رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کلیدر'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. محمود دولت‌آبادی (۱۳۱۹-) نویسنده معاصر ایرانی است. او نویسنده رمان مشهور کلیدر است. محمود دولت‌آبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دولت‌آبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج (این کار هنوزهم دردولت آباد و روستاهای دیگر سبزوارتوسط نوجوانان وجوانان انجام می‌شود )و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت. دولت‌آبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر حروفچین چاپخانه، سلمانی کشتارگاه، رکلاماتور برنامه‌های تأتر، سوفلور کنترلچی سینما، ویزیتور روزنامه کیهان و... را بر عهده گرفت. در همین دوران دهه ۱۳۴۰ بود که دولت‌آبادی به صورت جدی با تئاتر آشنا شد و ۶ ماه نظری و ۶ ماه هم عملی درس تئاتر خواند. در این دوره شاگرد اول شد و پس از آن «شبهای سفید» اثر داستایوسکی را بازی کرد و بعد «قرعه برای مرگ» اثر واهه کاچا٬ بازی در نمایش «اینس مندو»٬ «تانیا»٬ «نگاهی از پل» اثر آرتور میلر و بعد از آن کار در اداره برنامه‌های تأتر بود. سپس به گروه هنر ملی پیوست دوره پرباری برای او آغاز شد. بازی در نمایش «شهر طلایی» نوشته عباس جوانمرد٬ «قصه طلسم و حریر و ماهیگیر» نوشته علی حاتمی٬ «ضیافت و عروسکها» نوشته بهرام بیضایی، سه نمایشنامه پیوسته «مرگ در پاییز» نوشته اکبر رادی و «تامارزوها» نوشتهٔ نویسنده کرد نصرت نویدی و پس از آن بازی در نمایش «راشومون» که کارگردانی آن را بعدها خود به عهده گرفت. بعدها مشارکت در انجمن تأتر، بازی در نمایشنامه «حادثه درویشی» نوشته آرتور میلر با کارگردانی ناصر رحمانی نژاد٬ «چهره‌های سیمون ماشار» اثر برشت با کارگردانی مشترک محسن یلفانی و سعید سلطان پور. در سال ۱۳۵۳ مهین اسکویی، کارگردان تأتر از او دعوت کرد که در نمایشنامه «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی ایفای نقش کند. از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ تأتر و داستان‌نویسی، دوشادوش هم، ذهن دولت‌آبادی را تسخیر کرده بود. او در فیلم گاو هم نقش کوتاهی ایفا کرده‌است. او در همین سال تأتر را برای همیشه کنار گذاشت، اگر انتشار نمایشنامه ققنوس و یا فعالیت دولت آبادی را برای تشکیل سندیکای تأتر در یکی دو سال بعد از انقلاب مستثنا بدانیم.دولت‌آبادی، کار منظم داستان نویسی را با انتشار «ته شب» در سال ۱۳۴۱ آغاز می‌کند که در آثار او از همان نخستین اثر تا آخرین آنها سلوک خطوط تفکری کلی نگر و نشانه‌هایی مشخص وجود دارد، همچنین تسلط‌های رشک آمیز او در فضاسازی و دیالوگ نویسی از همان آغاز کار پیداست. مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است، ارادت به صادق هدایت، همدلی او با هدایت به رغم تفاوت نگاهشان که به خوبی در رمان سلوک وجه روشنتری به خود می‌گیرد، از دیگر مشخصه‌های آثار دولت آبادی است. مشخصه دیگر آثار او ندای امیدواری در عین کلافگی است و نگاه تلخ او به زندگی که این امیدواری از تربیت و آموزش روستایی او ناشی می‌شود، که قناعت و صبوری ویژگی آن است و کاملاً با نگاه شهری صادق هدایت متفاوت است. مشخصه دیگری که در کارهای دولت‌آبادی بارز بود، این است که او به شرح بیرونی آدمها بیشتر رغبت نشان می‌دهد تا شرح درونی آنها، گاه به نظر می‌رسد که این آدمها درون ندارند، از بس که نویسنده به شرح بیرونی آنها پرداخته است، به قد و قامتشان به شکل و شمایلشان و خلق و خوی آنها بیش از آنکه نشان داده شود، به وصف در می‌آیند و از صافی ذهن و زبان راوی نویسنده عبور می‌کنند، تا ماجرا سرانجام پس از آن آغاز شود. تم اصلی داستان‌های او بر دو مدار در حرکت است: روستا و شهر. س از «ته‌شب»، دولت‌آبادی «ادبار» را به همراه داستان‌های «بند» ، «پای گلدسته امامزاده» ، «هجرت سلیمان» و «سایه‌های خسته»، در مجموعه «لایه‌های بیابانی» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد. داستان بعدی او «هجرت سلیمان» و «سایه‌های خسته»، است که از نظر ساختار با آثاری که تا به آن روز منتشر کرده بسیار متفاوت است. در این اثر، دخالت نویسنده بسیار ناچیز است، دیالوگ و عمل داستانی ماجرا را به پیش می‌برد که نقش تأثر در آن غیر قابل انکار است. اثر بعدی دولت‌آبادی «بیابانی» است که نقطه عصیان آثار دولت‌آبادی نیز به شمار می‌رود، داستان دیگری از ناکارآمدی ساخت و ساز نوین اجتماعی. پس از آن، دولت‌آبادی اولین رمانش را تحت عنوان «سفر» به چاپ رساند. این رمان از طرح داستان محکمی برخوردار نبود. «سفر» داستان یک گره، یک بن‌بست است، داستان با یک بحران آغاز می‌شود؛ از بی‌کار شدن مختار و طلیعه دنیای جدید و ورود ماشین که این گرفتاری‌ها را آغاز کرده‌است. پس از آن دولت‌آبادی رمان «اوسنه بابا سبحان» را منتشر کرد که از ساخت خوبی برخوردار است. رمان با بابا سبحان آغاز می‌شود و بعد عروسش شوکت و آن‌گاه پسرها صالح و مصیب و دیگر شخصیت‌ها، در شبکه‌ای منطقی از روابط اجتماعی روستا و تعاملی معقول و ناگزیر، یکی‌یکی پا به صحنه داستان می‌گذارند. رمان بعدی دولت‌آبادی «باشبیرو» است که این اثر با آثار قبلی دولت‌آبادی تفاوت فاحشی دارد. دولت‌آبادی داستان‌هایی دارد که پرده داستان به روی یک زن باز می‌شود. «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» (و نیز «باشبیرو») از آن جمله‌است. پس از آن «گاواره‌بان» را می‌نویسد که رمانی کوتاه‌تر از «باشبیرو» و نه به خوبی «اوسنه بابا سبحان» است، «گاواره‌بان» نیز چون همیشه با یک بحران آغاز می‌شود. داستان بعدی دولت‌آبادی، «مرد» است که در سال ۵۱ نوشته می‌شود ولی در سال ۵۳ به دست مخاطبان می‌رسد. داستان کوتاه نسبتاً بلندی راجع به مرد شدن یک پسر نوجوان، این نوشته مثل بقیه آثار دولت‌آبادی داستان فقر است اما داستان نکبت نیست و این درست در جهت عکس نوشته‌های نویسنده‌ای مثل چوبک است که در آن‌ها می‌توان بوی چرک و کثافت را فهمید، ولی تفاوت دولت‌آبادی با چوبک در این است که وقتی دولت‌آبادی از مردم عادی یا فرودست جامعه صحبت می‌کند نگاه او نگاهی آرمانی و حتی حماسی است. اثر بعدی او «عقیل عقیل» است. این اثر دیگر با بحران شروع نمی‌شود بلکه داستان با فاجعه آغاز می‌شود؛ زلزله! در مرکز فاجعه عقیل قرار دارد که همه کس‌اش مرده‌اند جز دخترش شهربانو، که با او به صحرا رفته بوده‌است و جز پسرش تیمور که در گناباد به سربازی رفته‌است. در «عقیل عقیل» این پدر است که پسر را گم کرده‌است اما در واقع تیمور تنها پسر عقیل نیست که همه کس و کار اوست؛ پس باز هم عقیل پدر گم کرده‌ای بیش نیست. پس از آن «از خم چنبر» را منتشر می‌کند که بسیاری معتقدند موضوع یا ماجرا در این داستان اهمیت ندارد. اثر دیگری که از دولت‌آبادی منتشر می‌شود «دیدار بلوچ» سفرنامه کوتاهی است که شرح سفری است که دولت‌آبادی به زاهدان و آن حدود داشته‌است. سفرنامه از مشاهدات وی از زاهدان آغاز شده و بعد همراه راوی به میرجاوه و زابل هم سری می‌زنیم. در این اثر برخی افکار و روحیاتی که دولت‌آبادی در جابه‌جای آثارش به عنوان تفکری محوری در داستان‌هایش بروز داده‌است، در این اثر نمودی آشکار و مستقیم پیدا می‌کند. اثر بعدی او «جای خالی سلوچ» است. این داستان با غیبت سلوچ با جای خالی او آغاز می‌شود، پدر نقطه اتکا و اطمینان خانواده ناگهان نیست شده یا از بین رفته‌است.
  2. sam arch

    سهم ایران از نوبل ادبیات

    هر سال در آستانه‌ی معرفی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات، گمانه‌زنی‌ها در این‌ زمینه بالا می‌گیرد و ما ایرانی‌ها هم به این فکر می‌کنیم که هنوز نتوانسته‌ایم در این جایزه‌ی جهانی سهمی داشته باشیم. جایزه‌ی نوبل ادبیات که مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی دنیاست، هر سال به کارنامه‌ی کاری یک نویسنده‌ی زنده تعلق می‌گیرد. از ایران نام محمود دولت‌آبادی به عنوان یکی از گزینه‌های کسب نوبل ادبیات مطرح بوده است؛ نویسنده‌ی دومین رمان بلند جهان یعنی «کلیدر» که در فهرست طولانی‌ترین رمان‌های جهان منتشرشده در ویکی‌پدیا، پس از اثر معروف «مارسل پروست» یعنی «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» در رتبه‌ی دوم قرار دارد. نام دولت‌آبادی در عرصه‌ی بین‌المللی در یکی دو سال اخیر بیش‌تر هم مطرح شده است. او در دوره‌ی قبلی جایزه‌ی بوکر آسیا با رمان «کلنل» نامزد بود. همچنین امسال با همین کتاب نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب داستانی ترجمه در آمریکا بود و در کنار آن، یکی از سه نامزد نهایی جایزه‌ی ادبی سوییس با نام «یان میخالسکی» است. معیارهای جایزه‌ی نوبل مشخص نیست و انتخاب‌هایش گاهی غافلگیرکننده بوده‌اند. مثلا نویسندگان بزرگی همچون لئو تولستوی، ولادیمیر ناباکوف، مارسل پروست، ازرا پاوند، توماس هاردی، آنتوان چخوف، مارک تواین، هنریک ایبسن، جیمز جویس، امیل زولا، خورخه لوییس بورخس و کارلوس فوئنتس جایزه‌ی نوبل نگرفتند. از سوی دیگر، گاهی نویسندگانی نوبل گرفته‌اند که در عرصه‌ی بین‌الملل چندان مطرح و شناخته‌شده نبوده‌اند. امسال هم بازار گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی برنده‌ی نوبل پابرجاست و از اهل قلمی مثل هاروکی موراکامی، جویس کرول اوتس، آدونیس، فیلیپ راث، دن دلیلو، آلیس مونرو و نویسندگانی از مجارستان و کره‌ی جنوبی به عنوان شانس‌های دریافت این جایزه یاد می‌شود. حالا باید منتظر شد و دید آکادمی نوبل امسال جایزه‌اش را به کدام نویسنده از کدام کشور می‌دهد و آیا سرانجام نویسنده‌ای از ایران می‌تواند این جایزه را به کشورمان بیاورد.به گزارش ایسنا، جایزه‌ی ادبی «نوبل» یکی از پنج جایزه‌ی نوبل (فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح) است که از سال 1895 در حال برگزاری است و به کتاب‌های انگلیسی یا ترجمه‌شده به زبان انگلیسی داده می‌شود. برنده‌ی جایزه‌ی نوبل یک مدال طلا، دیپلم افتخار و جایزه‌ی نقدی دریافت می‌کند که میزان جایزه‌ی نقدی به درآمد بنیاد نوبل در آن سال بستگی دارد. سال گذشته جایزه به نویسنده‌ای از آسیا رسید و مو یان چینی آن را دریافت کرد. پیش از آن این جایزه به توماس ترانسترومر رسید و ماریو بارگاس یوسا و هرتا مولر هم برندگان سال‌های قبل بودند. جایزه‌ی نوبل ادبیات معتبرترین جایزه‌ی ادبی دنیاست، در عین حال، گاهی معرفی برخی نویسنده‌ها به عنوان برنده، به این جایزه اعتبار بخشیده، چنان‌که وقتی در سال 2010 ماریو بارگاس یوسا برنده‌ی این جایزه شد، گفته شد که این انتخاب، اعتبار را به جایزه‌ی نوبل بازگرداند. از سال 1901 تا کنون، از مجموع 109 نویسنده‌ی برنده‌ی این جایزه‌، تنها 28 نفر غیراروپایی بوده‌اند و جالب‌تر آن‌که سهم کشور کم‌جمعیت سوئد که تاکنون هشت برنده داشته، از کل کشور‌های قاره‌ی آسیا با 6 برنده بیش‌تر بوده است. در میان کشور‌های برنده‌ی نوبل، فرانسه با 15 برگزیده حرف اول را می‌زند، بعد از آن، آمریکا و انگلستان هر یک با 10 نویسنده و آلمان و سوئد هر کدام با 8 نویسنده قرار دارند. اولین آسیایی برنده‌ی نوبل ادبی، رابیندرانات تاگور، شاعر و نویسنده‌ی هندی، بود و بعد از او، نویسندگانی از هند و چین و دو نویسنده از ژاپن برنده‌ی این جایزه شدند. از 108 نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبی، 97 برنده، مرد و 12 برنده، زن بوده‌اند. اسامی کاندیداهای جایزه‌ی نوبل دست کم برای 50 سال مخفی می‌ماند. جوان‌ترین برنده‌ی نوبل ادبیات 42 سال و مسن‌ترین برنده 88 سال سن داشته است. از نکات دیگر این‌که بوریس پاسترناک تحت تأثیر فشار مقامات شوروی سابق، این جایزه را نگرفت و ژان پل سارتر به دلیل اعتقاد نداشتن به هیچ جایزه‌ی رسمی، دریافت این جایزه را رد کرد. همچنین به عقیده‌ی بسیاری، شگفت‌انگیزترین انتخاب جایزه‌ی نوبل ادبی، وینستون چرچیل بوده است. گفته می‌شود کسی می‌تواند برنده‌ی این جایزه شود که دست کم دو بار در فهرست نامزد‌ها بوده باشد. منبع
×
×
  • اضافه کردن...