رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'گاه برریش خودم میخندم'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. spow

    گاه برریش خودم میخندم!

    گاه بر ريش خودم مثل (خُلا) مي خندم فاش البته كه نه، (توي) خفا مي خندم خنده از زور خوشي مي كنم البته ، ولي گاه هم مات و پكر اينكه چرا مي خندم؟ « خنده و گريۀ عشاق زجاي دگر است» * من ِخوش خنده ولي در همه جا مي خندم چون كه برنامۀ سيما همگي شيرين است از فرحناكي سيما وصدا مي خندم از خبر هاي خوش نرخ تورم ايضاً به نمودار و به طرح رفقا مي خندم مهرورزي شود آن قدربه من از چپ و راست كه به شكرانۀ اين مهر و وفا مي خندم با هدفمندي يارانه شَوم ثروتمند من ِ نو كيسه به ريش فقرا مي خندم پسر دكتر من گر بشود آمپول زن چون براي مرضم نيست دوا مي خندم بهرۀ بانك اگر برده زمن صبر و قرار بر چنين وام پر از سود و ربا مي خندم گر كسي گفت فلان چيز شده قيمت جان قهقهه مي زنم و جان شما مي خندم چك من فورم اگر خورد بگويم بخورد بعد در گوشۀ زندان بلا مي خندم گرشوم ضربۀ مغزي ز سقوط توپولف مطمئن باش كه در حال كما مي خندم بعد صد سال اگر بنده جوانمرگ شوم در جهنم و به هنگام جزا مي خندم گر بگويم كه خُل و چل شده ام باور كن گاه بر خندۀ خود هم به خدا مي خندم « خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است»* «کارم از گريه گذشته است»* ،لذا مي خندم گفت « جاويد» كه صبحانه و ظهرانه و شام دو سه پُرسي به خدا جاي غذا مي خندم ------------------ * از حافظ
×
×
  • اضافه کردن...