Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۴ شاید یکی از موجزترین و در عین حال دقیق ترین عباراتی که در وصف اهمیت خیابان و منظرشهری ارائه شده است، گفته جین جیکوبز باشد «هنگامی که خیابان های شهر زیبا و جالب باشند آن شهر سرزنده و زمانی که خیابان های شهر زشت و خسته کننده باشد، آن شهر ملال آور به خاطر آورده خواهد شد». اهمیت منظر شهری به عنوان واسطه میان انسان و پدیده شهر، به اندازه ای است که برخی اوقات در تعریف طراحی شهری گفته اند: طراحی شهری مدیریت منظر شهری (منظر عینی و ذهنی) است. مدل ذهنی روابط میان انسان و محیط نشان می دهد که یک رابطه دو طرفه میان ویژگی های محیط شهری از یک سو و ادراک، شناخت، ارزیابی و رفتار انسانی از سوی دیگر وجود دارد. در مرحله نخست، محیط شهری هندسه و ویژگی های ملموس خود، نظیر ویژگی های بصری، صوتی، بو و… را در معرض حواس پنجگانه انسان قرار می دهد، در این مرحله اصطلاحاً محیط شهری توسط فرد مورد ادراک (perception) قرار می گیرد.محصول تعامل در این مرحله پدیده ای است که از آن با لفظ منظر عینی شهر (city scape) نام برده می شود. در مرحله دوم محیط شهری توسط فرد مورد شناخت (cognition) قرار می گیرد. در این مرحله ذهن فرد بر اساس داده های محیطی، طرح واره های ذهنی، تجارب و خاطرات قبلی تصویری از محیط ساخته و معنای معینی را به محیط الصاق می نماید. محصول تعامل میان محیط شهری و ذهن فرد، پدیده ای است که با لفظ منظر ذهنی شهر (city image) از آن نام می بریم. در مرحله سوم، ذهن فرد بر اساس شناختی که از محیط به دست آورده و بر مبنای فرایندهای ارزیابانه نسبت به محیط واکنش عاطفی مثبت و یا منفی پیدا می نماید. محصول تعامل محیط شهری و ذهن ارزیابانه فرد، پدیده ای است که از آن با نام منظر ذهنی – ارزیابانه شهر (city evaluative image) نام برده می شود. نهایتاً در مرحله چهارم از تعامل میان محیط شهری و انسان، فرد بر مبنای محتویات منظر ذهنی – ارزیابانه خود که نشان دهنده احتمال رویدادهای محتمل الوقوع در محل می باشد، به رفتار معینی دست می زند. از بررسی رابطه میان محیط شهری و انسان می توان نتیجه گرفت که منظر شهری یک سیستم است که از تلفیق سه زیر سیستم منظر عینی شهر، منظر ذهنی شهر و منظر ذهنی–ارزیابانه شهر شکل می گیرد. به عبارت دیگر تنها از تعامل میان این سه زیرسیستم است که مفهوم منظر شهری به مثابه یک کلیت شکل می گیرد. لینچ عوامل عینی تشکیل دهنده محیط شهر را به پنج گروه (راه، لبه، نشانه، گره و محله ) تقسیم کرده است که به کمک آنها تصور و تصویر شهر در ذهن انسان ایجاد می شود. سیمای شهر وقتی برای مردم معنا و مفهوم پیدا می کند و ماندگار می شود که تصویری روشن و یکپارچه از آن در ذهن داشته باشند. برای تحقق این منظور به سه عامل ذهنی – عینی نیاز است که عبارتند از : خوانایی، تصورپذیری و جهت یابی. به طور کلی به گفته لینچ منظور از تصویر ذهنی یا سیما کلیه برداشتها، دانسته ها، باورها و انتظاراتی است که فرد از محیط پیرامون خود داشته و ارزش، کیفیات، عملکرد و اولویت های متفاوت را در ذهن وی ایجاد می نماید. این ذهنیات تابعی است از کلیه اطلاعاتی که فرد تا آن برهه از زمان دریافت کرده و در ذهن خود انباشته است. می توان گفت سیما یا تصویر ذهنی از شهر، طرحواره ای ارزش گذاری شده در ذهن فرد از منظر شهری می باشد. عوامل متعدد فیزیولوژی، فردی، اجتماعی، اعتقادی، ارزشی و… در ایجاد سیما یا تصویر ذهنی نقش مهمی ایفا می کنند. منابع پاکزاد،جهانشاه: سیمای شهر و آنچه کوین لینچ از آن می فهمید، فصلنامه شهرسازی و معماری آبادی، سال شانزدهم، شماره 53، زمستان 1385، صفحه 38 وهابزاده، نغمه: ساماندهی سیمای شهر (حرکتی در جهت ارتقای کیفیت محیطی)، فصلنامه تحلیلی–پژوهشی علوم اجتماعی جستارهای شهرسازی، سال پنجم، شماره 17 و 18، پاییز 1385، صفحه 95 منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده