Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۴ درکی که از مفاهیم مثبت و منفی در ارتباط با فضا مطرح میشود، درک مثبت و منفی از فضاست. در این درک، دو گرایش وجود دارد: در اولی ساختمانها، اشکال مثبتی تلقی میشوند که فضاهای بین خود را به صورت منفی تعریف میکنند. در دید دوم، فضای بین ساختمانها عناصر مثبت هستند و ساختمانها زمینه ای هستند که آنها را در بر میگیرند. در واقع دیدگاه اول، مبتنی بر این درک از فضاست که فضا موجودیتی مستقل از ماده ندارد و بنابراین، ماده است که موجودیتی مثبت مییابد و فضا به صورت منفی، فاصله بین ساختمانها را پر میکند. دیدگاه دوم مبتنی بر این درک از فضاست که فضا موجودیتی مستقل از ماده دارد و بنابراین، میتواند به صورت مثبت دیده شود و ساختمانها زمینه ای باشند که فضای را در بر میگیرند. موهتن در مقایسه این دو دیدگاه، به نقشه نولی از رم اشاره میکند که در آن فضاهای باز و بسته به صورت پیوسته با دو رنگ سیاه و سفید دیده شدهاند. میتوان با هر دو دید به نقشه نگاه کرد. ساختمانها یا توده ساختمانی را به صورت مثبت تعریف نمود و فضای باز را به صورت منفی یا بر عکس. اما اگر ساختمانها را زمینه ای ببینیم که شکل آن فضاها هستند، یعنی دیدگاه دوم را اتخاذ کنیم، نوعی تداوم و پیوستگی بین فضاهای باز بین ساختمانها دیده میشود و چنان که چینگ میگوید: میادین شهری، فضاهای حیاطها، و فضاهای متعلق به ابنیه عمومی مهم به صورت ادامه فضای خیابان دیده میشوند و به عنوان عناصر مثبت درمقابل زمینه ای که همان انبوه ساختمانهای اطراف است در نظر گرفته میشوند. بدین ترتیب، فضای شهری چنین تعریف میشود: فضای شهری تنها به معبر بازارچه، گذرگاههای شهری و میدان محدود نمیشود. این فضا تمامی عرصههایی را در بر میگیرد که درتداوم فضایی با آن هستند و عنصری مثبت را میسازند که در مقابل زمینه اطراف آن، یعنی ساختمانها، تعریف میشود. حد این تداوم فضایی، عرصههای خصوصی مساکن و غیره خواهند بود. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده