Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۴ با اینکه نامه پاپ فرانسیس دربارۀ محیط زیست توجه عمومی را در جهان به خود برانگیخته است، اما افراد معدودی از نزدیکیِ رویکرد پاپ و اشارات او در این نامه به دیدگاههای رومانو گواردینی۲، فیلسوف و کشیش کمتر شناخته شده آلمانی، آگاهی دارند. پاپ فرانسیس در نامه اخیرش علاوه بر ارجاع به ژان پل دوم و بندیکت شانزدهم، به نوشتههای گواردینی نیز ارجاعات متعددی داشته است؛ و بخشهای قابل توجهی از نوشتۀ او، مانند احساس ظهور نوعی فاجعه، مقابله تمام عیار با بتهای تکنوکراتیک و امیدواری برای احیای معنوی کاملاً تحت تأثیر گواردینی نوشته شده است. وی برطرف کردن نیاز زمانه حاضر را با استفاده از رویکرد و اصطلاحات خاص گواردینی امکانپذیر میداند و نه با رشد ناخالص داخلی یا پیشبینی سبک زندگی یا دیگر شاخصهای آماری. از دید این دو، تکنولوژی به نحوی ناگسستنی با اقتصادی حریص و کنترلناپذیر پیوسته است که بیعدالتیها را با نیرویی غیرشخصی ترکیب میکند؛ نیرویی که پیشرفت یا بازار نامیده میشود. درست به همین دلیل است که در جهان فعلی، هیچ فردی مسئول بروز مشکلات و مستوجب سرزنش محسوب نمی شود. در این نوشتار گزیده ای از نامه زیست محیطی پاپ فرانسیس که در ارتباط مستقیم با مباحث پایداری و توسعه نیز قرار می گیرد آمده است. ۱) تغییرات آب و هوایی مسالهای با آثاری گسترده است؛ «هر سال شاهد ناپدید شدن هزاران گونه گیاهی و جانوری هستیم؛ گونههایی که حتی آنها را نمیشناسیم و فرزندان ما نیز هرگز آنها را نخواهند دید، چرا که برای همیشه نابود شدهاند». تغییرات آب و هوایی مسالهای با آثار گسترده زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است که بر توزیع کالاها نیز تأثیر میگذارد. این مساله یکی از چالشهای اصلی امروزین فراروی بشریت را نشان میدهد. در دهههای آتی بیشترین میزان این تأثیر احتمالاً توسط کشورهای توسعهیافته تجربه خواهد شد. افراد فقیری که در مناطق تأثیرپذیر از گرمایش جهانی زندگی میکنند و امرار معاش آنها به ذخیرههای طبیعی و اکوسیستم وابسته است، مانند کشاورزان، ماهیگیران و جنگلداران نیز از این تغییرات آسیب خواهند دید. این افراد هیچ منبع یا فعالیت مالی جایگزینی در اختیار ندارند که آنها را برای سازگاری با تغییرات زیست محیطی و فجایع طبیعی توانا سازد. به علاوه دسترسی این اقشار به خدمات اجتماعی و حمایتهای مرتبط نیز بسیار محدود است. ۲) کشورهای ثروتمند به نابودی کشورهای فقیر مشغولاند و زمین گرمتر شده است؛ «گرم شدن زمین ناشی از مصرف بی حد و حصر انرژی در کشورهای ثروتمندتر است که در نتیجه آن، نقاط فقیرتری چون آفریقا با دمای بالا و خشکسالی مواجه شدهاند. چنین شرایطی برای کشاورزی ویرانگر بوده است».زیان دیگر، ناشی از صادرات ضایعات فلزی و مایعات سمّی به کشورهای در حال توسعه و آلودگی ایجاد شده توسط کمپانیهای فعال در کشورهای کمتر توسعه یافته است؛ اقداماتی که این شرکتها در کشورهای خود، آنجا که به افزایش سرمایه مشغول هستند، قادر به انجام آن نیستند. اغلب این کسبوکارها چندملیتی هستند و به اقداماتی مشغول هستند که هرگز در کشورهای توسعه یافته یا جهان اول انجام نمیدهند. ۳) مسیحیان متن مقدس را به نادرستی تفسیر کردهاند؛ «باید با قدرت به نفی این ایده پرداخت که آفریده شدن بر تصویر خداوند، به معنای سیطره مطلق بر زمین و تک تک موجودات است».روایتهای آفرینش در کتاب مقدس، با زبان نمادین و روایی خاص خود، آموزههای بنیادینی را دربارۀ وجود بشر و واقعیت تاریخی آن ارائه میکنند. بر اساس این روایتها، زندگی بشر بر سه گونه رابطه متفاوت و درونپیوسته استوار است: رابطه با خداوند، با همسایه و زمین. از دید کتاب مقدس ، این سه رابطه حیاتی در درون و بیرون ما شکسته شدهاند و این گسیختگی گناهی آشکار است. هماهنگی میان خالق، بشر و مخلوقات به عنوان یک کل، از طریق تلاش انسان برای جلوس بر جایگاه خداوند و عدم پذیرش محدودیتهای خلقت از میان رفته است. این امر نیز به نوبه خود موجب باور ما به فرمان تحریف شده سیطره بر زمین گردیده است. ۴) دسترسی به آب مطمئن و قابل آشامیدن حقِ جهانشمول و بنیادین بشر است؛ «با وجود آنکه ذخایرِ دسترسپذیر آب آشامیدنی پیوسته کاهش یافتهاند، در برخی مناطق گرایشی نیرومند به خصوصیسازی این منابع، علیرغم کمیابی آنها وجود دارد تا آب نیز به کالایی در چارچوب قانون بازار بدل شود. دسترسی به آبِ سالم و قابل آشامیدن حقی جهانشمول و بنیادین است زیرا برای ادامه حیات انسانها ضروری و از جمله شرایط اصلی تجربه حقوق بشری است. جهان ما به صورتی چشمگیر به فقرا بدهکار است؛ آنانکه که از فقدان آب قابل شرب رنج میبرند. چراکه تهیدستان را از حق ادامه حیات، توأم با شأنِ [بشریِ] نامشروط محروم ساخته است. این بدهی را میتوان با افزایش سرمایهگزاری در تأمین آب آشامیدنی و خدمات بهداشتی میان اقشار فقیر جبران کرد. با این حال، آب نه تنها در کشورهای توسعهیافته، بلکه در کشورهای در حال توسعهای که به میزان قابل توجهی از آن برخوردارند همچنان به هدر میرود». ۵) سیطره تکنوکراتیک به نابودی طبیعت و استثمار انسانها میانجامد؛ «بازار به خودی خود قادر نیست توسعه متوازن و یکپارچه بشر و شمول اجتماعی۱ را تضمین کند».برخی حلقههای فکری تاکید دارند که جریان فعلی اقتصادی و تکنولوژیکی تمامی مسائل زیست محیطی را بر طرف خواهد کرد. اینان به زبانی عوامپسند و غیرفنی اعلام میکنند که مشکلات مرتبط با قحطی و فقر با رشد بازارها به سادگی از میان خواهد رفت. آنها کمتر به نظریات اقتصادی خاصی میپردازند که امروزه به ندرت کسی جرات دفاع از آنها را دارد، بلکه بر فعالیتهای واقعی در کارکرد اقتصادی تمرکز میکنند. با این حال، هرچند این افراد آشکارا از نظریات فوق دفاع نمیکنند، اما با اقدامات عملی، بیعلاقگی به توازن تولیدی بیشتر، بازتوزیع مطلوبتر ثروت، بیتفاوتی به محیط زیست و حقوق نسلهای آینده، در عمل مسیر همان نظریات را پی میگیرند. رفتار آنها نشان میدهد که حداکثرسازی ثروت در اولویت قرار دارد. اما بازار به تنهایی قادر نیست توسعه انسانی و شمول اجتماعی را تضمین کند. ۶) کنترل جمعیت راهحل مساله فقر نیست؛ «در برابر شرایط موسوم به فرهنگِ مرگ، خانواده قلب فرهنگِ زندگی است. از آنجا که همه چیز درونپیوسته است، نگرانی برای حفاظت از طبیعت کاملاً با توجیه سقط جنین ناسازگار است».برخی افراد به جای حل مشکلات مرتبط با فقر و اندیشیدن به چگونگی ساختن جهانی متفاوت، صرفاً کاهش تعداد موالید را توصیه میکنند. در طول زمان، کشورهای توسعه یافته تحت فشار بینالمللی بودهاند تا اقتصاد را با سیاستهای خاص مرتبط با سلامت تولید مثل همراه سازند. درست است که توزیع نابرابر جمعیت و منابع موانعی را در مسیر توسعه و کاربرد پایدار محیط زیست ایجاد میکند، اما باید به این نکته نیز توجه شود که رشد جمعیتی کاملاً با توسعه پایدار و همگانی سازگار است. سرزنش افزایش جمعیت به جای نکوهش مصرفگراییِ انتخابی و افراطی، یکی از راههای خودداری از مواجهه با مسائل است. ۷) تفاوت جنسیتی مهم است؛ «ارزش بدن هر فرد در زنانگی یا مردانگی آن، برای خودشناسی در مواجهه با فردی متفاوت ضروری است».پذیرش بدنهایمان به عنوان هدیهای الهی برای پذیرش و خوشآمدگویی به تمام جهان به عنوان هدیهای الهی از سوی پدر مقدس و یا تلقی جهان به مثابه خانهای مشترک حیاتی است؛ در حالی که تصور قدرت مطلق نسبت به بدن اغلب به صورت اساسی منجر به تصور قدرت مطلق در نسبت با سایر مخلوقات خواهد شد. آموختن پذیرش بدن، محافظت و احترام به معنای کامل آن، عنصری اساسی از هر محیط زیستی بشر محسوب میشود. همچنین ارزش دادن فرد به بدن خود، در زنانگی و مردانگی آن نیز برای خودشناسی در مواجهه با فردی متفاوت ضروری است. از این طریق، ما میتوانیم با شادمانی موهبتهای خاص الهی را در مردان و زنان دیگر پذیرا شویم، فعل الهی را در قالب خلقت مشاهده کنیم و غنای دوسویه آن را دریابیم. از این رو، تلاش برای کنار گذاشتن تفاوتهای جنسی رویکردی سالم نیست، زیرا با این کار دیگر نمیدانیم در برابر دیگران چگونه باید با جنسیت خود و دیگران مواجه شویم. ۸) جامعه بینالمللی به میزان کافی فعالیت نمیکند؛ «سیاست نباید تحت تأثیر اقتصاد قرار گیرد و اقتصاد نیز نباید تحت تأثیر پارادایم تکنوکراسی مبتنی بر بهرهوری باشد. امروزه در نسبت با خیر عمومی، نیاز فوری وجود دارد تا سیاست و اقتصاد به گفتگویی شفاف و صریح در پشتیبانی از زندگی و به ویژه حیات بشری وارد شوند».«نشستهای جهانی درباره محیط زیست انتظارت را برآورده نمیکنند. زیرا به سبب نبود اراده سیاسی، از دستیابی به توافقی مؤثر درباره محیط زیست ناتوان هستند. البته نقش کلیسا طرح پرسشهای علمی یا فعالیت سیاسی نیست. اما من میخواهم گفتگویی صادقانه و آزادانه را توصیه کنم که در آن منافع خاص یا ایدئولوژیها خیر عمومی را تحت تأثیر قرار ندهند. نیاز فوری برای مدیریت سیاسی جهان وجود دارد، چنانکه پاپِ مرحوم ژانِ بیست و سوم به آن اشاره کرده است». ۹) هر فرد باید به نوبه خود فعالیت مؤثر محیط زیستی داشته باشد؛ «محیط زیستِ یکپارچه، از عملکردها و رویکردهای ساده و روزانهای تشکیل میشود که منطق خشونت، استثمار و خودخواهی بر آنها حاکم است. هر یک از ما باید به نوبه خود برای حمایت از محیط زیست از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم، درخت بکاریم، زباله کمتری تولید کنیم و چراغهای اضافی را خاموش نماییم.»ممکن است امروزه افراد حساسیت زیستمحیطی بیشتری پیدا کرده باشند، اما هنوز رفتارهای زیانآور مصرفیشان را تغییر ندادهاند و حتی به جای کاهش، میزان این رفتارها را بیشتر کردهاند. مثالی ساده در این زمینه افزایش بی رویه استفاده از تهویه مطبوع است. بازار که به صورت مستقیم از فروش محصولات منتفع میشود، تقاضای بیشتری را تولید میکند. اما با نگاهی از بیرون به جهان بیشک در خصوص چنین رفتارهایی شگفتزده خواهیم شد؛ رفتارهایی که همزمان به خودمان نیز آسیب میرسانند. ۱۰) چرا ما اینجا روی زمین هستیم؟ «چه جهانی را برای آیندگانی که پس از ما خواهند آمد یا برای کودکانی که امروز در حال رشد هستند بر جای خواهیم گذارد؟»این پرسش که پس از خود چه جهانی را بر جای خواهیم گذارد، پیش از هر چیز نشاندهنده جهتگیری کلی، معنا و ارزشهای ما است. اما تا زمانی که خود را صرفاً با این مسائل بنیادین درگیر ساخته باشیم، تصور نمیکنم دغدغههای محیط زیستی به نتایج قابل ملاحظهای بیانجامند. اما اگر این مسائل را با شجاعت پیش روی قرار دهیم، لاجرم به پرسشهای دیگری خواهیم رسید: هدف زندگی ما در این جهان چیست؟ چرا اینجا هستیم؟ هدف تلاشها و کارهای ما چیست؟ زمین چه از ما میخواهد؟ با طرح این پرسشها، دیگر صرف تاکید بر اهمیت نسلهای آتی کافی نیست. باید این نکته را نیز دریابیم که مهمترین مساله شأن بشری است. منابع: اشمیتز، متیو: پاپ تحتتاثیر کدام متفکر است، ترجمه علی حاتمیان، انتشار یافته در سایت ترجمان به تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۹۴، دسترسی در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۹۴: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پولیام بِیلی، سارا: ده بخش کلیدی از نامه پاپ دربارهٔ محیط زیست، ترجمه علی حاتمیان، انتشار یافته در سایت ترجمان به تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۴، دسترسی در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۴: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده