رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'once upon a time in america'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. بعد از اينكه در دهه هفتاد موج نوي سينماي امريكا جريان يافت و كساني چون كوبريك، مارتين اسكورسيزي (به خصوص در فيلم راننده تاكسي و گاو خشمگين) و فرانسيس فوردكاپولا (به خصوص در سري پدرخوانده) سردمدار اين حركت نوين سينمايي با پرداخت به لايه‌هاي سطحي جامعه و نهادينه شدن خشونت شدند «سرجيو لئونه» كه در ژانر وسترن به ويژه با فيلم خوب، بد، زشت اسم و رسمي يافته بود از قافله عقب نماند و با روزي، روزگاري در امريكا دوباره خود را بر سر زبانها انداخت. اين فيلم با مدت زمان طولاني (حدود سه ساعت و 45 دقيقه) از فيلمنامه محكم و روايتهاي زنجير شده منسجم و گيرا بهره مي‌برد و مخاطب را تا ثانيه آخر فيلم بر جاي مي‌نشاند. لئونه يك داستان گانگستري و جذاب را بهانه نمايش روابط فراموش شده انساني و ارزشهاي سهل و ممتنع فطرت انساني مي‌كند، انسانهايي كه نسبت به ديگران خشن، بي‌مبالات و بي‌عار هستند اما در ارتباط با يكديگر عشق، وفاداري، جوانمردي و احترام را ميشناسند. در اين فيلم پيچيدگي موجودي چون انسان بيش از پيش نمايان مي‌شود و زياده‌خواهي و غرض‌ورزي او به سخره گرفته مي‌شود. نودلز (با بازي زيباي رابرت دنيرو) انساني خودشيفته و بي‌عار است كه جز اسلحه و دوستان گانگسترش همدمي نداشته‌ است؛ اما از طرفي با يك عشق ناكام دست و پنجه نرم مي‌كند. لئونه در فيلمهاي خود بر دوشخصيتي بودن قهرمانهاي خود تاكيد مي‌كند و بيننده را در جدالي سخت براي غور و مكاشفت با اين شخصيتها درگير مي‌نمايد. اين فيلم بعد از يك بار ديدن تا مدتها در ذهن مي‌ماند و انسان را درگير كشف روابط آدمها مي‌كند، چيزي كه در لايه‌هاي سطحي داستان قابل رويت و مكاشفه نيست. آدمهاي داستان رفيقي جز يكديگر و اسلحه ندارند و شايد خودشان به گونه‌اي اسلحه‌اي پر از فشنگ باشند، تعبيري كه سرجيو لئونه با موفقيت بدان دست يافته است؛ كاناليزه كردن خشونت با در نظر گرفتن شرايط اجتماعي انسان را خطرناك مي‌كند. البته او نقش فقر مادي و فرهنگي را ناديده نگرفته است. داستان در مورد چهار گانگستر در سالهاي 1920 به بعد است و بسيار پراكنده آغاز مي‌شود اما كم‌كم شوك وارد بر بيننده از بين رفته و مخاطب جاي خود را در داستان پيدا مي‌كند. روزي روزگاري در امريكا فيلمي گانگستري است اما نيازهاي انساني را به خوبي نمايش مي‌دهد. فيلم تا لطيف‌ترين احساسات آدمي نفوذ مي‌كند و هر بيننده‌اي را به تفكر درباره اميال و غريزه‌هايش وا مي‌دارد. اسلحه يك بلاي اجتماعي است همينطور كه مورز و مكس (با بازي جيمز وود) هستند. فيلم بسيار وزين پرداخت شده است و در فرصت دادن به مخاطب براي تفكر و ترديد بي‌رحمي نمي‌كند. لبخند مورز در پلان آخر فيلم تعابير مختلفي مي‌تواند داشته باشد. شايد مورز به زندگي سراسر نكبت‌بار خود مي‌خندد. شايد او نعشگي را مي‌ستايد، چيزي كه همه عمر بدان نيازمند بوده است. شايد هم اين خنده لئونه است كه با لبهاي رابرت دنيرو متجلي مي‌شود، خنده‌اي كه موفقيت بيشمار فيلم را فرياد مي‌كند. موسيقي فيلم (كه انيو موريكونه آن را ساخته است) نيز متناسب و با دكوپاژ همراه است. روزي روزگاري در امريكا فيلمي است درخور توجه، كه بايد از زواياي مختلف به آن نگاه كرد. بي شك اين فيلم يكي از شاهكارهاي سرجيو لئونه است.
×
×
  • اضافه کردن...