امري تجملي و غيرضروري بلكه به عنوان مباني ارزش هاي كيفي تعيين‌كننده مي‌شود.

 

منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

فضا و معانی مختلف آن افزون بر معماری در رشته های روانشناسی,جامعه شناسی ,جغرافیا,فرهنگ شناسی,ریاضی و فیزیک از جهات گوناگون مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است .در چند دهه گذشته چندین کتاب مرجع مهم مانند"فضا زمان معماری " و یا "فضا,هستی و معماری " منتشر شده .این واژه را در طول زندگی چند دهه ای خود در معماری با بیش از 50 پسوند مورد استفاده قرار گرفته است.گسترش واژه فضا و ترکیب آن با دیگر واژه ها را میشه به نوعی فرهنگ" فضای معماری " نامید. از این روست که محققین بزرگی چون گیدئین به کنکاش در این مورد در تاریخ معماری غرب پرداخته اند. در این مورد تاریخ معماری میدان کار تحقیق محقق است و او سعی دارد تا وقایع تاریخی را بی طرفانه تعریف نماید.

 

 

 

فضای معماری

 

تعاریف گوناگونی برای فضای معماری آورده شده که قبلا نیز به آن ها اشاره کردیم، سابقه حضور فضای معماری در حالت کلی آن به زمان جنگ جهانی اول در اروپا می رسد که از آن معمولا برای توصیف کمی یک مکان استفاده شده مثل فضای بزرگ، فضای کوچک، فضای حجیم و ...برای بنا دو وجه را قایل می شدند : وجه بیرونی و وجه درونی. وجه درونی آن فضای داخلی نامیده می شده و آنچه از بیرون دیده می شود فضای بیرونی نامیده می شد.کوارونی فضای بیرونی را معادل حجم می داند.حجم با سطوح، لبه ها و ترکیب دیگر احجام تعریف می شود و این عناصر هستند که آنرا به یک شی معماری مبدل می سازند.به نظر کوارونی او اگر انسان در داخل فضایی به مقیاس اتاق قرار بگیردبه آن فضای معماری و اگر در یک میدان شهری قرار بگیرد به آن فضای شهری می گویند. عامل دیگری که نقش اساسی در درک فضا و تغییرات آن دارد زمان است. انسان وعامل زمان باعث پدید آوردن تجربیات گوناگون و حس های متفاوت در یک فضا می شوند. فضا و تعریف آن به مجموعه روابطی که بین مصرف کننده آن و اجزای تشکیل دهنده فضا و تغییرات آن وجود دارد بستگی می یابد.

 

 

فضا به مثابه کلید فهم معماری

 

برونو زوی: « اکنون باید دید ضعف مشخص تاریخ معماری که در جریان بحث های تاریخ هنر مطرح شده است چیست؟ بنا به مثابه مجسمه یا نقاشی داوری می شود. یعنی به صورت خارجی و سطحی، مانند پدیده های صرفاً شکل پذیر ( پلاستیک ) مورد قضاوت قرار می گیرد... . نارضایتی از تاریخ، ناشی از عدم شناخت بیشتر مردم از فضا و همچنین نتیجه ناموفق بودن تاریخ نویسان و ناقدان معماری در به کاربردن و اشاعه روش معقول برای مطالعه ی فضاهای بناست...فضا عامل اساسی در معماری است. تملک فضا به معنی توان دیدن بنا و یافتن کلید فهم و شناخت آن است ».

 

مرزشناسی فضای معماری

 

تاریخ معماری پر است از اشیایی مانند خانه، مدرسه،کلیسا و دیگر که همه ی این ها دارای ویژگی های قابل بحث اند. اما کدام یک از این ها را می توان فضای معماری دانست ؟و مرز بین آنها چیست؟ برونو زوی کلید فهم این موضوع را فضای معماری می داند و معتقد است که با این کلید می توان میان مجسمه و معماری تمایز قایل شد وبین آنها مرز کشید. مزر بین عناصری که که به اشتباه فضای معماری خوانده می شوند:

 

- مرز بین معماری و مجسمه

- مرز بین فضای معماری و فضای شهری

- مرز بین حجم معماری و فضای معماری

 

زوی: « کتاب های تاریخ معماری پر است از بحث هایی که هیچ گونه ارتباطی با معماری ندارند. صفحات زیادی به نمای بناها اختصاص داده شده اما اینها به بحث های مجسمه سازی و شکل پذیری مربوط می شوند نه به معماری و فضا. یک اوبلیسک، یک حوض، یک فواره همگی آثاری هستند که می توان در تاریخ معماری مشاهده کرد. این آثار می توانند شاهکارهایی شاعرانه باشند، ولی معماری نیستند.»این معیار مرزبندی را "تجربه ی فضایی "می گویند.تجربه ی فضایی با حرکت در فضا بدست می آید. با این معیار آثاری که جنبه نمادین پیدا می کنند مثل مجسمه ها، حوض و آب نما از فضای معماری متمایزاند چون هم مقیاس آن ها از فضای معماری کوچک تر است و هم در تعریف تجربه ی فضایی قرار نمی گیرند وهم کاربرد آن ها در مقیاس شهری که فقط جنبه ی نمادین دارند و حرکتی در آن ها صورت نمی گیرد.زوی: « داوری معماری اساساً داوری درباره فضای داخلی بناست...»

 

 

 

فضای معماری و ارزش بین معماری خوب و بد

 

بدون شک همگان به دنبال معیاری برای ارزشیابی آثار گذشته و حال و ارزش گذاری آن ها هستند، زوی این معیار را چنین یافته است: «تعریف دقیق تری که از معماری می توان داشت این است که فضای داخلی آن چگونه منظور شده است. .معماری خوب معماری است که دارای فضای داخلی باشد و انسان را جذب کند، او را تربیت و او را به لحاظ معنوی رام کند، معماری بد معماری است که فضای داخلی آن انسان را ناراحت کند و او را گریزان سازد، اما مساله مهمتر این است که آنچه فضا ندارد معماری نیست. »

 

اما نظریه آنچه که فضا ندارد معماری نیست تعریف دقیقی نیست. جذابیت، ایجاد آرامش و دارا بودن بار معنایی همیشه دربنایی که دارای یک فضای داخلی است دیده نمی شود. چه بسا یک بنا دارای همه ویژگیهای یاد شده باشد اما فاقد فضای داخلی ای باشد که بتوان درون آن حرکت کرد، مانند آرامگاه حافظ. دارا بودن فضای داخلی یک نگاه کالبدی به معماری است در حالی که وقتی از فضای جذاب، رام کننده و موجب ارام صحبت می کنیم به جنبه های کیفی فضا نظر داریم. ( رابطه ظرف و مظروف )از سال های دهه1940 که فضاگرایی رایج شد، تعاریف و واژگان مختلفی از فضا توسط معماران مختلف ارائه شده که در جهت استحکام نظریه فضای داخلی معماری به مثابه عامل اساسی معماری هستند مانند توازن فضایی،رابطه فضایی،نظم فضایی،تصور فضایی، جوهره فضایی و ... .این مفاهیم فضایی مدرن بوسیله ابزار بصری تدارک دیده شده درک می شود.

 

 

معرفی مفاهیم فضایی مدرن بوسیله ابزار بصری

 

برونو زوی بیان می دارد که حضور در فضا و تجربه آن از نزدیک، جزیی از فضا شدن و خود تشکیل دهنده فضا بودن و نظاره نمودن فضا با حرکت در آن، مناسب ترین ابزار فهم و درک و تجذبه فضای معماری است. اما حضور در فضای بنا شاید همیشه ممکن نباشد درنتیجه راه حل میانی یعنی استفاده از ابزار بصری به میان می آید: پلان، نما، برش، ماکت، عکس و ... در فهم فضا به کار ما می آیند. .هدف همه ی این ابزار ارایه بصری مفهوم فضای داخلی معماری است. با بکارگیری عناصری چون بافت و رنگ می توان ویژگی های فضا داخلی را برجسته کرد:- نشان دادن اهمیت نخست فضا : با حذف عناصر تزیینی از نقشه و نشان دادن ارجحیت نخست فضا- تقویت حدود فضای داخلی از خارج / تعیین حدود آزادی دید از داخل به خارج بنا و برعکس : با سیاه نمودن داخل دیوارها- نشان دادن فضایی که کاربر در آن حرکت می کند : با سیاه کردن بافت فضاهای داخلی- مشخص کردن سلسله مراتب اهمیت فضای خالی : با سیاه کردن بافت فضاهای اصلی و فرعی

 

 

تاریخ معماری با معیار فضای داخلی

 

-معماری یونان باستان :زوی: « کسی که معبد یونانی را از لحاظ معماری و بیش از هر چیز مفهوم فضایی آن بررسی می کند، نمی تواند با خشم از ان دور نشود و با غضب به عنوان اثری غیر معماری به آن اشاره نکند، اما فردی که به پارتنون نزدیک می شود، آن را به مثابه مجسمه ای تحسین می کند. » وی معابد یونانی را براساس معماری به مثابه فضای داخلی معماری، داوری می کند. یک حجم بزرگ که دورتادور آن را ستون در بر گرفته که به نظر زوی فضای خالی معابد فاقد اندیشه خلاق است چون نمی تواند به عملکرد و نیازهای اجتماعی پاسخ گویند. بنابراین معماری یونان دارای ویژگیهای زیر است:

 

  • مجسمه وار بودن.
  • فقدان حرکت درونی.
  • معابد به مثابه آثار غیر معماری.
  • توجه به تزئینات و عناصر معماری در جهت تاکید بر مجسمه وار بودن معابد.

مهمترین معبد سایت آکروپولیس و بزرگترین شاهکار معماری یونان، معبد پارتنون است.

 

معماری روم :« خصوصیت اصلی فضای رومی، مبتنی بر مقاومت در نظر گرفته شده است و تقارن در فضاهای دایره ای و مستطیلی حاکمیت دارد. » در این معماری، پلان مرکزی نقش مهمی دارد. زوی رومیان را با « الهام قوی نسبت به موضوعات فضایی و حجمی و در نهایت الهامی در باره معماری می داند » فوروم ها یا میادین و حمام های رومی رومی از نظر ایجاد حرکت، با بناهای مجسمه وار یونانی کاملا متفاوت هستند. حتی استفاده از ستون ها در بازیلیکای رومی با معابد یونانی، تفاوت دارد: « بردن ستون یونانی به داخل، به معنی گردش در فضای بسته و جهت دادن تمام تزیینات به سمت این فضا است. »پانتئون بی شک یکی از مهمترین معابدی ست که میتوان در ان شیوه و تحول تکنولوژیک معماری رومی را به خوبی مشاهده کرد، رم، 28-118

 

باسیلیکای اولپیا Ulpia یکی از مهمترین باسیلیکاهای رومی بود که به سال 113 در رم، فروم ترایانوس ساخته شد.

 

-معماری صدر مصیحیت :معماری مسیحیت انقلابی فضایی و عملکردی در معماری است چرا که بیش از معماری های گذشته در ایجاد حرکت در فضای داخلی کوشیده و با مشخصه های دیدگاه زوی همخوانی دارد:

 

  • کلیسا : محل تجمع مردم
  • بازیلیکا ها ( تالارهای دادرسی ) : نیاز به تجمع و حرکت به جای معابد
  • بکارگیری ترکیب مقیاس انسانی یونانی و آگاهی فضای داخلی رومی
  • ایجاد خط حرکت برای مصرف کننده از ورود به بنا تا حرکت به محراب
  • خصوصیات دینامیک فضا برای نظاره گر
  • سمت دادن به انسان و هدایت او در فضا
  • در اختار گرفتن خصوصیات پویایی انسانی در جهان مسیحیت

سان پیترو San Pietro احتمالاً یکی از قدیمی ترین کلیساهایی بود که در صدر مسیحیت و با طرح باسیلیکایی بین سال های 330 و 390 ساخته شد و اکنون بسیار تغییر یافته است.

 

-معماری بیزانس :افزون بر رابطه افقی رابطه عمودی هم اهمیت پیدا می کند. ویژگی ها از لحاظ فضایی :

 

  • شتاب در سمت عمودی و افقی
  • ایجاد صفحات نورانی و وسعت سطوح نور
  • طراحی فضای منبسط در کنار فضای مرکزی مانند ایاصوفیا
  • ایجاد صفحات نورانی و وسعت سطوح روشن

در طراحی و معماری ایاصوفیه همانند دیگر بناهای گنبدی رومی تاکید بر فضای داخلی بوده است و به نمای بیرونی کمتر توجه شده است ولی وحدت و انسجام اجزای آن از بناهای پیشین جامع تر است.

 

-معماری گوتیک :زوی : « معماری گوتیک موفق می گردد نوعی تداوم فضایی بین خارج و داخل را عملی سازد. » از دیدگاه وی معماران گوتیک در ایجاد فضا ، بلندا دادن و فرم بخشی به آن بدون اینکه در تداوم آن خللی ایجاد شود، موفق شدند. ویژگی های آن:

 

  • کامل شدن سیستم ساختمانی
  • نفی دیوار
  • تداوم فضای بین خارج و داخل
  • برداشتن پوسته
  • توسعه پذیری و امکان رشد برخی از اجزای آن برای نمونه هنگام اتصال مفصل های بنا ( در کلیساهای انگلیسی )

کلیسای جامع نوتردام Notre Dame، بین 1136 و 1250، پاریس و نمونه ای از گوتیک آغازین است.

 

کلیسای سالزبری، جنوب انگلستان، 1220-1260، نمونه ای از گوتیک متعالی.

 

-معماری رنسانس :« با آثار برونلسکی برای اولین بار، تنها ساختمان نیست که در تملک انسان است، بلکه انسان با درک، قوانین را ساده می کند و رمز بنا را نیز به تملک خود در می آورد. »

 

  • طراحی بنا با نقشه دایره برای نشان دادن مفهوم وحدت فضا
  • کنترل کامل هرگونه انرژی دینامیکی موجود در محورها
  • توازن منطقی و نظم دادن به فضا
  • محو شدن جهت خطی
  • پیروزی حجم بر پلاستیک

کلیسای جامع فلورانس یکی از مهمترین کلیساهای ایتالیاست که بیشترین تحقیق معماری را به خود اختصاص داده است و به دست برونلسکی به پایان رسیده است.

 

- معماری باروک :« باروک آزادی فضایی است، آزادی فکری از قوانین قراردادی است، از سکون، از هندسه مسطحه، از تقارن و نیز از تضاد بین فضای داخل و خارج آزاد است. »

 

  • تاب خوردن دیوارها برای ایجاد فضای جدید
  • تسخیر فضایی به آن حدی که فضا و حجم، بخشهای تزیینی را در عمل معرفی می کند
  • تداوم فضایی از پایین به بالا حتی در بیضی گنبد
  • درک تمامی دید فضایی به طور واحد

کلیسای سان کارلو آله کواترو فونتانه San Carlo alle Quattro Fontane به طراحی فرانچسکو برّومینی، 1638- 1641، رم، از مهم ترین بنا هایی ست که در سراسر اروپا تقلید شد.

 

 

 

مرجع کتاب «سیری در مبانی نظری معماری» دکتر معماریان

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...