Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۴ ارزشها قواعدی هستند که فرد به کمک آنها درباره صواب و خطا، باید و نباید، خوب و بد حکم میکند. حتی از طریق ارزشها به نظریههای شهر مطلوب مانند: نظریه شهر خدای اگوستین قدیس (City of God) در توصیف اورشلیم ابدی، الگوی آرمانشهرهای مسیحی (روحانی مسیحی انگلستان بود. وی مقر کنتزبوری را ایجاد کرد) یا آرمانشهر توماس مور (اتوپیا = utopia) در اصل نام کتابی است که سرتوماس مور در سال 1516 در آن جامعه متعالی در یک جزیره خیالی را به تصویر کشیده است) یا یوتولیای افلاطون و یا به مدینه فاضله فارابی میرسیم. بنابراین ارزشها به مرور زمان هویت (Identity) یک ملت، قوم و یک گروه را تشکیل میدهند. زیرا مفهوم هویت به چیستی و شخصیت اشیاء اشاره دارد و با طبیعت و ماهیت اشیاء آشکار میشود. هر شیء دارای صفات و ویژگیهای منحصر به فردی است که آنرا از دیگر اشیاء متمایز میکند و براین اساس در فرهنگ وبستر کلمه “هویت” به مفهوم “مشابهت” آمده است و به مفهوم تشابه با خودی و تمایز با غیر است. همچنین هویت به معنی صفات، باورها، احساسات و اعتقاداتی است که مردم را از یکدیگر متمایز میکند. پیشرفتهای فرهنگی جوامع گوناگون و انتشار آثار تمدنهای مختلف و بر خورد آنها با یکدیگر، مانند تمدن غرب و شرق در مقاطعی باعث غلبه مظاهر تمدنی بر تمدن دیگر و تحت شعاع قرار گرفتن مظاهر تمدن و هویت تمدنی دیگر شده است. خواسته و ناخواسته در اردوگاه تمدن ظاهراً مغلوب نیز عدهای به عناوین مختلف نوگرایی و غیره به زدودن آثار باارزش معنوی و مادی جامعه به ویژه در شهرها پرداختند و حتی تا آنجا پیش رفتند که سنت را در ابعاد مختلف مانع پیشرفت قلمداد نمودند و به بهانه ناسازگاری کالبد قدیمی با نیازهای جدید و یا مباحث نفع طلبانه مقطعی، بناها و آثار با ارزش تاریخی و فرهنگی که داری منافع دایمیجاودانه (پایدار) برای جامعه و بیانگر هویت و تاریخ آن سرزمین بودند، را تخریب نمودند و شهرها را از این سرمایههای جاودانه و ارزشمند خالی نمودند (تخریب حداقل عناصر با ارزش کالبدی، فرهنگی و غیره). ترس از بی هویت شدن و انقطاع تاریخی بین گذشته و حال و آینده در نتیجه تخریب عناصر با ارزش میراثی و فرهنگی زمینه تلاش مستمری را به منظور حفظ ارزشها در ابعاد معنوی و مادی در بین جوامع و حکومتها پدید آورده است. هریک با توجه به هر درجهای توسعه یافتگی درصدد حفظ عناصر باارزش در ابعاد مختلف مادی و معنوی هستند. ارزشها منشاءهای مختلفی دارند (نیازها، هنجارها، کمیابی و…). هنجار آن قاعده، رفتار یا خصوصیتی است که اکثریت جامعه به آن عمل میکنند یا آن را میپذیرند و عدم پیروی از آن مجازات و توبیخ (بیشتر غیر رسمی) در پی دارد. بنابراین هنجارها یکی از علل پیدایش ارزشها هستند. اما ارزشها از منشاءهای دیگری مانند “نیاز” و”کمیابی” نیز پدید میآیند. مثلاً گرسنگی، غذا را با ارزش میکند و کمیابی، طلا و جواهرات را. ولی گاهی مواقع، نیروی هنجاری در پیدایش ارزشها مؤثر میباشند. مثلاً انسانها در صورت فشار هنجاری از پوشش طلا و جواهر و یا خوردن یک نوع غذا و یا رفتن و بازدید از یک بنای قدیمی مربوط به فرقه یا تاریخ خاصی در تباین با رژیم موجود صرف نظر میکنند (سوسیالیستها در دوره حکومت سوسیالیستی در کشورهای آسیای میانه درب بسیاری از مساجد، کلیساها و بناهای تاریخی را بسته و مردم را از توجه به آثار باستانی باز میداشتند و کاخها و بناهای تاریخی، مظهر قدرت- ثروت تلقی میشدند و از نظر سلسله مراتب ارزشی در ردههای بسیار پایین قرار داشتند. ثروت و ثروتمندی ارزش تلقی نمیشد و فقر و کار و کارگری ارزش تلقی میشد). به عبارت دیگر زمانی که یک ارزش به هنجار تبدیل شد، یعنی وقتی اکثریت یک جامعه یک پدیده را با ارزش تلقی کردند، آن پدیده به ارزش اجتماعی یا ارزش هنجار شده تبدیل میشود. اما هرچه که ماهیتاً با ارزش باشد (استنشاق هوای خوب) الزاماً به ارزش اجتماعی تبدیل نمیشود. یا در جامعهای که تعداد زیادی سیگار میکشند، یعنی درست برعکس این ارزش عمل میکنند، چون سیگار ماهیتاً ارزش منفی دارد ولی از طریق هنجار فراگیر شده است. لذا پدیدههایی که ماهیتاً ارزش واقعی دارند، نیز زمانی به ارزش اجتماعی تبدیل میشوند که رهبران آن جامعه بتوانند آن ارزش را در جامعه اشاعه دهند و به هنجار (عرف) تبدیل کنند. به طوری که عدم پذیرش درونی و عدم رعایت آن توبیخهای درونی و غیر رسمی از جانب بقیه اعضاء جامعه را در پی داشته باشد. اما آنچه که هنجار شد چه ماهیتاً باارزش باشد و یا بی ارزش، از نظر اکثریت اعضاء جامعه با ارزش (یعنی ارزش اجتماعی) تلقی میشود. خواه هنجارها برای جامعه مفید باشند مانند ایثار، احترام به بناهای تاریخی و یا مضر باشند مانند سیگار کشیدن و خال کوبی و غیره. بنابراین با توجه به مطالب فوق ارزشهای سازنده اخلاقیات در یک جامعه شهری اعم از مادی و غیر مادی و به ویژه ارزشهای مادی اعم از شهر، مجموعههای شهری، بناها و بالاخص نقاط شهری در دو حالت، با ارزش تلقی میشوند: اولاً: ذاتاً دارای ارزش باشند و به هنجار اجتماعی تبدیل شده باشند. ثانیاً: به هنجار اجتماعی تبدیل شده باشند، حتی اگر داری ارزش ذاتی نباشند. ارزشهای شهری یا پایههای شکل دهنده به اخلاقیات جامعه شهرنشین، اعتقاداتی هستند که اکثریت جامعه شهری در پی آن میباشند و صفت مشترکی دارد که شهروندان و گروههای مختلف شهری بر آن تاکید مینمایند. همچنین به لحاظ زمانی، هنری، طرح، مصالح، سیما، چشم انداز و منظر و معماری، خاصیت کمیابی دارند. براین اساس نقاط باارزش شهری طیف وسیعی از نقاط و پدیدهها را شامل میشود. با توجه به سطح فرهنگی جوامع و هنجارهای اجتماعی سلسله مراتب ارزشهای فیزیکی بویژه پدیدههای شهری ممکن است، متفاوت باشد. تصاویر زیر که از بناها و نقاط دیدنی و تاریخی کشورهای مختلف تهیه شده، جزء ارزشهای کالبدی و ملموس و محسوس تلقی میشوند و ترکیبی از ارزشهای اقتصادی- تاریخی، فرهنگی، هویتی و مذهبی را دارا میباشند. [h=3] منابع: [/h] [*=left]-Al-Hathloul, S., Mughal, M.A (1999), Creating identity in new communities: case studies from Saudi Arabia, Landscape and Urban Planning, 44(1).[*=left]-Steel, F (1981), The Sense of place, CBI, Boston, MA.[*=left]-Tweed, Ch., Sutherland, M (2007), Built cultural heritage and sustainable urban development, Landscape and Urban planning. 83(1).[*=left]-Wehmeier, Sally (2005), Oxford Advanced Learner’s Dictionary, Oxford university press.عباسزاده، غلامرضا: شناسایی ارزشهای شهری، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما دکتر رهنما، دانشگاه فردوسی مشهد. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده