Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۴ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کنفوسیوس معلمی با نفوذ و فیلسوفی خردمند از دوران بهار و پاییز تاریخ چین بود. جملات قصار کنفوسیوس منبعی ارزشمند از خرد و دانش است. آثار کنفوسیوس نه تنها بر اهمیت تکامل فکری و اعتقادی انسان تأکید داشت بلکه راهنمایی برای رسیدن به زندگی شاد، صلحآمیز و اخلاقی بود. همین رویکرد عملی موجب شد نقلقولها و آموزههای او به طور گستردهای از جانب مردم جهان مدرن پذیرفته و استفاده شود. شاید شما هم بواسطهی کتابهای الهام بخش، تصاویر و جملات انگیزشی که در اینترنت به اشتراک گذاشته شدهاند با آثار و سخنان کنفوسیوس آشنا شده باشید. اجازه بدهید نگاهی به برخی از مشهورترین سخنان کنفوسیوس (کنفوسیوس) بی اندازیم و ببینیم چطور این جملات الهام بخش میتوانند به زندگی امروز ما خدمت کنند-همینجا، همین لحظه. وقتی نقل قولها یا جملات الهام بخش را مطالعه میکنیم معمولاً برای سی یا چهل دقیقه تکانی به خودمان میدهیم و با انگیزهای غیر قابل وصف به اهدافمان میاندیشیم اما بعد از مدت کوتاهی دوباره به سراغ کارهای روزانه و تکراری خودمان میرویم و به زندگی یکنواختمان میچسبیم؛ اما در این مقاله ۵ جمله الهام بخش از کنفوسیوس که زندگیتان را برای همیشه تغییر میدهد را با جزئیات بررسی میکنیم. [h=3]۱-”به خاطر بسپارید، جایی که هستید مهم است نه جایی که میروید”[/h] استرس و اضطراب افزایش مییابد چون اکثر اوقات در مورد اینکه چه چیزی در آینده اتفاق خواهد افتاد و یا در گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است میاندیشیم. همین نگرانی بیمورد در مورد آینده یا افسوس گذشته نمیگذارد قدر لحظهی حال را بدانیم و شکرگزار آن باشیم. زندگی ما با سرعت در حال گذر است و ما انسانها به اشتباه برای اینکه بتوانیم پا به پای این جهان سریع حرکت کنیم سعی میکنیم همزمان چند کار مختلف را انجام دهیم. تمرین تمرکز حواس موجب میشود به لحظهی حال بازگردیم و به جایی که در آن حضور داریم بی اندیشیم. این جملهی الهام بخش کنفوسیوس توجه ما را به لحظهی حال و اهمیت آن جلب میکند. اگر به صداهایی که در پیرامونمان است گوش کنیم، به فعل و انفعالاتی که در بدنمان انجام میشود توجه کنیم و نفس کشیدنمان را احساس کنیم متوجه خواهیم شد که همینجا و در همین لحظه حضور داریم و لحظهی حال تنها دارایی ارزشمند ما است. اگر واقعاً در هر لحظه از زندگیمان هوشیارانه حضور داشته باشیم میتوانیم بزرگترین معنا و مفهوم را از زندگی خود استخراج کنیم. [h=3]۲-”زندگی واقعاً ساده است، ما اصرار داریم آن را پیچیده کنیم”[/h] آیا واقعاً زندگی به همان اندازهای که ما فکر میکنیم پیچیده و دشوار است؟ اگر بگذاریم افکار متضاد بیشماری در ذهنمان پرواز کنند و نگرانیهای مربوط به مسائل مالی، سلامت و روابط اضطراب ما را افزایش دهند قطعاً زندگی پیچیده خواهد شد. اگر میخواهید زندگی سادهای داشته باشید که مملو از آرامش و آسایش باشید باید این پیچیدگیها را کنار بگذارید. با این حال، اگر بدانیم سختیهای زندگی از ذهن ما نشئت میگیرند میتوانیم با تغییر ذهنیت و افکار خود به زندگی راحتی که لایقش هستیم دست یابیم. سعی کنید در هر زمان فقط بر یک کار تمرکز کنید. وقتی غذا میخورید، غذا بخورید، وقتی پیادهروی میکنید، پیادهروی کنید، وقتی صحبت میکنید، صحبت کنید، وقتی گوش میکنید، گوش کنید. ترک رویکرد چند تکلیفی یا انجام چند کار همزمان (multitasking) برای تکمیل وظایف و مسئولیتها، سادگی و آسایش را مجدداً به زندگی ما باز میگرداند. [h=3]۳-”سکوت، دوستی واقعی است که هرگز خیانت نمیکند”[/h] یکی از مهمترین مهارتهایی که میتوانیم بیاموزیم این است که چطور سکوت ذهنی خود را افزایش دهیم. انواع مختلفی از سکوت وجود دارد. وقتی ذهن ما ساکت و آرام باشد میتوانیم در هر موقعیتی خرسند و خشنود باشیم. سرزنش موقعیتهای گوناگون آن هم فقط به خاطر احساسی که داریم خیلی ساده است اما در نهایت این ذهنمان است که مسئول تجربیات ماست. اگر همیشه بتوانیم ذهن خود را آرام و ساکت نگه داریم دائماً از درون احساس خوب و مثبتی خواهیم داشت. اگر یاد بگیریم چطور ذهنمان را ساکت کنیم آن وقت متحدی قدرتمند خواهیم داشت که در موقعیتهای مختلف یار و پشتیبان ما خواهد بود. گاهی اوقات وقتی با مشکلات مختلف رو به رو هستیم هیچ یک از دوستانمان به ما کمک نمیکنند چون اصلاً نمیدانند چه باید بگویند و یا اینکه حرفها یا توصیههای خود را چگونه بیان کنند. در حالی که اگر یاد بگیریم چطور ذهن خود را آرام کنیم میتوانیم در مواجهه با مشکلات مختلف قویتر عمل کنیم. [h=3]۴-”نباید از اینکه دیگران تواناییها و قابلیتهای ما را درک نکردهاند ناراحت شویم، بلکه باید از اینکه در شناخت قابلیتهای دیگران کوتاهی کردهایم دلگیر باشیم”[/h] اگر دیگران از ما انتقاد کنند یا قدر ما را ندانند شاید کمی ناامید شویم. حتی ممکن است اعتماد به نفس ما کاهش یابد. در چنین شرایطی بهتر است به این جملهی الهام بخش کنفوسیوس عمل کنیم. به جای اینکه نگران باشیم دیگران دربارهی ما چه فکر میکنند، دیدگاهمان را عوض میکنیم و بر اینکه ما چطور در مورد آنها میاندیشیم تمرکز میکنیم. همهی ما میدانیم که دیگران به پیشرفت و موفقیت ما در زندگی کمک میکنند و همیشه باید قدردان این کمک باشیم. اگر شجاعتر هستید میتوانید قدر کسانی که شما را به چالش میکشند را نیز بدانید. همیشه این جمله را با خود تکرار کنید: ” دیگران به من کمک میکنند تا با تمرین و صبر به عنوان یک انسان رشد کنم.” [h=3]۵-”سفر هزار مایلی با اولین گام آغاز میشود”[/h] همانطور که میدانید این جمله الهام بخش یکی از مشهورترین جملات قصار کنفوسیوس است و به قدری استفاده شده است که تقریباً معنای خود را از دست داده است. علت شهرت این نقلقول هم سادگی آن است. اولین توصیهی اکثر مربیها و مشاوران در دورههای آموزشی این است که فقط باید شروع کنید. شاید میخواهید ورزش کنید اما به خودتان میگویید وقتی تمرین را شروع میکنم که هر روز بتوانم سی دقیقه وقت آزاد برای ورزش در نظر بگیرم، اما بهتر است دیدگاه خود را تغییر دهید و بگویید: امروز تمرین کوتاهی خواهم داشت حتی اگر فقط به اندازهی چند دقیقه باشید. اولین قدم را بردارید. فرآیند را شروع کنید و آغاز به ساخت عادت مربوطه کنید. اگر این گامهای کوچک و آهسته را برداریم، بتدریج و با گذشت زمان رشد خواهیم کرد. از این روش میتوانید برای یادگیری هر مهارتی استفاده کنید- فقط قدم اول را بردارید، فقط شروع کنید. خب، فکر کنم همگی برای این جملات الهام بخش یک تشکر به کنفوسیوس بدهکاریم چون هنوز هم بعد از چند هزار سال جملات او کاربردی است و در زندگی امروزی قابل استفاده است. لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۴ انسان والا همیشه به شرافت میاندیشد؛ انسان عادی، به آسایش خود. «کنفوسیوس» مرد بزرگ یکطرفه قضاوت نمیکند. «کنفوسیوس» کسی که تنها به وسیله نیروی شخصیت خود حکمرانی میکند، شبیه به ستاره قطب شمال است که در جای خود حرکت کنان برقرار میماند و ستارگان دیگر به دور او میگردند. «کنفوسیوس» کسی که خود درستکار است، نیاز به امر کردن ندارد و کارش بدون فرمان هم پیش میرود؛ اما کسی که خود درستکار نیست، اگر هم فرمان بدهد، نخواهند شنید. «کنفوسیوس» مشورت کردن با کسانی که به راه دیگران میروند، بیفایده و نشان بیخردی است. «کنفوسیوس» به چیزهای کوچک خود را گرفتار کردن، از کارهای بزرگ باز ماندن است. «کنفوسیوس» مرد عاقل همواره نه نکته را در نظر دارد: روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن. «کنفوسیوس» مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران. «کنفوسیوس» مرد بزرگ دیر وعده میدهد و زود عمل میکند. «کنفوسیوس» مرد بزرگ با روی خوش رد میکند و مرد کوچک با روی ترش میپذیرد. «کنفوسیوس» مرد بزرگ دلسوزی و پریشانی نشان نمیدهد، عاقل است و تردید ندارد، شجاع است و نمیترسد. «کنفوسیوس» مرد بزرگ از صفات خوب دیگران استفاده میکند، نه از صفات بدشان سوء استفاده. «کنفوسیوس» وقتی دوست میداری، دلت میخواهد زنده باشی و وقتی کینه میورزی، آرزوی مرگ میکنی. «کنفوسیوس» از زندگی چه میدانیم که از مرگ بدانیم. «کنفوسیوس» خردمند وظیفه را وسیله امرار معاش قرار نمیدهد، بلکه برای او وظیفه، هدف زندگی است. «کنفوسیوس» وظیفه در درجه اول و ثمرهای که از آن باید چید، در درجه دوم قرار دارد. «کنفوسیوس» ایمان به حقیقت را هدف و مقصد اساسی زندگی خود قرار دادن و تکالیف را از روی وجدان به جا آوردن، طبع مرد را بلندتر و کاملتر میسازد. یکی را دوست داشتن و حیات او را آرزو کردن و دیگری را دشمن داشتن و مرگ او را خواستن، ناگزیر طبع آدمی را تاریک میسازد. «کنفوسیوس» کسی که دوراندیش نباشد، گرفتار خطرهای نزدیک میشود. دوراندیشی کلید پیشگیری بسیاری از سختیها است. «کنفوسیوس» اشتباه را درست نکردن، خود اشتباه دیگری است. «کنفوسیوس» اگر به راه خطا رفتی از برگشتن مترس. «کنفوسیوس» مرد آزاده به هیچ وجه ابزار دست کسی قرار نمیگیرد، یعنی برای وی شایسته نیست که خود را ابزار هدف دیگران سازد؛ او هدف خویشتن است. «کنفوسیوس» یک دقیقه موفـقیت، شکسـت چندین سالهی انسان را بیاثر کرده و جبران میکند. «کنفوسیوس» ایده آل مرد نجیب، داشتن خوی پاک است. «کنفوسیوس» هرکس باید با تمام قوت مردم را دوست بدارد. «کنفوسیوس» سه راه برای رسیدن به شناخت وجود دارد: نخست، اندیشیدن که بهترین راه است. دومی تقلید که آسانترین است و سومی تجربه که تلخترین است. «کنفوسیوس» مرد آزاده دقت نظر مردم را به ویژگیهای نیک دیگران جلب میکند نه به ویژگیهای زشت ایشان و مرد عامی، عکس آن رفتار میکند. «کنفوسیوس» لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۴ خوب فکر کردن یعنی اینکه بدانی چگونه از ذهن و قلب، از نظم و احساس استفاده کنی. وقتی چیزی را بخواهیم، زندگی، ما را به سوی آن هدایت میکند. «کنفوسیوس» انسان بزرگ در جستجوی حق است و انسان پست به دنبال منفعت. «کنفوسیوس» مرد آزاده، پروردن هنرهای عالی را اساس همنشینی با دوستان خود قرار میدهد و از راه همنشینی با دوستان خود، فضایل اخلاقی را در نفس خویش به کمال میرساند. «کنفوسیوس» کسب دانش را همیشه ناتمام بدان و از کوشش باز نمان. «کنفوسیوس» دانستنیهای کهنه را به کار بردن و از روی آن دانستنیهای تازهای به دست آوردن از اصول عمدهی آموزش است، هر که این کار را انجام دهد میتوان او را آموزگار نامید. «کنفوسیوس» این خوبی که در ما وجود دارد؛ کار خدا است. «کنفوسیوس» کار دلخواه برگزین تا رنج نبینی. «کنفوسیوس» اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد، اما من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد. «کنفوسیوس» هر چیزی زیباییهای خاص خودش را دارد، اما هرکسی نمیتواند آنها را ببیند. «کنفوسیوس» آنچه را میشنوم فراموش میکنم، آنچه را میبینم به یاد میسپارم و آنچه را انجام میدهم درک میکنم. «کنفوسیوس» آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم، آرزوی من است. «کنفوسیوس» بدی را با عدالت پاسخ دهید، مهربانی را با مهربانی. «کنفوسیوس» ثروت و افتخاری که از راه نامشروع به دست آمده مانند ابری زودگذر است. «کنفوسیوس» لیاقت و استعداد شخصی، وابسته به هدف عالی هر شخصی بوده و موفقیت، نتیجه مستقیم سعی و کوشش است. «کنفوسیوس» مرد خشمگین پر از زهر است و زندگی را زهرآگین میکند. «کنفوسیوس» برگ در هنگام نابودی میافتد، میوه در هنگام کمال میافتد؛ بنگر که چگونه میافتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ. «کنفوسیوس» یک مرد خشمگین وجودش پر از زهر است. «کنفوسیوس» زیان و درد برایمان آنقدر مهم نیست؛ آن چیزی که موجب ناراحتی است، به یاد آوردن آنها است. «کنفوسیوس» دانش بی اندیشه دام است و اندیشهی بی دانش بلا. «کنفوسیوس» آهستگی و آرامش در سخن گفتن کار آسانی نیست. در این جهان که بیشتر مردم بر ضد یکدیگر میخروشند، خودداری از هیجان و کینه و پرخاشگری بسیار دشوار است. برای رهایی از این دشواری، راهی جز آرام و نرم سخن گفتن وجود ندارد. «کنفوسیوس» اگر میبایست من از میان سیصد شعر حماسی یک جمله را برگزینم که تمام آموزشهایم را در بر داشته باشد، این جمله را برمیگزینم: هیچ اندیشه بدی را در سر یا در دل خود جای مده. «کنفوسیوس» سه نوع دوستی است که در همه جا پر سود و با ارزش است و سه نوع دوستی دیگر هست که زیان آور و باعث پشیمانی است: دوستی با کسانی که در دوستی خود پایدار و با وفا هستند و با کسانی که درستکار و راستگویند و با آنان که تجربه بسیار دارند، سودمند است، ولی دوستی و رفاقت با چاپلوسان، ریاکاران و یاوهگویان موجب بدبختی و رسوایی است. «کنفوسیوس» با دیگران زیاد خودمانی نشویم تا موجب کدورت نگردیم. «کنفوسیوس» کسی که معلومات جامع درباره ادبیات دارد، مطابق با قواعد فضیلت اخلاقی رفتار میکند و میتواند به جایی برسد که از خطا و لغزش به دور بماند. «کنفوسیوس» مردان بزرگ کم میگویند و بسیار میکوشند. «کنفوسیوس» من از کسانی که حیلهگری را حکمت، نافرمانی را شجاعت و یاوهگویی را حقیقت میپندارند، نفرت دارم. «کنفوسیوس» اگر میدانی پایداری کن و اگر نمیدانی بگو نمیدانم؛ این نشان دانش است. «کنفوسیوس» من یکبار در تمام روز چیزی نخوردم و در تمام شب نخوابیدم تا بتوانم مسئلهای را حل کنم، اما نتیجه نداد. از این رو فهمیدم که بهتر است آنچه را نمیدانم، بپرسم. «کنفوسیوس» کسب دانش وظیفه اساسی هر انسانی است. در [راه انجام] این وظیفه، دانشجو میتواند و حق دارد که از آموزگار خود هم پیشی بگیرد و زودتر به مقصد برسد. «کنفوسیوس» آموزگار و دانشآموز باید زندگی خود را نمونه و نشانه درخشان آنچه میآموزند قرار دهند، وگرنه مانند کسانی هستند که راهی را شناختهاند، ولی از آن راه نمیروند و یا مانند بیمارانی هستند که داروی شفابخش را از طبیب گرفتهاند، ولی آن را نمیخورند. «کنفوسیوس» شتاب در یاد گرفتن مثل این است که از پی کسی بدوی و به او نرسی و بترسی که او را گم کنی. «کنفوسیوس» اگر چیزی را میدانی، باید بدانی که آن را میدانی و اگر چیزی را نمیدانی، باید بدانی که آن را نمیدانی؛ دانستن حقیقی همین است و بس. «کنفوسیوس» خطا کردن و آن را اصلاح ننمودن، خود به منزله ارتکاب خطای دیگری است. «کنفوسیوس» از برفی که بر پشت بام همسایه است شکایت مکن؛ در حالی که جلوی خانه خودت کثیف و پر برف است. «کنفوسیوس» تماشا کردن ستمکاران و گوش دادن به سخنانشان آغاز ستمکاری است. «کنفوسیوس» من از این اندوهگین نمیشوم که مردم مرا چنانکه هستم نمیشناسند، بلکه از آن غمگینم که من مردم را چنانکه باید و شاید نمیشناسم. «کنفوسیوس» هدف هر حکومت و دولت تنها بهتر کردن ابزارهای زندگی مادی و راحتی مردم نیست، بلکه حکومت وظیفه دارد سعادت مردم را نیز تأمین کند. «کنفوسیوس» مرد آزاده پیوسته میکوشد که در گفتار خود، آهسته و در کردار خود، تند و تیز باشد. «کنفوسیوس» در به کار بردن کلمهها دقت کنیم. چون ممکن است یک کلمه ما را عاقل و کلمه دیگر ما را کم عقل جلوه دهد. «کنفوسیوس» اگر انسان یک روز از خودخواهی [اش] بگذرد، همه او را نیک خواهند گفت. «کنفوسیوس» در گذشته، مردم به کسب دانش میپرداختند تا خود را به درجه کمال برسانند. امروزه دانش را برای این فرا میگیرند که دیگران را شیفته و فرمانبردار خود سازند. «کنفوسیوس» اگر شما آدمی نادان و بیخبر باشید و به این امر پی ببرید، این خود یک نوع آگاهی و دانش است. «کنفوسیوس» آنکه به فکر فردا نیست، به غم فردا گرفتار خواهد شد. «کنفوسیوس» میانهروی و حد خود نگاه داشتن، کمال سرشت آدمی است. «کنفوسیوس» مردی را که آماده آموختن است تعلیم ندادن، انسانی را به هدر دادن است، مردی را که آماده آموختن نیست تعلیم دادن، سخن به هدر دادن است، خردمند نه انسان را به هدر میدهد و نه سخن را. «کنفوسیوس» من از یاد دادن آنچه که یاد گرفتهام، هرگز خسته نشدهام. این تنها خدمت ناچیزی است که میتوانم آن را به خود نسبت دهم. «کنفوسیوس» لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده