هدف هر سیستم اقتصادی تخصیص منابع کمیاب به تولید کالاها و خدمات مورد نیاز است. این فرآیند تولیدی می بایست به گونه ای انجام شود که رفاه مصرف کنندگان را به حداکثر برساند. بر مبنای این بیان، کارایی سیستم به معنی حداکثر کردن میزان رفاه اجتماعی حاصل از سیستم اقتصادی است. رسیدن به این کارایی، بنا به نظریه های اقتصادی، می تواند از طریق ساز و کار بازار و یا بر مبنای مداخله دولت در این ساز و کار و هدایت آن به دست آید.
از این دیدگاه می توان نظریه های اقتصادی را به دو گروه عمده تقسیم کرد: نظریه های بازار و نظریه های شکست بازار.
نظریه های بازار که جوهره اصلی آنها را نظریه های نئوکلاسیک تشکیل می دهد، بر کارکرد آزادانه اقتصاد بر اساس تحرک و آزادی اقتصادی و انگیزه های خصوصی تأکید دارند. با توجه به این نظریه ها فرآیند مذکور موجب کاربرد کارایی منابع و در نتیجه افزایش رفاه اجتماعی خواهد شد.
نظریه های گروه 2 - یعنی شکست بازار - بر پایه این ایده به وجود آمدند که کارکرد آزاد بازار با ناکارایی در سطح خرد و ناپایداری در مقیاس کلان همراه است. علاوه بر آن به دلیل فقدان شرایط اولیه برای رضایت کامل، کارکرد آزادانه بازار هیچ گاه منجر به دستیابی به حداکثر رفاه اجتماعی نخواهد شد. بنا به چنین دلایلی، یک دولت کارا می تواند ناتوانی ها و شکست های بازار را تشخیص دهد و بر مبنای ساز و کار بازار این ناکارایی ها را رفع کند.
نویسنده: فردین یزدانی
دانلود مقاله