جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ'.
1 نتیجه پیدا شد
-
معرفی کتاب «گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ» از ناصر فکوهی
Neutron پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در علوم اجتماعی
دیالکتیک اجتماعی: گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ، ترجمة ناصر فکوهی، نتشارات فرهنگ جاوید، چاپ اول 1389. 1 از دیرباز سنت گفتوگو جایگاه رفیعی در حوزة فلسفه داشته که قدمت آن به زمان ارسطو برمیگردد. اما جایگاه گفتوگو در علوم اجتماعی بهمثابه یک تکنیک و روش، زاییدة قرن بیستم است. کتابهایی که به روش گفتوگو تنظیم میشوند، ارزش و اعتبار علمی دارند، زیرا پرسش و پاسخ، مبتنی بر یکی از روشهای تحقیق، یعنی روش «دلفی» است. در این روش، اطلاعات از طریق توزیع پرسشنامههایی در بین افراد و بازخورد کنترلشدة پاسخها و نظرات دریافتی، جمعآوری و سپس طبقهبندی میشوند. روش دلفی براساس رویکرد تحقیق دیالکتیکی یعنی تز (ایجاد عقیده یا نظر)، آنتیتز (نظر و عقیدة مخالف) و نهایتاً سنتز (توافق و اجماع جدید) شکل گرفته است. روش دلفی با این هدف طراحی شده که بتواند گفتوگوهای میان دو طرف را امکانپذیر کند، بهطوری که از تأثیر رفتارهای متقابل اجتماعی که معمولاً در جدلهای گروهی اتفاق میافتد و بدل به مانعی در برابر ابراز عقاید و نظرات میشود، جلوگیری نماید. در اینجا باید بین دیالوگ (گفتوگو) با مونولوگ (تکگویی) تفاوت قایل شد، زیرا «گفتوگو» حاصل توافق دو نفر یا بیشتر برای تبادل دو دیدگاه و دو اندیشه دربارة موضوعی واحد است. در فضای گفتوگو، حذف دیگری معنا و مفهومی ندارد، چراکه تبیین «موضوع» و روشن شدن ساختار آن هدف اصلی است. اما در فضای مونولوگ، «یک نفر» برای یک نفر و یا تعداد بیشتری صحبت کرده و صرفاً بازگوکنندة دیدگاه «خود» است، بدون اینکه کسی دربارة درست یا غلط بودن آن، نظری ابراز کند. 2 محور اصلیای که مخاطب کتاب «گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ» با آن مواجهه است، درک ساختار و نهادهای جامعه از مجرای «فرهنگ» است. فرهنگ، آنگونه که تیلور بیان میکند، مجموعهای از دانشها، باورها، هنر، اخلاقیات، حقوق، آداب و رسوم است که یک انسان بهعنوان عضوی از «جامعه» آن را داراست. بنابراین برای شناخت هر جامعهای، باید فرهنگ آن را شناخت تا بسترهای شکلگیری اندیشه و عمل آن قابل درک و تبیین شوند. حال اگر بپذیریم که فرهنگ، وجه ممیز بین انسان و حیوان است، باید پرسید که مرز بین تکامل انسان با تکامل حیوانات کجاست؟ و هریک چه معنا و مفهومی دارند؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ یکی از اجتماعیترین نوع حیوان یعنی «کفتارها» میرویم. «کفتارها» جانورانی هستند که به صورت گروهی زندگی میکنند. بنابراین دارای سلسلهمراتب گروهی بوده و در رأس هرم گروه یک سرکرده قرار دارد، که تمامی اعمال اعضا را هدایت میکند. شکار توسط مادهها و در یک تهاجم گروهی صورت میگیرد. اگر اعضای گروه بهخواهد کفتار مادهای را تنبیه کنند، تولههایش را از او گرفته و نمیگذارند که به آنها نزدیک شود. در این مثال، تا حدی متوجه پیچیدگی زندگی گروهی این حیوان میشویم، با وجود این آیا میتوانیم بگوییم که آنها نیز همانند آدمیان از روی خِرد و خودخواسته این شیوه را برای خود ایجاد کردهاند؟ با اندیشه دربارة زندگی «وحوش» و قیاس آن با جهان زیست آدمی، باید به این سؤال پاسخ منفی داد، زیرا اگر تغییر و تحولی در شیوة زندگی جانوران مشاهده میکنیم، این تغییر و تحول در قلمرو «تکامل زیستشناختی» است؛ در صورتی که تغییر و تحول زندگی آدمی، ریشه در قلمرو «تکامل اجتماعی» دارد. در «تکامل زیستی»، عامل وراثت و محیط نقش مهمی دارد و جای هیچگونه تغییر ارادی و آگاهانهای نیست. بهعنوان مثال شیوة خانهسازی در پرندهها کاملاً ارثی است؛ یا تغییر و تحول «نهنگ» کاملاً امری زیستی است. اما از سوی دیگر، انسان برخلاف «وحوش»، محیط زیستاش را به نفع خودش تغییر میدهد، و نمیگذارد که مقهور آن شود. تمامی تغییر و تحول حیوانات، به همراه تغییرات جسمی است، اما تمامی تحولات انسان، از طریق اختراع و بدون تغییراتی بنیادین در ساختمان بدن صورت میگیرد. آدمی بر اثر تجربه میآموزد که چگونه ابزارهایی بسازد تا به کمک آنها بتواند نیازهایش را برطرف نماید و از طریق زبان و خط، دانستههایش را به آیندگان انتقال دهد؛ ولی با یک تفاوت بنیادین، و آن اینکه، اختراعات پیشرفتهتر و پیچیدهتر شده و بر گسترة دانشها افزوده میشود. این قدرت جادویی فرهنگ است که آدمی را بر محیط زیستاش مسلط کرده و به کلیت رفتارهایش، معنا و مفهومی خاص میبخشد. 3 کتاب «گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ» از مجموع 23 گفتوگو تشکیل شده است. در هر گفتوگو یکی از اساسیترین موضوعاتی که امروزه هر یک از ما بهعنوان عضوی از افراد جامعه با آن درگیر هستیم، توسط برجستهترین صاحبنظر در آن موضوعِ خاص، مورد بحث قرار میگیرد. بهعنوان نمونه موضوعات اصلی مطرح شده در چند گفتوگوی این کتاب به قرار ذیل است: گفتوگو با پل اکمن دربارة «زبان طبیعی عواطف» بر محور انسانشناسی عواطف میچرخد. سؤال اساسی در این گفتوگو این است که آیا عواطف منشأ واحدی دارند یا در هر فرهنگ ما با عواطف متفاوتی روبهرو هستیم؟ آیا واکنشهای عاطفی در انسان و حیوان متفاوت است یا ریشههای مشترکی دارند؟ گفتوگو با ژان فاوره سادا دربارة «انسانشناسی سحر و جادو» است. سادا در این گفتوگو روایت تکاندهندهای از یک «زوج نفرینشده» را ارائه میکند و سپس به جستوجوی ریشهها و عوامل آن میپردازد. ژرار شالیان در «مردمان جنگجو» با ارائة تعریفی از مفهوم جنگ و تبیین آن به سراغ تکنیکهای نظامی ارتشهای روم، مغول، و اعراب در جنگهای طلیبی و غیره میرود و در نهایت به تحلیل و تبیین نظریة برخورد تمدنهای هانتینگتون میپردازد. گفتوگو با ژانـلو امسل دربارة «درهمآمیختگی فرهنگی» است که ازخلال محور اصلی مورد بحث یعنی «هویت»، مورد واکاوی قرار میگیرد. هویت از آن نوع بحثهایی است که موجب مناقشات زیادی شده است: آیا امروزه در قرن بیستویکم باید از هویت جهانی صحبت کرد یا تضاد و تخاصم هویتها؟ آیا صحبت از هویت جهانی یکی از عوامل شکلگیری بنیادگرایی قومی است؟ گفتوگو با کلود لوی استروس در دو بخش است: بخش نخست که عنوان آن «روایت یک زندگی» است، به صورت موجز مهمترین دورههای زندگی استروس مورد بحث قرار میگیرد؛ و در بخش دوم با عنوان «واژهنامة صمیمی»، استروس نظر خود را دربارة واژههای متعددی چون روشنفکر، اگزیستانسیالیسم، رمان نو، فلسفه و غیره بیان میکند. استروس از آن گروه اندیشمندانی است که علوم انسانی بهطور عام و انسانشناسی بهطور خاص بدون آثار او، به جایگاهی که امروز دارند نمیرسیدند. گفتوگو با زیگمونت باومن دربارة «مدرنیتة سیال» است. باومن مدرنیتة سیال را برای بیان ورود به مرحلة دوم مدرنیته مطرح کرده است؛ مرحلهای که به عقیدة باومن با افزودن نهادهای جدید، آنچه باقی مانده، به زوال کشیده است. در این گفتوگو باومن با بهکار بردن مفهوم کلیدی «شبکه» که به عقیدة او جایگزین «ساختار» شده است، مدرنیتة دوم یا همان مدرنیتة سیال را تبیین میکند. پل اکمن در «شناخت خود و اخلاق کنش» دربارة خشونت سیاسی و امر سیاسی صحبت میکند. او معتقد است که باید بین «امر سیاسی بهمثابه ساختار کنش مشترک، و سیاست بهمثابه فعالیتی که به گرد قدرت انجام میگیرد و به اشغال حوزة سیاسی و اعمال آن میرسد» (ص 144) تفکیک قائل شد. به همین جهت او برای تبیین دیدگاه خودش، نظرات تامس هابز، ماکس وبر، هانا آرنت، زیگونت فروید، رونالد دورکین و... کتاب «نظریة عدالت» جان راولز را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. موضوع گفتوگوی بین گونتر گراس و پیر بوردیو دربارة «سنت روشنفکر معترض» است. یکی از ویژگیهای بارز بوردیو، که گونترگراس نیز آن را به صورت ضمنی بیان میکند، تلخ بودن زبانش است. تلخیای که ناشی از محیط اجتماعی اوست یا به تعبیر خود بوردیو «جهنمی بودن دورانی که در آن زندگی میکنیم». اما این تلخی در اندیشة پراتیک بوردیو پتانسیلی تولید میکند که از طریق آن میتواند به تعبیر خودش «اتوپیاها» را بکشند. در این گفتوگو ما با دیدگاه و نقد اجتماعی این دو نویسنده ازخلال تحلیل ویژگیهای اصلی طرحشده در آثار هر یک از آنها توسط طرف دیگر گفتوگو، آشنا میشویم. گفتوگو با الیزابت بدنتر عنوان «از زنانگی تا مردانگی» را با خود دارد. محور گفتوگو بر مدار هویت جنسی و برابری جنسی میچرخد. بدنتر معتقد است که «اگر ما خواسته باشیم الگوی جامعهای را اختیار کنیم که در آن برابری میان دو جنس وجود داشته باشد، ضرورتاً به شباهت میان دو جنس خواهیم رسید. برابری دو جنس، یک هدف سیاسی است و یک نوع خواست عدالت که به حقوق بشر مربوط میشود» (صص 227-227). در نهایت میرسیم به ادگار مورن که در آن کلیدیترین مضمون اندیشة مورن یعنی «عدم قطعیت» در گفتوگویی با عنوان «فیلسوف عدم قطعیت» مورد بحث قرار گرفته است. مورن معتقد است که «شناخت یا اندیشه، در آن نیست که ما نظامهای ساخته شدهای بر پایههای مطمئن بهوجود بیاوریم... این فکر مرا به سوی نوعی صیقلکاری در اندیشه میکشید که از زمان نیچه تا امروز ادامه دارد، یعنی بنیان گذاشتن اندیشة خویشتن بر مبنای نبود پایه و اساس... بدینسان من به فرموله کردن اصول نوعی محیطشناسی کنش کشیده شدم. بر مبنای این اصول، هر کنشی، درون بازیای از کنشهای متقابل قرار میگیرد. در نتیجه... اگرچه کارآیی یک کنش ممکن است در ابتدا بسیار بالا باشد، اما با گذشت زمان، کاهش مییابد و هیچکس قادر نیست پیامدهای پنهانی آن را پیشبینی کند» (ص 244). کتاب «گفتوگوهایی دربارة انسان و فرهنگ» در 268 صفحه و با قیمت 5800 تومان منتشر شده است. از انسان شناسی و فرهنگ