رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کتاب ادبیات عامیانه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. پرداختن به فرهنگ و ادبیات عامیانه کار ارزشمندی ست که ضرورت آن، بر اهل فن پوشیده نیست. کتاب «ادبیات عامیانه ی استان بوشهر» تالیف دکتر عبدا... رضایی ـ پژوهشگر دشتستانی ـ از جمله آثاری ست که در این راستا منتشر شده اند (انتشارات شروع، 1381). بخشی از کتاب مذکور به «ترانه ها»ی رایج در استان بوشهر اختصاص دارد (116 ترانه) که در این مجال از چند دیدگاه به بررسی آن ها خواهم پرداخت. (برای درک و داوری بهتر خوانندگان عزیز پس از هر ترانه، توضیح مولف و سپس توضیحات نگارنده آورده شده است): 1.وزن: یکی از مواردی که مولف کتاب در قسمت توضیحات درباره ی آن به بحث پرداخته، وزن است که این کار به صورت کامل در همه ی ترانه های انجام نشده است. مثلا در دوبیتی های زیر: ـ اسد کی جان برد از تیر کاری همون رهگذری کار مرا ساخت ص64 ـ پسین گاهی محمد داخل آوی زمین سَوَخی موج گِل آوی ص 72 که در رکن آغازین مصراع های دوم به جای مفاعلین، مفاعیل آمده است. در توضیح وزنی برخی از نمونه ها نیز ایراداتی به چشم می خورد: ـ سر کوچه پسندت کردم ای ول کوتاه بودی، بلندت کردم ای ول ص 65 توضیح مولف: در مصراع سوم به جای مفاعلین دوم، مستفعلن آورده است. ص 84 که در توضیح فوق به هجای بلند بعد از مستفعلن اشاره ای نشده است (مستفعلن فع: مستفعلاتن) معلوم نیست چرا صامت پایانی «کوتاه» در شعر فوق محسوب می شود اما در دو بیتی زیر (و موارد دیگر) به شمار نمی رود (اشاره ای به آن ها نشده است): ـ به قد کوتاه به رخ چون ماهی ای دوست اگر کوته قدی دلخواهی ای دوست ص 65 حذف صامت هـ (در حالت سکون) پس از مصوّب بلند «آ» در شعر رسمی فارسی (شعر گذشتگان) نیز به ضرورت های شعری ـ وزن و قافیه ـ دیده می شود، چه رسد به شعر عامیانه. ـ شکر بسیار و بادام اندکی بی کبوتر گل گل و شاهین یکی بی نگارا غم مخور دنیا همینه که آفتاب هر روز برج یکی بی ص 71 توضیح مولف: در مصراع چهارم «ب» آفتاب زائد بر وزن است. ضمنا قافیه ی این دو بیتی به کلی معیوب است. ص 87 که در آفتاب علاوه بر «ب» حرف «ف» نیز زائد بر وزن است. قید «بکلّی» در گزاره ی دوم «غیرعلمی» و «عامیانه» است. قافیه یا معیوب است یا معیوب نیست. کاربرد قید «بکلّی» برای «قافیه ی معیوب» چه مفهومی دارد؟ ضمن این که در قافیه های فوق (یکی/ اندکی) به دلیل متحرک بودن حرف «رَوی» (قافیه ی موصوله) اختلاف در مصوّت هجای قافیه جایز است و فقط تکرار قافیه وجود دارد. قافیه های مذکور در دو بیتی باباطاهر نیز به همین شکل به کار رفته اند: ـ اگر دردم یکی بودی چه بودی؟ اگر غم اندکی بود چه بودی؟ به بالینم حبیبی یا طبیبی؟ از این هر دو یکی بودی چه بودی؟ (دیوان، ص 68) به زعم نگارنده بخش اعظمی از ایرادهای مطرح شده در حوزه ی وزن، حاصل تحریف هایی است که در اصل شعرها صورت گرفته که حاصل عدم دسترسی مولف به مرجع مناسب بوده است: ـ بیو بنشین بالای دست خواهر که عمر آدمی اُمرو صوا نیست ص 65 توضیح مولف: ... به جای مفاعیلن دوم، مستفعلن آورده است. ص 84 اشکال وزنی موجود در واژه ی «بالای» با توجه به نشانه هایی که واژگان دیگر (واژگان بومی: بیو، امرو و صوا) به ما می دهند حاصل تغییر واژه ی فوق از گویش بومی به زبان معیار است (تغییر از بالی baalay به بالا): بیو بنشین با لَی ... همچنان که در برخی موارد به جای بلندایِ، بلندَی (bolanday) ثبت شده است: بلندی گردنت چون گردن مار ص 64 ـ ندانستم کبوتر بی وفا بود او رفت و مو آثارش ندیدم ص 68 توضیح مولف: مصراع آخر از وزن خارج شده است. ص 86 که خارج شدن از وزن صرفا به دلیل حذف حرف رابط «که» از آغاز مصراع صورت گرفته است. ـ گذر کردم به قبرستان صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم نوجوانی با خاک می گفت که این دنیا نمی ارزد به کاهی ص 69 توضیح مولف: در رکن دوم مصراع سوم یک هجای بلند آمده و آن را بی وزن ساخته است. ص 86 هجای بلند آمده بی شک حاصل تحریف شعر باباطاهر است، شعری که معلوم نیست مولف با چه نگرشی آن را در «ادبیات عامیانه ی استان بوشهر» گنجانده است. اصل مصراع سوم به این شکل بوده است: شنیدم کلّه یی با خاک می گفت ... (دیوان، ص 106) ـ نه شو خو دارم نه روز آروم دارم ص 71 توضیح مولف: مصراع ... کاملا بی وزن شده است. ص 86 که بی وزن مصراع فوق حاصل اضافه شدن فعل غیر لازم «دارم» به پایان آن و حذف حرف ربط «واو» از میان دو جمله است: نه شو خو دارم و نه روز آروم. ـ همی ترسم که در زندان بمانم بریزه گوشت و بمانه استخوانم ص 78 توضیح مولف: {مصراع دوم} از نظر وزن نیز از هنجار خارج شده. ص 89 که خروج از هنجار وزنی حاصل اضافه شدن حرف ربط «واو» و حرف «ب» در آغاز فعل «بمانه» است: بریزه گوشت، مانه استخوانم.
×
×
  • اضافه کردن...