جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'گفت و گو با مدیر مرکز تحقیقات دانشکده معماری پاریس'.
1 نتیجه پیدا شد
-
گفت و گو با مدیر مرکز تحقیقات دانشکده معماری پاریس
Neutron پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سخنرانی و نوشتارهای شهرسازی
روزنامه شرق [h=2]گفت و گو با مدیر مرکز تحقیقات دانشکده معماری پاریس[/h] پرويز براتي ساختمانهای کوتاه و بلند با چهرههای متفاوت، تصویرها و ناهمگونیها.... شهر آشفته است و آنگونه که مسوول مرکز تحقیقاتی اتلب در دانشکده معماری پاریس لاویلت میگوید، زواید بصری، تهران را مثل سالهای قبل ریودوژانیرو ملالآور کرده است. با ژان میشل گور که به دعوت شهرداری تهران برای رفع این زواید بصری به پایتخت آمده است، در برج میلاد به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید. *** گویا شهرداری تهران برای رفع زواید بصری شهر تهران گفتوگوهایی با شما داشته است. در اینباره توضیح میدهید؟ در شهرداری تهران از من خواستهاند راهحلی برای آن جنبه از زواید بصری بیابم که به معماری و نمای ساختمانها ربط دارد، مثل تاسیسات و تجهیزات بناها همچون کولرها، کانالها، آنتنهای ماهواره و خلاصه تاسیسات و تجهیزاتی که به بدنه ساختمانها وصل شدهاند. اینها به نوعی به نابسامانی و ناهنجاری گسترده در تهران بدل شدهاند و شهرداری تهران از من خواسته از منظر دانش معمارانه خود، راهحلی برای آن بیابم. در بحث کنترل زواید بصری در شهرهای بزرگ، راهبردها و رویکردهای متفاوتی هست. میتوانید رویکرد خاص خودتان را در اینباره تشریح کنید؟ رویکرد من در این عرصه، آن رویکردی است که پیش از این در شهر «بروژ» بلژیک در پیش گرفته شده است. بروژ شهری قدیمی و در عین حال توریستی در شمالغرب کشور بلژیک است که در فهرست بهترین مکانهای گردشگری اروپا جا دارد. در بروژ، نهتنها نصب تابلوهای تبلیغاتی ممنوع شده، بلکه هرگونه الحاقی به بناها هم ممنوع است. اگر شما بخواهید در بروژ، ساختمانی جدید بسازید، باید بروید آجرهای قدیمی بخرید و با آن بنا بسازید. این سیاستی است که به میراثفرهنگی توجه میکند و آن را ترجیح میدهد. مردم بروژ، از سیاستهای خانهسازی و احداث پروژهها آگاه هستند و دیگر نیازی به یادآوری اصول ساختمانسازی به آنها نیست. این گونهای نوین از دموکراسی محلی است که بین منتخبان مردم (شهرداران) و مردم در جریان است. مردم کسانی را انتخاب کردهاند که سیاستهای موردنظر آنها را پیاده کنند. اگر شهرداری این سیاستها را پیاده کند، از طرف مردم کنار گذاشته میشود. تا آنجا که اطلاع داریم جمعیت بروژ کمی بیشتر از یکصد هزار نفر است. این شهر اساسا تفاوتهای زیادی هم به لحاظ زیربنایی و هم از نظر شهری با تهران دارد. فکر میکنید پیاده کردن مدل به کار رفته در این شهر در تهران عملی است؟ حرف شما کاملا درست است. ما نباید انتظار داشته باشیم که یک سیاست واحد در تمام شهرهای دنیا به کار گرفته شود. طبیعی است که رویکرد ما در رفع زواید بصری شهری چون تهران با توجه به مقتضیات فرهنگی، معماری و شهرسازی این شهر صورت میگیرد. قرار نیست الگوی شهرسازی و معماری بروژ، بروکسل، پاریس یا هر جای دیگر دنیا را اینجا پیاده کنیم. چقدر با تهران و زواید بصری آن آشنا شدهاید؟ متاسفانه (تا لحظه این نشست) تنها سه روز است که در تهران هستم و آشنایی چندانی با آن ندارم. اگر بخواهم به تشخیص نسبی از این زواید برسم، باید لااقل یک سال روی این شهر کار کنم، به این سرعت از من نخواهید که زواید بصری شهرتان را کشف کنم! صحبت از زواید بصری تهران شد. به اعتقاد برخی معماران و شهرسازان، زواید بصری تهران فقط در کانال کولرها و بیلبوردها خلاصه نمیشود. همین برج میلاد که جای نماد قدیمی تهران (برج آزادی) را گرفته، یک عنصر ناهمگون با این شهر تلقی میشود... (میخندد) الان که با هم صحبت میکنیم من در دل این برج با شما گفتوگو میکنم و نمیدانم به لحاظ بصری چه تاثیر منفیای روی تهران گذاشته، اما متذکر شوم که تخصص من روی زواید بعدی حاصل از نماهای ناهمگون است. شاید اگر از منظری دیگر به تهران نگاه کنیم، حق با شما باشد. در مورد سوال قبلی شما مبنی بر چگونگی رفع زواید بصری تهران، من فکر میکنم اگر ما بتوانیم مقیاس مترویل بودن را با مقیاس ملی (Local) پیوند دهیم، بتوانیم کار خاصی در مورد این شهر انجام دهیم. یکی از وظایف مدیریت شهری این است که برنامهای درازمدت برای 20 یا 50 سال آینده شهری که آن را مدیریت میکند داشته باشد. تغییر شهرداران در تهران باعث ناهماهنگی و بیبرنامگیها در این زمینه شده است. نظرتان در اینباره چیست؟ در تمام کشورهای اروپایی برای لااقل50 سال بعد برنامهریزی وجود دارد. تهران نیازمند یک آینده پژوهشی است. یادتان باشد که بار تغییر در شهرها تماما بر دوش شهرداران نیست. شهرداران باید در کنار مردم عهدهدار بهینه کردن شهر باشند و احساس مردم تهران نسبت به فضاهای شهری عوض شود. همه مردم تهران باید خود را در مسایل این شهر سهیم بدانند، مسایلی چون آلودگی هوا، ترافیک، ازدحام و جنگ اعصاب حاصل از آن، فقط مختص تهران نبوده و نیست. شهرهای بزرگ دنیا مثل لندن یا سانفرانسیسکو درگیر این مسایل بودهاند اما طی چند دهه اخیر احترام به بافتهای قدیمی در این دو شهر و جلوگیری از ساختوساز بیرویه در دستور کار شهرداران شهرهای بزرگ قرار گرفت. فکر میکنم باید در تهران رنسانس شود، یک نوزایی تمامعیار با عزمی ملی. از نگاه منظر شهری چه عواملی باعث ایجاد زواید بصری در کلانشهرهایی چون تهران شده است؟ من فکر میکنم گسترش شتابناک طولی و عرضی شهر تهران ظرف چند دهه اخیر سببساز آشفتگی در سیمای آن شده است. وضعیت تهران خیلی شبیه وضعیت ریودوژانیرو در برزیل است. ریودوژانیرو قبل از آنکه «شهر زیباییها» لقب بگیرد، یک دوره ملالآور را پشت سر گذاشت. با اینکه ریودوژانیرو از نظر رفع زواید بصری به پایان کار نرسید (وجود حلبیآبادهای این شهر معروف به فاولاس موید این نظر است) اما توانسته به یکی از شهرهای زیبای جهان تبدیل شود. مجاورت این شهر با دریا به زیبایی آن کمک نکرده است؟ این یک عامل مهم است اما نقش اصلی در بهسازی سیمای ریودوژانیرو ندارد. سیمای کنونی این شهر شاهد همنشینی مناسب فضای همگانی و زندگی جمعی است. به جای ساختوسازهای بیرویه، تلاش شده بافت قدیمی این شهر بازسازی شود. به طور مشخص، راهکار شما برای حذف زواید بصری تهران چیست؟ شهر، حاصل پیوند ناگسستنی محیط با انسان است. در طراحی شهری، شهر یک پدیده بصری صرف نیست؛ بلکه با هویت، تاریخ، طبیعت و خاطرات جمعی معنا مییابد. از این لحاظ توجه به جایگاه انسان محور همه اقدامات شهری در زدودن زواید و پارازیتهای بصری است. همانطور که اشاره کردم، تهران- همچون دیگر کلانشهرها- ظرف سه دهه اخیر رشد زیادی کردهاست. وضع تهران امروز، مشابه وضعیت کلانشهرهای آمریکا و اروپا در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی است. آن زمان کلانشهرهای این مناطق شاهد بحرانهای رو به گسترش حاشیهنشینی و خصوصا از میان رفتن مناظر طبیعی بودند. مدلی را که رم کولهاس در اوایل دهه 90 برای بهسازی «رانتسار» در هلند پیشنهاد کرد، ناظر به تغییرات این منطقه و انبوهسازیهای گسترده بود. کولهاس بر این اساس تعریفی جدید از رابطه شهر و حومه آن ارایه داد. او البته بر توسعه پایدار و حفظ اکولوژی این شهر تاکید داشت اما مدل او و دیگر معماران به سرعت مورد توجه دستاندرکاران شهری دیگر کشورها قرار گرفت و طولی نکشید که شهرداران کلانشهرها حذف پارازیتهای بصری را در دستور کار خود قرار دادند. تهران از این نظر، با شرایط دشواری روبهروست. از آنجا که مانعی در راه گسترش این شهر از چهار طرف وجود ندارد، ممکن است زواید بصری در آینده از اینکه هست بیشتر شود. راهحل نهایی من برای مقابله با آلودگیهای بصری تهران، رسیدن به یک اجماع است. من طی حضور خود در این شهر، صحبتهای ارزندهای از شهرسازان و معماران ایرانی شنیدم. از سوی دیگر، همکاران ایتالیاییام هم نکات خوبی را متذکر شدند. فکر میکنم مدیران شهری تهران باید به مدلی از بهسازی فضای شهری برسند که حاصل نظرات معماران، شهرسازان و برنامهریزان ایرانی و غیرایرانی است. همکاران ایرانی ما به علت زندگی در تهران، آشنایی کاملتری با این شهر و آسیبهای آن دارند. باید راهحلهای همگی ما به صورتی یکپارچه با توجه به مقتضیات شهر تهران در هم تلفیق شود تا از دل آن، مدلی مناسب برای زیباسازی شهر تهران حاصل آید. منبع: روزنامه شرق، 2 آبان 1390 به نقل از ecnn.ir