Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۴ سلام رشوه ، زیرمیزی ، پاداش ، هدیه ، و.... تعریفش چیست ؟ وقتی ما برای انجام کاری که وضیفه یک انسان هست به او مبلغی می دهیم البته برعکس هم هست فردی درقبال کاری که وظیفه اوست پول می خواهد .حالا اگرمااسم اینکاررهاراعوض کنیم این کارها قانونی می شود ؟ اصلا این کارهادرست است ؟ بعضی مواقع می گم من اشتباه فهمیدم واین کارهادرسته ؟ ببخشید شمابرای راه اندازی کارتون چکارمی کنید؟ راه مبارزه بارشوه چیست؟ 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۴ رشوه ندیم و از حقمون نگذریم (البته کار رو قانونی انجام بدیم نه کجراه که مجبور نباشیم رشوه بدیم برا درست جلوه دادن). همین البته گفتنش اسونه ولی عملکردنش بسیار سخت 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۴ سلامرشوه ، زیرمیزی ، پاداش ، هدیه ، و.... تعریفش چیست ؟ وقتی ما برای انجام کاری که وضیفه یک انسان هست به او مبلغی می دهیم البته برعکس هم هست فردی درقبال کاری که وظیفه اوست پول می خواهد .حالا اگرمااسم اینکاررهاراعوض کنیم این کارها قانونی می شود ؟ اصلا این کارهادرست است ؟ بعضی مواقع می گم من اشتباه فهمیدم واین کارهادرسته ؟ ببخشید شمابرای راه اندازی کارتون چکارمی کنید؟ راه مبارزه بارشوه چیست؟ شخصا بنده تا الان به این موضوع فکر نکرده بودم و دلیلش هم فکر میکنم این هست که: یک، مسائل اجتماعی به طور کلی خیلی پیچیده هستند. و دو، تا حالا بنده با این مسئله برخورد نکردم در جامعه. به نظر من اول باید دید چرا افراد رشوه میگیرند. شاید اینطور بشه بررسی کرد: انسان از منظر کلی نیاز زیادی به تامین نیازهای روحی داره و در اکثر افراد توانایی محاسبه گری به اون شکل که ما متصور هستیم قوی نیست. شما این مسئله رو میتونید در جوامع جهان اولی و بخصوص در جوامع مصرف کننده ی جهان اولی ببینید. یعنی Empathy میتونه در اکثر موارد تاثیر خیلی زیادی روی واکنش افراد در موقعیت ها بزاره. این مسئله در مواردی که فرد در موقعیت کنترل یا قدرت هست هم صحیح هست. همینطور تحقیقات نشون داده دریافت نفع مالی برای افرادی که از نظر مالی در سطح حداقل قابل قبول هستند تاثیر روانی مفید کمتری در مقایسه با نفع روحی داره. این برمیگرده به همون ساختار فرگشتی که در انسان ها نهادینه شده. از طرف دیگه برای رد این نقصان که احتمال داره این حس در عده ی قابل توجهی وجود نداشته باشه میتونیم به این مسئله اشاره کنیم که تعداد افرادی که از حس Empathy قوی برخوردار نیستند تقریبا کمتر از یک درصد جامعه در سطح عمومی رو تشکیل میده (این مقدار در سطوح بالای جامعه که قدرت بیشتری در دست دارند بیشتر هست و در زندان ها هم به بیشتر از 25 درصد میرسه.) پس به چه دلیل هست که در اکثر سطوح عمومی جامعه ما با این مشکل رو به رو هستیم؟ دلیل اصلی از نظر من مسئله ی عدم اعتماد فرد به ثبات مالی و کمبود درآمد هست. از اون گذشته مشکل دیگه میتونه عدم وجود ساختار مالکیت و سیستم قضایی کارآمد باشه. پس زمانی که افراد در موقعیتی که قرار دارند نمیتونند به این اصل برسند با افت ارضای نیازهای مالی این نیاز قدرت بیشتری نسبت به احساس Empathy میگیره که این در حقیقت همون سیستم بقای بشر هست که اولویت های رفتاری و فکری رو مشخص میکنه. ما در حقیقت به نظر من با یک سوروایوالیزم در ایران مواجه هستیم. نه در این زمینه، بلکه در خیلی موارد دیگه. و از طرف دیگه اون دو موردی هست که در بالا اشاره کردم که به طور کلی در ساختار حکومتی وجود داره و فردی نیست. خوب پس چطور میشه با این مسئله مقابله کرد: از نظر من این یک مشکل فرهنگی یا اجتماعی نیست که بشه با فرهنگ سازی یا انتقاد اون رو از بین برد. ریشه ی مشکل در حقیقت در نهاد های اقتصادی جامعه نهفته هست که در نهایت بازهم برمیگرده به ساختار اصلی دولت که خواسته یا از روی ناتوانایی نتونسته این نهاد ها رو ایجاد بکنه. زمانی که این نهاد ها در جامعه مطرح بشند خود به خود بسیار از این مشکلات برطرف خواهند شد. همین دیگه 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۴ رشوه یکی از نماد های جوامعی است که برابری حقوق شهروندی در اون جا نیفتاده. این اتفاق یک رویداد دوطرفه است که یکی میده و اون یکی هم میگیره. این نوع بده بستان ها نشانه اینه که مردم این نوع جوامع هنوز به کمترین بلوغ فکری نرسیده اند. این موضوع در تبریز چنین نیست و رشوه توش خیلی اندک هست. مردمان تبریز فهمیده اند که حق و حقوق معنیش چیه. اونا حتی گدا هم ندارن که یه نمونه کوچیک رشوه است. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۴ مسائل اجتماعی به طور کلی خیلی پیچیده هستند. شما در خیلی از موارد از این جمله استفاده میکنی . میشه بگی چرا؟ 2 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۴ رشوه یکی از نماد های جوامعی است که برابری حقوق شهروندی در اون جا نیفتاده. این اتفاق یک رویداد دوطرفه است که یکی میده و اون یکی هم میگیره. این نوع بده بستان ها نشانه اینه که مردم این نوع جوامع هنوز به کمترین بلوغ فکری نرسیده اند. این موضوع در تبریز چنین نیست و رشوه توش خیلی اندک هست. مردمان تبریز فهمیده اند که حق و حقوق معنیش چیه. اونا حتی گدا هم ندارن که یه نمونه کوچیک رشوه است. درسته ، منهم شنیدم واگردرست باشه حای خوشحالیست ! این مورد می تواندبه جمعیت وکنترل آنهم ربط داشته باشه؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده