رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'یونگ'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. روان ما بخشی از طبیعت است، و معنایش به همان اندازه نامحدود است. بنابراین ما نمی‌توانیم روان یا طبیعت را تعریف کنیم، ما فقط می‌توانیم بکوشیم که عقاید خود را درباره آنها بیان داریم، ‌و کنش‌ آنها را به بهترین وجه ممکن توصیف کنیم خودآگاهی طبیعتاً در برابر هر چیز ناخودآگاه و ناشناخته، مقاومت می‌کند. من قبلاً به آنچه مردم‌شناسان «ترس از چیزهای نو» نامیده اند اشاره کرده ام یک ترس عمیق و خرافی از چیز های نودر مردم ابتدایی در برابر وقایع مبهم، درست مانند حیوانات وحشی واکنش نشان می‌دهند... این امر را می‌توان به آسانی در واکنش هر فرد در برابر رویاهای خود، وقتی که به اعتراف به یک پندار حیرت‌انگیز مجبور می‌شود، مشاهده کرد. در بررسی رویاها دو نکته اصلی باید مورد بررسی قرار گیرند: نخست اینکه رویا را باید مانند یک حقیقت تلقی کرد که کسی درباره آن نباید هیچ‌گونه تصور قبلی بکند، جز اینکه در هر حال به وجهی دارای معنی است، دوم اینکه رویا جلوه‌ای از ناخودآگاه است. اگر کسی رویاها را وقایع عادی بداند (که واقعاً نیز چنین هستند) ناگزیر است یا آنها را پدیده‌های علّی بداند ـ یعنی وجودشان تابع یک علت معقول است ـ یا پدیده‌های معطوف به هدف، یا هر دو.
  2. یونگ عنصر متضاد د ر مرد و زن را انیما یا روان زنانه و انیموس یا روان مردانه نامیده است. منظور از روان زنانه عنصر مونث در شخصیت مرد و منظور از روان مردانه عنصر مذکر در شخصیت زن است. فرافکنی سازوکاری روانی است که به هنگام فعال شدن جنبه ی مهمی از شخصیتمان که از وجود ان اگاه نیستیم رخ می دهد .وقتی چیزی فرافکنده می شد ان را خارج از خود گویی متعلق به فرد دیگری است و ربطی به ما ندارد می پنداریم.فرافکنی ساز و کاری ناخود اگاه است .ما برای فرافکنی تصمیم نمی گیریم بلکه خود به خود رخ می دهد اگر بخواهیم به عمد فرافکنی کنیم دقیقا به دلیل همین خوداگاهی فرافکنی صورت نمی گیرد.تنها انچه در ناخوداگاه جای دارد فرافکنده می شود و هنگامی که به سطح اگاهی برسد فرافکنی متوقف می شود. فرافکنی یعنی چیزی را که خودمان باید زندگیش کنیم در دیگران کنیم.فرد مورد فرافکنی قرارگرفته از فشار توقعات فرد فرافکنی کننده ازار می بیند و نمی تواند ازاد باشد.فرافکنی را برمیگردانیم به سوی خود تا بتوانیم بخش های پنهان خود را ببینیم. اگر زنی تصویر انیموس مثب خود را که تصویری مطبوع قهرمان و راهنمای معنوی است به مردی فرافکند بهای بیش از اندازه ای به ان مرد داده و شیفته ی او شده و به سویش جلب می شود طوری که حس می کند این مرد ایده ال و عشق واقعی اوست.احساس می کند تنها با ان مرد کامل می شود و به عبارتی از طریق او روح خود را می یابد.احتمالا فرافکنب به مردانی که از قدرت بیان خوب برخوردارند صورت می پذیرد.مردانی که از کلمات خوب استفاده می کنند و این قدرت را دارند که عقاید خود را به گونه ای شیوا بیان کنند هدف ایده الی برای فرافکنی انیموس اند.در این هنگام مرد عزیزتر از جان می شود و زن از اینکه مرد چون پروانه ای عاشق به دور شمع وجود او بچرخد کاملا راضی و خوشنود است.به این ترتیب زن قدرت خلاقه ی خود را از دست داده و ان را در وجود مرد می جوید. مردی که در معرض چنین فرافکنی قرار می گیرد اغلب ارزشی برای ان قائل نیست.ظاهرا ادلف هیتلر پذیرنده ی انیموس فرافکنده شده از زنان زمان خود بوده است.سخنان او لحنی اهنگین و کلامش قدرت جذب داشت. روزی از یکی از دوستانم که زنی یهودی بود و در ان دوره توانست از عضویت در حذب نازی المان شانه خالی کند پرسیدم:چطور شد که زنان المانی با ان امادگی بالا پسرانشان را برای کشته شدن به ماشین جنگی هیتلر می سپردند و چرا هیچ کس با او مخالفت نمی کرد.وی پاسخ داد که انها مجذوب کلام او بودند و هر انچه او می خواست انجام می دادند. اگر مردی هدف فرافکنی انیموس مثبت زن قرار گیرد احساس غرور می کند. ما همگی شدیدا علاقه مندیم خود را با تصاویر قدرتمندی بشناسیم که به ما فرافکنده می شود زیرا به این ترتیب از زحمت تشخیص محدودیت های واقعی خودمان فارغ می شویم.ولی مرد نیز به زودی به جنبه های نامطلوب حمل چنین فرافکنی هایی اگاه می شود.کیفیت غیر واقعی بسیار احساساتی و وابسته ای که به او پیوست شده را حس می کند . چنانچه ایرن دکاستیلو اشاره کرده اگر زنی مرد را همچون حافظ جان خود بداند این امر "تنها مرد را وامیدارد تا با بیحوصلگی اعلام کند که زن رابطه را چیزی بیش از انچه وجود دارد می بیند." یونگ در مورد احساس حمل فرافکنی انیموس توسط مردان می گوید: ((وقتی کسی انیموس را به من منتقل می کند احساس می کنم قبری هستم که جنازه ای در ان است یک جنازه ی خاص مانند یکی از ان قبرهایی که حضرت عیسی از ان گفته است پر از جانوران موذی و از این گذشته جسد قطعا خودم هستم جنازه ای که زنده بودن خود را حس نمی کند.فرافکنی واقعی انیموس کشنده است زیرا فرد به مدفن انیموس تبدیل می شود.درست مثل تخم های یک حشره در داخل بدن یک کرم که وقتی نوزادان سر از تخم در می اورند شروع می کنند به خوردن کرم از درون که بسیار نفرت انگیز است)) به نظر یونگ انیموس به محض فرافکنی دفن می شود زیرا ایجاد خوداگاهی در ان تا انجا که به کارکرد روانشناختی مربوط می شود از جنبش باز می ایستد. فرافکنی منفی از رگ گردن به ما نزدیک تر است مردی که زمانی جذاب و با شکوه به نظر می رسید به سهولت می تواند فردی سرد و سهمگین تلقی شود.فرافکنی مثبت زمانی از بین می رود که اشنایی رابطه را در معرض میزان درست و صحیحی از واقعیت قرار می دهد و فرافکنی منفی درست در همین لحظه اماده است تا جای ان را بگیرد.مردی که زمانی بسیار ارزشمند بود حال بی ارزش می شود . کسی که زمانی قهرمان به نظر می رسید حال بدل به شیطانی می شود که مسئول تمام ناکامی های زن در عشق و احساس تحقیرشدگی اوست. اگر زن و مرد تصاویر مثبت خود را همزمان به یکدیگر فرافکنند رابطه شان ظاهرا در یک وضعیت کامل که عاشق شدن خوانده می شود یعنی وضعیت جاذبه ی دو طرفه قرار می گیرد.در این صورت است که هر دو اعلام می کنند ((عاشق هم هستند)) و قاطعانه متقاعد می شوند که به نقطه ی اوج رابطه رسیده اند
  3. چکیده: در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداخته ایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهن الگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده می شود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت می کند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت می رسد و سازش خودآگاهانه ای با مرکز درونی خود می یابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع می کند. مشخصات مقاله:مقاله در 16 صفحه به قلم دکتر فرهاد درودگریان (استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور).منبع:ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال دهم تابستان 1393 شماره 35.ensani.ir تحلیل تولد «دوباره» پیر چنگی در مثنوی مولوی بر اساس ن.pdf
  4. در علم روانشناسی خواب ها عمدتا به ضمیر ناخودآگاه ارتباط داده میشوند. این تاپیک در مورد نظریات یونگ و فروید درباره علم تعبیر خواب است
  5. تیپ اقتدار و قدرت: این افراد تفکر شهودی و کل نگر دارند. نشستن با اقتدار و باسلطه دارند و جاه طلبند. وجود هاله فرد مهم در هر فضایی که وارد می شوند را دارند و برخوردشان از جایگاه قدرت است. سرعت بالا در تصمیم گیری دارند و عالی هستند برای مشاغلی که سرعت در آن ها حرف اول را می زند (سازمان سرمایه گزاری). علاقمند به جذب کسانی که ذهن و انگیزه های او را می خوانند (فامیل، قوم)، سرکوب احساسات در روابط و فقر عاطفی از ضعف های این تیپ شخصیتی است.
×
×
  • اضافه کردن...