Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ بحثهای فلسفی درباره حقیقت، انصاف یا مهربانی بر پیشرفت ریاضیات و خواندن و نوشتن دانشآموزان دبستانی تأثیری اندک و در عین حال مهم میگذارد. اما متخصصان هنوز نمیدانند که چرا چنین است. بیش از 3000 شاگرد در مدارس ابتدایی دولتی سراسر انگلستان در آزمایشی یکساله شرکت کردند. این آزمایش بخشی از مطالعاتی بود که «فلسفه برای کودکان» نام دارد. این آزمایش نشان داد که سطح [مهارتِ] خواندن و ریاضیاتِ آنها بهاندازه دو ماه تدریس تقویت شد. مطابق با یکی از ارزیابیهای دانشگاه دورهام، این نتایج نشان میدهند که پیشرفت دانشآموزان مستعد در مدارس با تغذیه رایگان سریعتر است. این امر ثابت میکند که تکنیک مذکور «در کوتاه مدت» میتواند «فاصلهای را که بر اثر فقر، در موفقیت تحصیلی [میان کودکان محروم و بهرهمند] بهوجود آمده است، کاهش دهد.» در این آزمایش، منظماً جلساتی را به دانشآموزان 8 تا 11 ساله مقطع [ابتدایی] دوم، اختصاص میدادند. مشخصه این جلسات، بحثهایی بود که توسط دانشآموزان درباره موضوعاتی همچون انصاف یا خشونت پیش میرفت. به معلمان آموزشهایی خاص داده بودند که هنگام حضور کودکان در بحث، به عنوان ناظر و حکَم عمل کنند. استفن گورارد (Stephen Gorard)، استاد آموزش و پرورش در دورهام و بانی این ارزیابی، چنین گفت: «به گمان من، این مطالعه جالب توجه است. تمام شاخصها ـ هرچند اندک ـ اما مثبت هستند و این [آزمایش] نسبتاً کمهزینه است.» گورارد گفت نمیتواند توفیقِ مباحث را در بهبود درسی غیرمرتبط همچون ریاضیات توضیح دهد. اما به نظر وی چنین بحثهای آزادی در کلاسهای ابتدایی معمول نبوده و هدفش آنست که کودکان بیشتر درگیر شوند و مدرسه را لذتبخشتر یابند. به گفته وی «این رهیافت، خاص است و ثابت شده که تأثیری مثبت بر موفقیت تحصیلی دارد، اما پیش از آنکه نتایجی قاطع بگیریم، باید منتظر بازتاب [پیامدهایش] باشیم.» دانشگاه دورهام برای پژوهش بیشتر، از بنیاد نوفیلد (Nuffield Foundation)، بودجه دریافت کرده است. همچنین بر اساس گزارشها، رفتار و روابط کلاسی معلمان و دانشآموزان بهبود یافته و قوت قلب در گفتار، شکیبایی در هنگام گوش سپردن به دیگران و عزت نفس دانشآموزان تقویت شده است. برخی از معلمان گفتند که این بحثها بر مشارکت کلاسی تأثیری مثبت داشته است و امکان دارد که در برخی از دانشآموزان، طرح پرسشهای بیشتر را در تمام درسها موجب شده باشد. جنبش فلسفه برای کودکان در دهه 1970 و در ایالات متحده آغاز شد. گونهای که در آزمایش مذکور بهکار رفت ـ و از بنیاد موقوفه آموزش و پرورش ([EEF] Education Endowment Foundation) بودجه دریافت کرده بود ـ توسط یک مؤسسه خیریه بریتانیایی حمایت میشد. این مؤسسه «انجمن پیشبرد تحقیق فلسفی و تأمل در آموزش و پرورش» (Society for the Advancement of Philosophical Enquiry and Reflection in Education [sapere]) نام دارد. باب هاوس (Bob Hause)، مدیر اجرایی این مؤسسه چنین گفت: «ما بسیار خرسندیم که تنها پس از یک سال فلسفه برای کودکان ـ خصوصاً آنهایی که با محرومیت مواجهند ـ چنین نتایج مثبتی بهدست آمده است. انتظار داریم که این منافع در سالهای آینده نیز همچنان عاید شوند.» اما مارتین رابینسون (Martin Robinson) ـ معلم و مؤلفی که از یک آموزش کلاسیکِ بهروز بر مبنای دستور زبان، دیالکتیک و خطابه پشتیبانی میکند ـ میگوید استفاده از بحث فلسفی در صورتی بهبود خواهد یافت که مدارس آن را در دروس دیگر اتخاذ کنند. به گفته رابینسون «این بحث نباید صرفاً به فرصت سخن گفتن منحصر شود. این تکنیکها باید بخشی از رویکرد ما به آموزش باشند. در اینصورت آموزشی بسیار قویتر خواهیم داشت.» در بخش دیگری از این پژوهش جدید که EEF بودجهاش را تأمین کرده بود، طرحی برای بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن در کودکان خانوادههای کمدرآمد تنظیم شد. نتایج مثبتی که این طرح نشان میداد، اندک بود. هدف از این مطالعه، بررسی «شکافِ شناختی» میان کودکان محروم و بهرهمند، با فراهم آوردن فهم و شناختِ پسزمینهای آنان بود که مورد تأیید یکی از استادان آمریکایی بهنام ای دی هرش (E. D. Hirsch) قرار داشت. اما این گزارش روشن کرد که «ظاهراً معلمان بهقدر کافی از درس شناخت ندارند تا بتوانند بحثی عمیق و جذاب درباره مواد مندرج در برنامه آموزشی را پشتیبانی کنند.» منبع: سایت انسان شناسی و فرهنگ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده