Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۴ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام : شعر لطیف ترین زبان بیان احساسات است، در شعر همه چیز نمودی رویایی تر دارد، همه چیز در بیان شعر زیبا تر جلوه می کند و معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست، به بهانه امروز که به نام روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت استاد شهریار نام گذاری شده است، می خواهیم به بررسی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از زبان شعر بپردازیم و چرخی در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بزنیم [h=2]درب های چوبی قدیمی[/h] لنگه های چوبی در حیاطمان گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند محکمند ! خوش به حالشان که لنگه ی همند. یاد درب های چوبی قدیمی به خیر، همیشه جفت هم بودند و کنار هم هر قدر هم که قدیمی و کهنه می شدند، این درب ها در کوچه ها حکم تابلو هایی گران بها را داشتند وقتی در دل دیوار های کاه گلی می نشستند و صدای کلون هایشان گوش نواز ترین آهنگی بود که در کوچه ها طنین انداز می شد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بودد که جایش امروز خالی است. [h=2]هشتی در خانه های قدیمی[/h]گذر از پنج دری دلگیر به هشتی دلباز...بدا به حال خانه ای که پنج دری اش به کوچه راه داشته باشد اما به هشتی راه نداشته باشد... در خانه های قدیمی ایرانی وقتی از درب چوبی رد می شدی به فضایی بسته اما دلنشین می رسیدی به نام هشتی، اولین تجربه ات از فضای داخلی خانه، و چه زیبا گفت رضا امیر خانی که بدا به حال خانه ای که پنج دری اش رو به هشتی باز نشود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تا خانه هایتان رنگ و بوی اصالت بگیرد. [h=2]حیاط های با صفا[/h] مادرم ریحان میچیند. نان و ریحان و پنیر، آسمانی بیابر، اطلسیهایی تر. رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط. وقتی فضای بسته هشتی را رد کردی، به فضایی باز و با صفا می رسی به نام حیاط، اصلا انگار هشتی ها را بسته ساخته اند تا جذابیت حیاط های ایرانی برایت دو چندان شود و لذت ببری از این همه تضاد دل نشین در کنار هم، حیاط ها با حوض ها و گلدان ها و دار درخت، به سان باغ هایی کوچک شده در دل خانه ها بودند که به زندگی طراوت و شادی می بخشیدند. و سهراب چه زیبا توصیف کرد حیاط خانه را، رستگاری نزدیک، لای گل های حیاط. [h=2]حوض های فیروزه فام در خانه های قدیمی[/h] ابری نیست. بادی نیست. مینشینم لب حوض: گردش ماهیها، روشنی، من، گل، آب. پاکی خوشهی زیست. حالا که به حیاط خانه رسیدیم بیایید از زیبایی آن ساده رد نشویم، بیایید هر وجبش را خوب بنگریم، زیبایی هایی مثل حوض ها، بیاید با سهراب همراه شویم که و ببینیم که چه زیبا از روشنی آب و زیبایی حوض گفته است. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. نمی شود از آن دل کند، نمی شود از زیبایی که به وجود می آورد ساده گذشت، زیبایی هایی مثلعکس رخ مهتاب که افتاده بر آب. [h=2]ارسی های دوست داشتنی[/h] از پشت ارسی اما...خانه من یکرنگ است برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، آن ها نیز یکی دیگر از زیبایی های پیرامونی حیاط ها و خانه هستند، و چه زیبا گفت مجید ترکابادی که از پشت این پنجره های ارسی زیبا با آن شیشه های رنگی خانه اما یکرنگ است و پر مهر و صفا. [h=2]آینه کاری های پنهان شده در پشت ارسی ها[/h] زهی فرخ بنای عالم آرای که در عالم ندیدی کس چنان جای به هر یک جا نبش ایوان دیگر جهان آرا نگارستان دیگر به هرایوان که آید در مقابل شود آینه بخشش مقابل شگفتی ها و زیبایی های خانه های ایرانی فقط به محوطه بیرونی آن خلاصه نمی شود، اگر از پنجره های ارسی رد شوید و به داخل خانه بروید، آن جا است که شگفتی های اصلی ر ا خواهید دید، اتاق های آینه کاری شده، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. آن ها جلوه زیبایی را در خانه های ایرانی تمام می کردند و باعث انعکاس دادن و پخش نور در فضا می شدند و زیبایی و شکوه آن را دوچندان می کردند. فضاهای آینه کاری شده حس رویا گونه ای داشتند، بی اختیار از حضور در فضای آینه خانه ها لذت می بری، ظرافت چیدمان قطعه های ریز و شکسته آینه ها مجذوبت می کند، با خود فکر می کنی که چه دقت و حوصله ای پشت این کار بوده که آن را بدل به چنین اثر هنری فاخری کرده است. آن قدر فکر می کنی و نگاه می کنی که گذر ساعت فراموشت می شود. [h=2]طاقچه ها، مملو از خاطرات دوست داشتنی[/h] زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود طاقچه ها حس و حال عجیبی داشتند، هر چه را می خواستی روی طاقچه ها پیدا می کردی، کلید خانه همیشه زیر پارچه های گل دوزی شده ای که روی طاقچه ها پهن بود قرار داشت، قرآن همیشه جای شان لبه رفیع طاقچه ها بود، رادیو ها هم همین طور، قاب عکس ها هم که عضو جدا نشدنی طاقچه ها بودند. طاقچه های کاهگلی را گلدانی از گل های شعمدانی پر می کرد، عطرش چنان در همه جای خانه به مشام می رسید که گویی زندگی از سر همان طاقچه کاهگلی شروع می شد و به تک تک اجزای خانه نفوذ می کرد و روحت را تازه می کرد. آری زندگی از سر طاقچه کاهگلی آغاز شد. [h=2]کاشی های فیروزه، رنگ آرامش در خانه های قدیمی ایرانی[/h] تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا تا بدانجا که فرو ماند چشم از دیدن و لب نیز ز گفتار مرا لاجورد افق صبح نشابور و هری است که در این کاشی کوچک متراکم شده است می برد جانب فرغانه و فرخار مرا نقش اسلیمی آن طاقنماهای بلند همین شعر زیبای استاد شفیعی کدکنی کافی است تا زیبایی کاشی های ایرانی را لمس کنیم، و چه زیبا معماری در قامت یک شعر لطیف بزرگ تر و زیبا تر جلوه می کند. [h=2]کوچه باغ ها[/h] و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: نرسیده به درخت، کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازهی پرهای صداقت آبی است این شعر سهراب گواه آن است که معماری همیشه منبع الهامی بوده است برای شاعران، توصیف فضاهایی لطیف مانند کوچه باغ ها را می توان شعر های اکثر شاعران دید. با دیدن همه این نمونه ها می توان به تاثیر عمیق معماری بر فرهنگ و هنر و ادبیات پی برد، از آن لذت برد و در زیبایی های آن غرق شد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده